به گزارش ایرناپلاس، دهمین دوره جشنواره بینالمللی مد و لباس فجر از ۲۸ بهمن تا ۲ اسفند در برج آزادی برگزار شد. ۸۰ مرکز فعال در حوزه مد و لباس، برای داشتن غرفه در نمایشگاه جشنواره مد و لباس فجر درخواست داشتند، اما در نهایت به دلیل رعایت پروتکلهای بهداشتی حدود ۴۰ غرفه در مجموعه برج آزادی حاضر شدند. شعار این دوره از جشنواره «هر گوشه کاشان، بهشتی است جهان را» بود.
آذر نجیبی از طراحان کفش و پژوهشگر مد و لباس، سالها در جشنوارههای مختلف شرکت کرده و جوایزی را از آن خود کرده است. او همچنین از فعالان حوزه طراحی لباس در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون است و اکنون با دو سریال همکاری میکند.
وی در گفتوگو با خبرنگار ایرناپلاس به بررسی ۱۰ دوره جشنواره بینالمللی مد و لباس فجر پرداخت.
آیا میتوان گفت که جشنواره بینالمللی مد و لباس فجر بعد از یک دهه فعالیت به بلوغ رسیده است؟ فعالیت ۱۰ ساله این جشنواره را چگونه ارزیابی میکنید؟
_ فکر نمیکنم این جشنواره به بلوغ رسیده باشد؛ معتقدم جاهایی پسرفت داشتهایم. البته امسال کرونا، همه حوزهها را تحت تاثیر قرار داد. بسیاری از برنامهریزیها به هم ریخت. در نتیجه وقتی جشنواره مد و لباس فجر برگزار میشود، نمیتواند دستاوردی برای حضور قویتر و برنامه دقیقتر فعالان داشته باشد.
این رویدادی است که تعدادی از فعالان این حوزه وارد آن میشوند، اما در طول فعالیت، تعاملی بین طراح و تولیدکننده یا طراح و جامعه شکل نمیگیرد و نمیتوانیم شاهد به نتیجه رسیدن تولید داخلی باشیم. البته در روند برگزاری این جشنواره فعالان با هم آشنا میشوند اما این آشناییها منجر به افزایش فعالیت حرفهای نمیشود. همه ایراد من به جشنواره مد و لباس فجر این است که گویی همه در فضایی جدا از دیگران نشسته و جایزه را دریافت میکنند. همچنین در جشنواره صنایع دستی، فقط افراد برگزیده را معرفی کردند و حتی دیگر فعالان آن حوزه متوجه نمیشدند که فرد برگزیده، فعال کدام حوزه بوده است.
دو سال پیش جشنوارهای خوبی در چابهار برگزار شد. برای شرکت در این جشنواره به شهری پر از سوزندوزی که با تخصص من مرتبط بود، سفر کردم، اما امسال هیچ اتفاقی برای تکرار آن نیفتاد. البته میدانم که طراحان برای جشنواره مد و لباس زحمت بسیار کشیدند، اما هیچ کدام از مسائل مانند جوایز نقدی، ارتباط با دیگران و ... نتوانست من را راضی به شرکت در این جشنواره کند. دفعاتی که شرکت کردم نتوانستم شاهد نتیجهای از این جشنواره باشم. سوالی که ذهن من را درگیر میکند این است که چرا هیچ بنیاد و سازمانی از برگزیدگان این جشنواره برای طراحی لباس فرم سازمانی استفاده نکرده است؟ حتی افرادی که در این جشنواره فعالیت میکنند، طرحهای برگزیدگان را به عنوان لباس فرم نمیپوشند.
ضرورت حمایت از افراد خوشفکر
معتقدید که طرحهایی که در جشنواره مد و لباس فجر ارائه میشود نقشی در پوشش جامعه ندارد؟
_ نمود این فعالیت در این حد است که فردی برای مثال در بخش مانتوی اجتماعی و مجلسی برگزیده شده، میتواند مزون شخصی تاسیس کند. اما این اتفاق برای فردی که حمایت مالی میشود و مزون دارد، اهمیت زیادی ندارد زیرا او مسیر خود را پیش از این پیدا کرده اما طراحی که ایده دارد و خوش فکر است، اما مزون و سرمایه اولیه ندارد، کجای میدان هفتتیر میتواند طرحهای خود را ارائه کند؟ کجای جشنواره مد و لباس به فروشنده فروشگاهی در هفتتیر گفته میشود که لباسهایش را از چین وارد نکند و از مجلات بر ندارد؟ کجا ارتباط میان تولیدکننده و طراح برقرار میشود؟ شاید هم من بیاطلاعم.
بارها شاهد ممنوعیت استفاده از طرحهای غیرقانونی در بوتیکها و مغازههای لباسفروشی بودیم. آیا در این زمان همکاری با طراحهای داخلی پیشنهاد نمیشود؟
_ در سالهای گذشته برای یک تولیدکننده، لباس طراحی میکردم، وقتی به او گفتم که زیر مجموعه بنیاد مد و لباس هستم، گفت که بنیاد مد و لباس چیست؟ آنها با اینکه قدرتهای بزرگی هستند اصلا نمیدانند بنیاد مد و لباس چیست؟ ما مانند صنفی هستیم که صاحب صنف این قدرت را ندارد تا از اعضایش برنامهریزی بلندمدت بخواهد، این در حالی است که باید از افراد خوشفکر این حوزه حمایت شود.
