به گزارش ایرناپلاس، کشور پهناور ایران از قومیتهای مختلف و گوناگونی تشکیل شده است. قومیتهایی که هر کدام ریشه در دل این آب و خاک دارند و از فرهنگ، آداب و رسوم، زبان و لهجههای متنوع برخوردارند. طبیعی است در چنین سرزمینی با این همه تنوع و گوناگونی، تفاوت و اختلاف سلیقه وجود داشته باشد اما تاریخ ثابت کرده هیچگاه این اختلافها تبدیل به تفرقه و نفاق نشده است و ایرانیان همیشه متحد با یکدیگر زندگی کردهاند.
این نکته را در زمان رخ دادن حوادث طبیعی و غیرطبیعی میتوان به وضوح مشاهده کرد. از طرف دیگر دشمنان ایران برایشان تفاوتی ندارد که در چه برههای از تاریخ قرار گرفتهایم، چون آنان همیشه و در هر صورت به تفرقهافکنی در میان مردم کوشیدهاند. اما رسانهها به عنوان یک ابزار پیونددهنده و فراگیر نقش مهمی را در این بین ایفا میکنند.
آشنا کردن مخاطب با قومیتهای مختلف و همچنین برانگیختن احترام و عزت میان مردمان این سرزمین، کمترین کاری است که تلویزیون و دیگر رسانهها میتوانند در قبال این موضوع انجام دهند. رسانهها بویژه رسانههای تصویری مانند تلویزیون و VODها ابزاری هستند که بر نگرش مردم اثرگذارند و حتی گاهی دیده شده به دلیل پخش یک برنامه یا یک سریال، سلیقه و آگاهی مردم نسبت به یک موضوعی تغییر کرده و گاه باعث نارضایتی شده است. به همین دلیل باید در پرداختن به مسائل حساسی چون شوخی با قومیتها و به تصویر کشیدن آنها، دقت و وسواس کافی داشت.
هفته گذشته در یکی از مجموعههای شبکه نمایش خانگی، یکی از شرکتکنندگان آن برنامه سخنی درباره یک از قومیتهای بزرگ و کهن کشور گفت که واکنشهایی را به همراه داشت. رخ دادن این اتفاق از سوی یک هنرمند یا سلبریتی، دلگیری این مساله را دو چندان کرد؛ تا جایی که در نهایت این بازیگر بارها در فضای مجازی عذرخواهی کرد.
با توجه به مسایل رخ داده، این پرسش مطرح میشود که ضرورت توجه رسانهها، به وحدت ملی و پرهیز از تفرقهافکنی در کشور چقدر است و رسانهها چه پیامدهایی بر انسجام یا افتراق ملی دارند؟
سعید درویشی کارشناس فرهنگ و رسانه در گفتوگو با ایرناپلاس به واکاوی این موضوع پرداخت.
ضعف تلویزیون در مقابل رسانههای جدید
درویشی درباره نقش و تاثیر رسانهها بهویژه رسانههای فراگیر و تصویری مانند تلویزیون و پخشکنندههای اینترنتی و نمایش خانگی، بر وحدت ملی و پرهیز از تفرقهافکنی در کشور به ایرناپلاس گفت: وقتی از رسانه صحبت میکنیم مهمترین وجه متمایز آن با دیگر پدیدههای ساخت بشر، تاثیرگذاری فکری و فرهنگی بر مصرفکننده یا مخاطب است.
سالها پیش که انسان به فناوریهای نوین ارتباطی دست نیافته بود، تلویزیون تاثیر زیادی روی افکار مخاطبان داشت. امروز هم با وجود رقبای قدرتمندی مانند شبکههای اجتماعی که دسترسی مصرفکننده را به سرگرمی، اطلاعات و آموزش آسانتر و بدونسانسور کرده، تلویزیون هنوز محبوب و فراگیر است. اما ضعف تلویزیون در قابل رسانههای جدید این است که رویکرد یکسویه دارد؛ یعنی مخاطب در ساخت محتوای برنامههای تلویزیون برخلاف وب۳ که در آن با رسانه تعامل دو سویه وجود دارد، نقشی ندارد؛ به همین دلیل انتقاد از برنامههای تلویزیون همیشه وجود دارد و کاری از دست مخاطب برنمیآید.
امکان دریافت پیامهای تلویزیون برای مخاطبان فراهم است و آنها برنامههایش را در شبکههای اجتماعی نقد و در سطح همگانی پخش میکنند. بنابراین تلویزیون با ناظری سختگیر مواجه است که از کوچکترین اشتباهاتش، به نفع سیاست، اقتصاد و فرهنگ بهرهبرداری میکند.
