به گزارش ایرناپلاس، انتشار مطلب «سازمان فوتبال شکست خورد» بازتاب مختلفی در بین اهالی فوتبال داشت و برخی از آنها همچون نادر فریادشیران و مهرداد حفظیفرد دست به قلم شدند و یادداشتهایی را ارسال کردند که در آن به نکات مهمی اشاره شده است.
حضور فوتبالیهای سالم به جای تزریق پول
نادر فریادشیران دروازهبان اسبق تیمهای راهآهن، برق شیراز، شاهین و استقلال در این رابطه برای ایرناپلاس نوشت: «واقعاً سازمان فوتبال ایران شکست خورد. از مدیران فدراسیون که شماری افراد ناشی و نالایق اما پر ادعا تا مدیرعاملهای سفارشی برای تیمهای محبوب استقلال، پرسپولیس ، رئیس هیأتهای دائمی و مادامالعمر استانها همچون هیأت فوتبال استان تهران و ... .
با این تشکیلات و ساختار سر تا پا اشتباه و مدیران غیر متخصص و ناشی، حق ما نیست فوتبال ما قهرمان آسیا شود. شاید در رده باشگاهی بشود با هزار اما و اگر مسیر قهرمانی را طی کرد اما در ردههای پایه، نونهالان، نوجوانان، جوانان و امید چه کار کردهایم که بیش از ۴۰ سال است در حسرت قهرمانی آسیا سوختهایم و بناچار ساختهایم.»
دروازهبان و مربی اسبق تیم ملی ادامه داد: «جناب رئیسجمهوری، وزیر ورزش و نماینده مجلس، تا زمانی که این مدیران نالایق بر سر کارند، با تزریق پولهای کلان به بدنه فوتبال، راه به جایی نخواهیم برد؛ فوتبال را نجات دهید. دست مدیران ناشی و غیرمتخصص باندباز را از فوتبال پاک کنید.
در فوتبال ایران آدمهای صالح، سالم و متخصص کم نداریم اما به کار گرفته نمیشوند؛ به جای تزریق پول، آدمهای فوتبالی سالم را به تشکیلات فوتبال بیاورید زیرا خودشان پولسازی میکنند. آقایان مسئول! دنبال آدمهای حزبی و سیاسی در فوتبال نباشید و به راه کج نروید. در این ۱۵ سال اخیر به خطا رفتید و دیگران آن را تکرار نکنید.»
رفتارهای بازیکنان درون زمین، بازتاب رفتارهای اجتماعی
سعید حفظیفرد بازیکن و مدیرعامل اسبق تیم هما و عضو هیأتمدیره کانون مربیان فوتبال ایران نیز در مطلب ارسالی برای ایرناپلاس، آورده است: «جلال آلاحمد، در جریان هنر و محدودیتهای سانسوری آن، در دهه سی و چهل، گفته بود: در فیلمهای سینمایی تولید شده وطنی، در آن سالها، فقط چند مضمون تکرار شده است، رقص و آواز کوچه بازاری و در انتهای شب بزن بزن قلدرهای کلاه شاپویی با آرتیست فیلم در کافه و شکستن میز و محتویات روی آن و برتری یک نفر به ۱۰ بازیگر اول فیلم، دعوای طبقاتی دارا و ندار و برنده شدن معنوی فقیر و ... .
طبیعی است که این فیلمها، تنها مصرف داخلی داشت و مسئولان وقت دلشان خوش بود که جامعه علمی دنیا وقتش را صرف ارزیابی این فیلمها نخواهد کرد. در حالیکه محقق خارجی وقتی این فیلمها را میدید، متوجه میشد که کشور ما در آن سالها فاقد بحث اجتماعی و آزادی سیاسی و چالش طبقاتی بوده است. در غیر این صورت باید نمادی از آن در این فیلمها نشان داده میشد.
بازیکن اسبق تیم هما افزود: «این نگاه امروز در فوتبالیهایِ همسن و سال من که بیشتر از پنج دهه شاهد و ناظر فوتبال کشور هستند در نمایش فوتبال مصداق و شباهت دارد. فینال رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا و رفتار بازیکنانمان در نمایش فوتبال که به اعتقاد من مشترکات زیادی با نمایش تئاتر و سینما و در مجموع با هنر دارد، تفسیرهای عقلانی و منطقی خود را در نگاه روانشناسان رفتاری و جامعهشناسانی بینالمللی دارد که رفتارهای بازیکنان درون زمین را بازتاب رفتارهای اجتماعی میدانند.