فعالیت رسانهها بویژه رسانه ملی در آگاهیرسانی و تبلیغ برای طرحهای داخلی را چگونه ارزیابی میکنید؟
_ احتمالا در برابر کلمه مُد محدودیت تبلیغات داریم، اما این مساله بسیار لازم و ضروری است زیرا این اتفاق را یکبار در سال در کشور داریم و آن هم جشنواره مد و لباس فجر است. پس باید این جشنواره در بوق و کرنا شود، تا مردم منتظر این اتفاق بمانند که طرحهای زیبای را پیدا و با طراح آن ارتباط برقرار کنند، اگر اینگونه باشد ممکن است برای عید این طرحها استفاده شود.
فکر نمیکنم برای جشنواره مد و لباس تبلیغات محیطی شده باشد، انگار این اتفاق درون صنفی است و هر سال هم ریزش پیدا میکند. باید با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی، طراحان و مردم عادی را برای شرکت در این جشنواره وسوسه کنند. البته این حرف به معنی کمکاری و عدم تلاش فعالان این حوزه نیست.
لباس چینی متناسب با آناتومی زن ایرانی نیست
فکر میکنید ارتباط میان طراحانی که ایده نو دارند، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان چگونه میتواند برقرار شود؟ چگونه میتوان مطالبهگری در میان جامعه از این جشنواره را به اندازه جشنوارههای دیگر افزایش داد؟
_ اگر قرار بود برگزارکننده این مراسم باشم، در این حوزه تحقیق میدانی میکردم تا مشکل را پیدا کنم. در ایران یک مد اصلی براساس نیاز داخلی نداریم، بلکه یک ملغمه از پارچه تولید چین داریم که با آناتومی زن ایرانی هیچ هماهنگی ندارد. تولیدکنندگانی داریم که فقط پول برایشان مهم است، از چین و ترکیه، جنس ارزان وارد میکنند و فروشندگانی که هر طور شده میخواهند اجناس خود را بفروشند.
وقتی لباسی بر تن زن ایرانی میبینم، شاهد این مساله هستیم که لباسها ربطی با آناتومی بدن و آبوهوای ایران ندارند و اسمش را مانتو گذاشتند. در دانشگاه، تاریخ لباس درس میدهم اما ریشه مانتو را نمیدانم. تاریخچه پیراهن، کت و دامن را میدانم، مانتو آنقدر بیخانواده است که نمیدانم ۱۰ سال آینده درباره مانتو چه خواهند گفت. یک چیز بیهویتی است.
به نظر شما چرا در ۱۰ سال گذشته، فعالان این حوزه نتوانستند طرحهای محلی و سنتی را با نیاز روز جامعه هماهنگ کنند؟
_ این بحث پیش از این هم بسیار مورد بررسی قرار گرفته است. اقوامی داریم که لباس خاص خود را دارند، این لباسها براساس جغرافیا و اقلیم خاص مناطق طراحی شده و برای مردم آن منطقه کاملا کاربردی است. اما اگر بخواهیم این لباس را برای فردی که از صبح تا عصر در تهران کار میکند، بهروز و بهینه کنیم، روندی دشوار پیش رو خواهیم داشت.
به شخصه به لباس اقوام علاقهمندم، اما در این حوزه هیچ اتفاق جدی نیفتاده است، یعنی به نظرم ممکن است اشتباه باشد، اگر یک تکه سوزندوزی را جلوی مانتو بدوزیم، به این معنی نیست که توانستم حق مطلب را درباره سوزندوزی بلوچ ادا کنیم و مثلا هیچجا به درستی از لباس ترکمن و دیگر مناطق استفاده نکردیم. به عنوان طراح نمیدانم چرا از این طرحها نتوانستیم به درستی استفاده کنیم.
تولیدکننده نمیتواند برنامهریزی بلندمدت داشتهباشد
گفتید که بسیاری از فروشگاهها لباسهای چینی و ترکی عرضه میکنند، در حالی که در کشور نیاز به افزایش تولید ملی و ایجاد اشتغال داریم. چرا از تولیدات ایرانی استفاده نمیشود؟
_ انتخاب استفاده از بازار ترک و چین برای سود بیشتر است، زیرا تولید در ایران گرانتر است؛ البته با قیمت کنونی دلار ممکن است این شرایط تغییر کند. وقتی تولیدکننده یک طاقه پارچه را با قیمتی مشخص تهیه میکند، بعد از مدتی که روند کار به تولید رسید، اگر نیاز به خرید دوباره همان پارچه داشته باشد، با قیمت چند برابر آن مواجه خواهد شد. این در حالی است که نمیتواند لباس را با قیمت دو برابر بفروشد. از طرفی کارگران بعد از مدتی برای افزایش حقوق مطالبهگری خواهندکرد، اما کارفرما نمیتواند به نیازها پاسخ بدهد. در نتیجه تولیدکننده به دلیل نوسانهای ارزی نمیتواند برنامهریزی بلندمدت داشتهباشد.