سانسور همیشه بد نیست
وی درباره حرفهای حساسیتزا در رسانههایی چون تلویزیون و شبکه نمایش خانگی افزود: وقتی تلویزیون یا شبکه نمایش خانگی زیر ذرهبین فناوریهای رقیب هستند، کار سختی را برای حفظ اعتماد مخاطب خود دارند. حرف یکی از بازیگران سینما درباره دختران امروزی در شبکه نمایش خانگی بازتاب زیادی در شبکهها و رسانههای اجتماعی داشت اما مهمتر از آن، نظرهای کاربران شبکههای اجتماعی زیر ویدئوی منتشر شده از این سخنان و غلیان احساسات مردم منتسب به یک قوم است که درصدد دفاع از اصالت و فرهنگ خود هستند.
این بازیگر در لحظه اظهارنظر خود، فکر نمیکرد که جملهاش بار منفی نسبت به مردمان یک قوم دارد اما پرسش این است که چرا کارگردان پیش از پخش برنامه، این جمله را بیرون نیاورده و صحنه را حذف نکرده است؟ سانسور همیشه بد نیست بلکه در جاهایی که بحرانسازی در عرصه ملی و تشنج فضای جامعه احساس میشود باید دروازهبانی یا سانسور اِعمال شود.
«مردم از رسانه توقع دارند حامی آنها باشد و مشکلاتشان را به گوش مسئولان برساند اما وقتی میبینند با ریشه و اصالت آنها شوخی میشود، ناراحت میشوند و باید به آنها حق داد که اعتراض کنند. نقش رسانه در تقویت وحدت ملی و حفظ شان فرهنگهای بومی بسیار مهم است و اگر سازندگان برنامهها و مدیران تلویزیون این نقش را جدی نگیرند و از اهمیت حفظ آرامش جامعه غافل شوند، نخستین ضربه را به اعتبار تلویزیون وارد کردهاند.»
اصطلاحات بیارزش نباید به تلویزیون راه پیدا کند
درویشی معتقد است، لطیفهها و اصطلاحات بیارزش و بیادبانهای که سالها پیش و به دلیل فقر فرهنگی در جامعه، درخصوص اقوام مختلف ایرانی رواج پیدا کرده نباید به تلویزیون راه پیدا کند.
وی افزود: زمان تغییر کرده است و اگر روزگاری بویژه در پیش از انقلاب، عدهای با غرضورزی و برخی به دلیل نادانی، برای هموطنان مناطق مختلف طنزهای نادرست ساختند، تلویزیون و رسانههای دیگر حق ندارند برای جذب مخاطب به آن سو برود. رسانه ملی نباید برای تقویت وحدت ملی و مستحکم کردن اتحاد ملت فقط در زمانهای خاص دست به برنامهسازی و تمجید از اقوام ایرانی بزند، بلکه در زمانهای عادی هم باید به حفظ حرمتها و پیشگیری از تفرقهافکنی توجه کند.
نیاز سلبریتیها به یک مشاور فرهنگی
درویشی درباره عملکرد سلبریتیها به عنوان یک قشر مهم و گاهی اثرگذار در تلویزیون و دیگر رسانههای تصویری در پرهیز از هرگونه توهینهای قومی گفت: متاسفانه برخی از شخصیتهای پرطرفدار هنری و ورزشی در کشور، در اظهار نظرهای رسانهای دچار معایب بزرگی هستند. یعنی بارها دیدهایم یک ورزشکار یا هنرمند چنان در شهرت غرق شده که نمیداند در نظر قانون، با دیگر افراد جامعه فرقی ندارد و شهرت مصونیتی برای او نمیسازد. بنابراین بدون سنجیدن عواقب یک حرف، نظر خود را درباره موضوعی بیپروا بیان میکند و باعث برهمزدن آرامش روانی جامعه به ویژه در قشر جوان میشود.
«سلبریتیهای داخل کشور متعلق به اقوام مختلف ایرانی هستند و ریشه خانوادگی بسیاری از چهرههای مشهور جامعه به چهار گوشه ایران برمیگردد، بنابراین باید بهگونهای در رسانهها صحبت کنند که اول از همه شخصیت خود را نزد مخاطب رسانه خدشهدار نکنند و دوم اینکه ناخواسته باعث بیاحترامی به قوم و فرهنگ خاصی نشوند. یک سلبریتی علاوه بر داشتن مدیر برنامه، به یک مشاور فرهنگی نیز نیاز دارد. خود رسانهها میتوانند مشاور فرهنگی برای ورزشکاران و هنرمندان باشند و به آنها شیوه مصاحبه و واکنش به رویدادهای اجتماعی را بیاموزند.