زندهیاد پرویز دهداری همانند بسیاری از متفکران فوتبالی اعتقاد داشت پستهای فوتبالی، منش و شخصیت خاص خود را میطلبد و شرح وظایف اختصاصی پستهای بازیکنان در شکلگیری شخصیت ذهنی آنان موثر و این دو به صورت «دیالکتیک» بر یکدیگر اثر بخشند.
دروازهبان باید شجاع و نترس باشد و مدافعان باید از خود گذشته و فداکار باشند و هافبکها مهربان و با پشتکار و مهاجمان بویژه مهاجم هدف باید کمی مغرور و خودخواه و با اعتماد بنفس باشد.
مربیان با دانش در جریان گزینش بازیکن، فقط بهویژهگیهای مهارتی، تکنیکی و تاکتیکی بازیکن نباید استناد کند؛ آنچه که باعث اجرای درست مهارتهای یاد شده میشود؛ مهارتهای ذهنی است؛، مهارتی که مربیان ما فاقد تئوریهای آموزشی آن هستند و در نتیجه مشکلی پیش میآید که در فینال لیگ قهرمانان آسیا شاهد آن بودیم.»
حفظیفرد ادامه داد: «مقصران در باخت پرسپولیس، آنقدر مشکل مهارتی، تکنیکی و تاکتیکی نداشتند که مشکل شناختی و ذهنی داشتند. این مشکل شناختی در همه ارکان فوتبال ما حضور دارد؛ آنچه مسلم اینکه، پنهانکاری و عدم شفافسازی بعنوان یک خصلت موجود در جامعه و اجتماع ناخودآگاه به داخل زمین فوتبال هم سرایت میکند و اگر کارشناسان یعنی همان مربیان نتوانند بازدارنده باشند و صفتهای ممتازه را در بازیکنان بیدار و نهادینه کنند، آنان براساس رفتارهای روزمره و عرف جامعه، در صحنههای بینالمللی ظاهر میشوند؛ یعنی آنها همیشه کرنرهای جهت مخالف کمک داور را تقلب کرده و ۲۰ سانت جلوتر از محوطه قانونی میآورند ، همانگونه که اگر پلیسی در کار نباشد و دوربینی نصب نشده باشد، هرگونه خلافی را انجام میدهند؛ مگر اینکه روزمره توسط مربیان و معلمانشان از انجام کارهای نکوهیده منع شوند تا خصلتهای خوب در آنها نهادینه شود.»
حراج ارزانِ آبروی جامعه فوتبال
وی در پایان یادداشت خود نوشت: «در نهایت وقتی یک خارجی فوتبال ما را نگاه میکند، خیلی زود متوجه میشود سازمان و تشکیلات فوتبال ما بسیار نازل و ناکاراست؛ چه از نظر سختافزاری و چه از نگاه نرمافزاری، وگرنه بازیکنان به این راحتی در جهت فریب داور و دور زدن قوانین فوتبال این چنین بچهگانه اقدام نمیکردند.
سازمان فوتبال ما آبروی جامعه فوتبال را بسیار ارزان به حراج گذاشته و در این جریان، تشکیلات کنونی فوتبال توانسته است با یاری سازمان غیررسمی فوتبال که آن را مافیای فوتبالی مینامند، همگون و یک دست شده و از نگاه شخصیتی، مدیر باشگاه، مربی، بازیکن، داور، مسئول رسانهای، کادر اداری فدراسیون و زیر مجموعهاش، حداقل در ظاهر دارای خصلتهایی یکسان شده و موفق شدهاند، همه کسانی را که دارای تعقل و فلسفههای متعالی انسانی و در نقش معلم و مربی بودهاند را حذف کنند و خود در حکم مربی و معلم، ویژگیهای سخیف خود را به بازیکنان تسری دهند.
در نهایت تا وقتی که اخلاقیات نیکو براساس متون اخلاقیمان در فوتبال در نظر قرار نگیرد، آدمهای کوچک چسبیده به فوتبال با اهداف دنیاگرایانهشان، مقام و شأن انسانی ایرانیان را در صحنههای بینالمللی چوب حراج خواهند زد.»