به گزارش ایرناپلاس، این فیلم حدود ۵ دقیقهای در برخی دیگر از سایتهای اصولگرا که اتفاقا مدعی اخلاق و اصول اتقلابی هستند، به صورتی ویژه بازنشر شده است؛ اما ماجرا چیست؟
سکانس اول- محتوا؛ از صف مرغ تا برجام و گرانی
نمایش رئیس جمهوری اسلامی ایران در هیبتی غیرمعمم در یک خودرو و خوش و بش او با سرنشینان، نخستین سکانسهای این فیلم کوتاه است.
در ادامه بریدههایی ناقص از سخنان حسن روحانی نقل میشود، از انتخابات ۹۲ تا حتی همین اواخر درباره موج چهارم همهگیری کرونا و هنگام پخش نقل قولهای دستچین شده و عمدتا جهتدار درباره رونق اقتصادی، مذاکرات برجام، افزایش قیمت بنزین و ... تصاویری از صفهای طویل به نمایش در میآید؛ از سبد کالا تا خرید مرغ و دلار و البته اعتراضهاب آبان ۹۸، روز امضای برجام در سال ۹۴، خروج ترامپ از آن و حتی کارگران معدن یورت آزادشهر گلستان!
در ادامه برای جلب همذاتپنداری بیشتر مخاطب، نظر دو شهروند از طبقات پایین پخش میشود که ظاهرا درآمدشان کفاف خرج ماهانه را نمیدهد و «هنرنمایی» سازندگان با این جمله روحانی پایان مییابد: «اوضاع کشور عادی نیست».
سکانس دوم-رویکرد؛ از انصاف تا مرزهای اخلاقی
به باور بسیاری از ناظران سیاسی، حجم و جنس هجمه به دولت حسن روحانی در مقایسه با دیگر دولتهای برآمده از انقلاب اسلامی، چنان بیمانند بوده است که گاه برخی مخالفان منصف نیز به آن اقرار کردهاند؛ این درحالی است که سختترین و بیسابقهترین تحریم و فشار اقتصادی از سوی آمریکا نیز در دوره همین دولت دوازدهم اعمال شده است، و باید بیسابقهترین همهگیری جهانی یک بیماری خطرناک و پیامدهای گسترده اقتصادی-اجتماعی آن را نیز اضافه کرد.
در این شرایط تحلیل منصفانه و تعامل همهجانبه همه ارکان و رسانههای کشور، نه یک گزینه، که تنها راه مقابله با فشار حداکثری است که دومین مقام عالی کشور، بارها آن را جنگ و «تروریسم اقتصادی» نام نهاده اما متاسفانه نه خبری از انصاف و تعامل است نه رعایت مرزهای اخلاقی یا حتی خط حدود مرسوم رقابتی در درون مجموعه گروههای نظام جمهوری اسلامی.
مردم فراموش نکردهاند که صفهای مرغ و گوشت و ارز که بارها در فیلم نمایش داده میشود در دوران دولت محبوب اصولگرایان در سالهای ۹۰ و ۹۱ بسیار بیشتر بود؛ کافی است یک جستوجوی ساده در اینترنت انجام شود تا انبوهی از عکسها و فیلمهای صف ایستادن مردم در دولت دهم پدیدار شود، آنهم در حالی که شدت بحران تحریمها در آن دوره کمتر و وضعیت پولی کشور بهتر بود.
بیننده فیلم «خودروی شخصی»، ۲۷۰ ثانیه کمبود، گرانی، تورم، فقر، صف، شعار بیعمل، وعده بر زمین مانده، کرونا، بیمارستان و انبوهی از سیاهی و محرومیت میبیند که عامل مستقیم همه آنها رئیسجمهوری معمم است که «مکلا» تصویر شده و همه دشمنان خارجی و رقبای داخلی از هرگونه اتهامی مبرا شدهاند!
