به گزارش ایرناپلاس، احمد نوراللهی با کوله باری از تجربه در حالی که بازیکن حریف پشت به دروازه بود و موقعیتی نداشت و تنها چند ثانیه مانده بود تا نیمه اول تمام شود، یک پنالتی کودکانه داد و مهدی شیری در همان ابتدای شروع نیمه دوم از یک توپ مرده برای کرهای پنالتی ساخت و حسرتی که ۲۷ ساله شد؛ پرسپولیس در اصل نه با ناکامی، بلکه با ناشیگری جام قهرمانی را از دست داد.
دور بودن از فوتبال روز دنیا
حرف حساب این است که ما به واقعیتها باختیم نه چیزهای دیگر؛ حالا یکی بلند شده و با دست توپ را زده، دیگری حرکت کودکانه کرده و حریف کرهای توانست به لطف کمک داور ویدئویی (VAR) شکست یک بر صفر را به پیروزی دو بر یک تبدیل کند و برای دومین بار فاتح لیگ قهرمانان آسیا شود.
اینها همه جزو برنامه کاری ما بوده، اما ما سالهاست که نه تنها از فوتبال روز دنیا، بلکه آسیا نیز عقب هستیم. اگر عقب نبودیم اینگونه نمیباختیم. ما با یک سیستم حرفهای طرف هستیم. یک بازیکن حرفهای پول میگیرد و فقط فوتبال بازی میکند، اما فوتبالیستهای ما با خواهش تمنا و گاهی بخشیدن بخشی از پول قراردادشان، به بقیه پول میرسند.
هرچه بکاریم درو میکنیم
گناه را گردن این و آن نیندازیم و نگوییم شجاع خلیلزاده نامردی کرد رفت و تیم را تنها گذاشت. نگوییم ایافسی نامردی کرد عیسی آلکثیر را به ناحق محروم کرد. آیا بازیکنان ما حرفهای هستند؟ پول درست حسابی به آنها میدهیم؟! چرا نباید خلیلزادهها بروند و پول در بیاورند؟ مگر باشگاهها و در راس آنها فدراسیون فوتبال برای بازیکنان سابق این مرز و بوم چه کاری انجام دادهاند؟
اصلاً از آنها سراغی میگیرند، میروند از آنها بپرسند در حال حاضر چه کار میکنند؟ درآمدشان چیست؟ ما هرچه کاشتهایم را درو میکنیم. شجاع خلیلزادهها اینها دیدند و رفتند به دنبال ساختن آینده خود.
بکنباوئر: این سازمان فوتبال آلمان بود که باخت!
وقتی بایرن مونیخ در فینال لیگ قهرمانان اروپا سال ۱۹۹۹ مقابل منچستریونایتد بازی یک بر صفر برده را با دریافت دو گل در دقایق ۱+۹۰ و ۳+۹۰ باخت، پس از بازی عدهای از خبرنگاران به سراغ فرانتس بکنباوئر، قیصر فوتبال آلمان رفتند و از او پرسیدند علت شکست بایرن مونیخ در دقایق پایانی این مسابقه چه بود؟
بکنباوئر در پاسخ گفت: «این بایرن مونیخ نبود که شکست خورد، بلکه این سازمان فوتبال آلمان بود که باخت! ما باید برویم ببینیم سازمان فوتبال ما چه ایرادی دارد و آن را برطرف کنیم.»
دلایل این ناکامیها چیست؟
آخرین باری که یک تیم از کشورمان قهرمان جام باشگاههای آسیا نه، لیگ قهرمانان آسیا شده، پاس تهران است که دیگر وجود خارجی ندارد و در سال ۱۹۹۳ به آن دست یافت.
تیم ملی بزرگسالان برای آخرین بار در سال ۱۹۷۶ جام ملتهای آسیا را فتح کرد و در سال ۱۹۹۸ نیز فاتح بازیهای آسیایی شد. تیم ملی جوانان هم آخرین بار در سال ۱۹۷۶ قهرمان آسیا شد و تیم ملی نوجوانان در سال ۲۰۰۸. تیم ملی امید هم پس از المپیک ۱۹۷۶ مونترال هرگز نتوانست به این بازیها راه پیدا کند. چرایی این ناکامیها چیست؟
با کدام زیرساختها چنین تقاضایی را دادید؟
فدراسیون فوتبال ما سالهاست که توسط افرادی اداره میشوند که بیشتر به یک دورهمی شیبه است تا فدراسیون. جالب اینکه مسئولان ورزش ما با یک کتاب ۲۳۵ صفحهای برای کاندیداتوری میزبانی فدراسیون فوتبال ایران برای رقابتهای جام ملتهای آسیا به نزد رئیس کنفدراسیون آسیا رفتند و تقاضای میزبانی جام ملتهای آسیا ۲۰۲۷ را دارند!
با کدام زیرساختها و ورزشگاهها چنین تقاضایی را دادید؟!
فدراسیونی که قرارداد بستن نمیداند؛ فدراسیونی که توان خرید سیستم داور ویدئویی ویاِیآر ( VAR) را ندارد؛ سر باز کردن زخم کهنه مشکلات مالی و فنی فوتبال ما سالها گریبانگیر این فوتبال است و هنوز حل نشده، با کدام پول به دنبال میزبانی هستید؟
کیفیت را فدای کمیت میکنیم
وقتی وارد رختکن آژاکس در ورزشگاه یوهان کرایف آرنا میشود این جمله را میبینید: «صادق باش و راستگو». همه جنگهای فوتبال ما تمرکز روی مسایلی است که معنی ندارد!