در این «نمایش» چند دقیقهای نه خبری از دستهای صهیونیسم بینالملل است، نه ارتجاع منطقه، نه عهدشکنی آمریکا، نه بیعملی اروپا و نه مصیبتآفرینی کرونا؛ آنچه پیداست سراسر بیتدبیری و بیبرنامگی است و هرگز اشارهای به دستاورد مهمی که هر هفته با وجود تنگناهای مالی، به بهرهبردادی میرسند همچون انتقال آب خلیج فارس، انتقال خط لوله نفت، بهبود وضعیت کشاورزی استانهای جنوب غرب، پالایشگاه و... نداشته و هیچ خبری از طرحهای بزرگ ملی نیست؛ گویی در ۸ سال گذشته هیچ طرح اقتصادی اشتغالزایی کلید نخورده، هیچ سد و جاده و راهآهن و طرح آبرسانی آغاز نشده، هیچ مقابلهای با همهگیری حیرت انگیز کرونا صورت نگرفته، هیچ کمک یارانهای برای تامبن معیشت اقشار ضعیف پرداخت نشده، هیچ تلاش دیپلماتیکی برای گشایش امور کشور صورت نگرفته، هیچ اقدامی برای رفع یا خنثیسازی تحریمها انجام نشده و در یک کلام هیچ کاری نشده جز چند سخنرانی و اظهار نظر!
اسپانسرهای «خودروی شخصی» که با چندبار تاکید، کار ریاست جمهوری را «سخت» و اوضاع کشور را «غیرعادی» تصویر میکنند! سازندگان فیلم کدام رسالت یا تعهد ملی، دینی، انقلابی یا سیاسی- احتماعی را در ساخت این فیلم لحاظ کردهاند؟
به نظر میرسد این حجم از بیانصافی و دریدن مرزهای بیاخلاقی در دنیای سیاست اگر بیسابقه نباشد، قطعا کمسابقه است.
سکانس آخر؛ چند پرسش
در تیتراژ فیلم تولیدی این خبرگزاری اصولگرا، از حسن روحانی به عنوان تهیهکننده و کارگردان و از نزدیکترین یاران دولت او به عنوان نویسنده و عوامل تولید نام برده شده است.
این اقدام نه به عنوان یک اثر هنری(!) بلکه به عنوان سندی آشکار در شیوه تعامل و برخورد نهادها و جریانهای سیاسی خاص با دولت مستقر در نظام جمهوری اسلامی ثبت خواهد شد و مطمئنا به این زودی از خاطر مردم پاک نخواهد شد.
تحلیلگران و تاریخنویسان درباره «خودروی شخصی» ساخته شده توسط افراطیترین جریانهای سیاسی داخلی، مطالب زیادی خواهند نوشت، چنانچه از محتویات نهفته ذیل عناوین با ارزشی چون جهادی، اصولگرایی و انقلابیگری، رمزگشایی خواهند کرد و روزگاری پشت پردههای بسیاری از اتفاقات ۸ سال پایانی دهه ۹۰ شنیده خواهد شد.
اصولگرایانی که بر شاخه نشستهاند و بن میبرند حواسشان باشد برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری، در حال ناامیدکردن مردم از اصل نظام هستند نه فقط دولت مستقر.
حتی اگر همه مرزها و اصول عرفی و قواعد مرسوم دنیای سیاست و رقابتهای خاص آن را کنار بگذاریم، چنین برخوردهایی با یک دولت و رئیس آن فراتر از تحلیلها و گزارههای معمول خواهد بود.
آنچه میماند این پرسشهای ساده و روشن است که مشکل اساسی تندروها، با این دولت و رئیس آن چیست؟
آیا افراطیون با شیوه مدیریت و تدابیر رفتاری و گفتاری او زاویه دارند یا سفارشدهندگان «خودروی شخصی»، ماجرا را به سطحی پایین و نوعی «مشکل شخصی» تنزل دادهاند؟
آیا هرچه به موعد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری نزدیک میشویم، هجمهها غیرمنصفانهتر خواهد شد؟
آیا منافع ملی و ارزشهایی که نظام جمهوری اسلامی منادی آن است، جایی در محاسبات منتقدان دولت دارد یا همچنان باید شاهد نقض انصاف و اصول اخلاقی باشیم؟