همه تا پیش از قبول مسئولیت از ایدههای مختلف خود حرف میزنند؛ در حالی که از او در عمل چیزی غیر از نخواهید دید. شما باید استراتژی داشته باشید تا بتوانید کارهای خود را اجرا کنید. ما در ایران کیفیت را فدای کمیت میکنیم.
در آسیا، ژاپن و کره در حال فرار و سبقت سریع از دیگر کشورها هستند؛ ما هم باید مانند آنها به تیمهای پایه خود بیشتر توجه کنیم و پیش برویم. بازیکنان ایرانی همیشه از بهره هوشی بالاتری از دیگران برخوردارند؛ اما هرگز پرورش پیدا نمیکنند.
همه در این شکست سهیمم
اینکه بگوییم پرسپولیس باخته، اشتباه است؛ این سازمان فوتبال و فدراسیون ما باخته است، این مربیها و بازیکنها باختهاند، همه در این شکست سهیمم.
فدراسیونی که نه بزرگتر دارد و نه صاحب؛ با ویلموتس آنگونه قرارداد بستند؛ به کیروش آنقدر قدرت دادند که برای فوتبال ما تعیین و تکلیف میکرد؛ آن از اساسنامه فدراسیون که معلوم نیست چرا این همه پنهان کاری میکنیم. ادعای بزرگی در فوتبال آسیا را داریم اما از بردن یک جام عاجزیم؛ فوتبال تعریفی ندارد که ما بخواهیم از آن تعریف کنیم.
مهدی شیری مقصر باخت ما به اولسان هیوندای نیست این فوتبال ماست که نتوانسته به بازیکنانی نظیر شیریها درست و اساسی آموزش بدهد که ناشیگری آن هم در زمانی که داورهای ویدئوی در همه زوایای زمین فوتبال، جزئیترین حرکات را تحت نظر دارند، به قیمت از دست رفتن زحمات و همه آرزوهای یک باشگاه و هوادارن میلیونی آن است.
ششمین بار متوالی فینال را باختیم
فوتبال ما برای ششمین بار متوالی در فینال رقابتهای باشگاههای آسیا ناکام ماند. پرسپولیس در سال ۱۹۹۳ در رقابتهای جام در جام آسیا به تیم نیسان ژاپن که اکنون با نام یوکوهاما مارینوس فعالیت میکند، و استقلال در سال ۱۹۹۹ در ورزشگاه آزادی فینال جام باشگاههای آسیا را به جوبیلو ایواتا از ژاپن باخت.
سپاهان در سال ۲۰۰۷ از اوراوا رد دایموندز ژاپن، ذوبآهن در سال ۲۰۱۰ از سئونگنام ایلهوا چونما کرهجنوبی، پرسپولیس در سال ۲۰۱۸ از کاشیما آنتلرز از ژاپن و در سال ۲۰۲۰ از اولسان هیوندای کره جنوبی در رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا شکست خوردند.
این باخت متعلق به همه جامعه فوتبال ماست
احمد طوسی مربی اسبق تیم ملی ایران و تیمهای دارایی، راهآهن و صنعت نفت آبادان، نبود فکر و برنامهریزی و حضور مدیران نالایق در فوتبال ایران را دلایل این شکستهای پیدرپی دانست و به ایرناپلاس گفت: «پرسپولیس باخت و جنازه این تیم روی دست همه مانده است! هدف این نیست که پشت کسی به خاک زده شود، این باخت متعلق به همه جامعه فوتبال ماست. فراموش کردن، کوشش دردناکی است مانند همه باختهای دیگر. برای اینکه بدانیم فوتبال ما بیمار است، قرار نیست به آزمایشگاه برویم و موشها را آزمایش کنیم، همه اینها به سهولت قابل مشاهده است.»
فوتبال را به سطح ابتذال کشاندهاند
طوسی که اکنون استاد دانشگاهی در کالیفرنیاست ادامه داد: «درباره ناکامی پرسپولیس در آسیا باید، مدیران نالایقی که در این سالها نه تنها فوتبال، بلکه همه چیز را به سطح ابتذال کشاندهاند، پاسخگو باشند که نیستند. همیشه زمان، پاسخگوی بسیاری از مسایل است. دو زمان داریم؛ زمان تقویمی و زمان تاریخی، امروز همان زمان تقویمی است.»
خودفریبی کردهایم
وی افزود: «در زمان تاریخی، باید قبول کنیم سالهاست که از فوتبال روز دنیا عقب ماندهایم. تاریخ ورزش ما نشان میدهد در این سالها ما بهترین دشمنان خودمان بودهایم و خودفریبی کردهایم. مهم نیست که باختیم؛ مهم این است از این باختها درس گرفته شود. آیا امروز سر فصل تازهای برای اندیشیدن مدیر، مربی، سرپرست، بازیکن و همه خواهد بود؟
گرفتاریهای شغلی را در یک باخت میتوان تجزیه و تحلیل کرد، باید برخی از باورهای علمی در یک جامعه یا باشگاه قبول عام داشته باشد تا مفاهیمی مانند کار مربیگری بازده، پسرفت و در جا زدن اخلاقی معنی داشته باشند.»