به گزارش ایرناپلاس، نهادهای انتخابی در ایران با اتکا به نص صریح قانون اساسی، ضمن نقشآفرینی در تصمیمسازی و اداره کشور، نیازمند حضور و مشارکت مردم، برای انتخاب گزینههای شایسته، کارآمد و موثر در کرسیهای انتخابی است تا حرکت کشور بر مدار حاکمیت و اراده مردم تداوم داشته باشد و در این میان، انتخابات ریاست جمهوری به دلیل انتخاب شخص دوم کشور، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
سال آینده، انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری در حالی برگزار میشود که از اکنون، بعضی جریانها و جناحهای سیاسی اصولگرا، فعالیتهای آشکار و پنهان انتخاباتی خود را در قالب تحرکات رسانهای، سفرها، اظهارنظرها، سخنرانیها و مواضع ایجابی و سلبی آغاز کردهاند؛ اما شاید مهمترین وجه هر انتخابات به ویژه انتخابات پیشِ رو، میزان مشارکت مردم است که حالا دستاویز نقدها، پیشبینیها و گاه اظهاراتی غیرکارشناسی میشود.
مروری بر میزان مشارکت مردم در دورههای مختلف انتخابات پس از انقلاب ۵۷ نشان میدهد که میانگین مشارکت مردم همواره رقمی بالای ۵۰ درصد را ثبت کرده است، رقمی که نسبت به بسیاری از کشورهای دموکراتیک، میتواند نشان از بالا بودن این شاخص داشته باشد.
با این حال، در ماههای گذشته بعضی از جریانهای سیاسی، پیشبینیهایی مبنی بر مشارکت پایین مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را مطرح کردهاند، پیشبینیهایی که فعلا واجد هیچ پژوهش علمی و جامعهشناختی نیست و بیشتر رنگ و بوی سیاسی و رسانهای میدهد.
اما با نگاهی واقعبینانه به شرایط کشور، نمیتوان میزان مشارکت مردم را به صورت تکبعدی مورد بررسی قرار داد؛ چه آنکه بسیاری از عوامل بیرونی و درونی همواره توانسته است نقش موثری در میزان مشارکت و حضور مردم در دورههای مختلف انتخابات داشته باشد.
عوامل موثر بر میزان مشارکت سیاسی
مشارکت سیاسی به ویژه در قالب انتخابات، فرایندی است که مردم یک کشور با حضور فعال در تصمیمگیریها و سازماندهی جامعه و همچنین اداره آن کشور سهیم میشوند؛ این موضوع به طور مستقیم با بعضی از مولفهها همچون اعتماد سیاسی، مهارتهای مشارکتی و احساس اثربخشی سیاسی پیوند مستقیم دارد.
از سوی دیگر متغیرهای اقتصادی همچون مشکلات معیشتی و نارضایتی از عملکرد مسئولان، میزان تورم، نرخ بیکاری و رشد اقتصادی نیز از دیگر عواملی است که بر میزان مشارکت مردم در انتخابات تاثیر داشته است.
عوامل بینالمللی مانند فشارهای خارجی، تهدید به جنگ، تحریمهای بینالمللی، سطح منازعات منطقهای، میزان مراودات کشور با دیگر کشورهای دنیا و میزان همپیمانان و دشمنان نیز، از جمله عوامل موثر در میزان مشارکت سیاسی مردم بوده است.
در واقع بر اساس پژوهشهای جامعهشناسان سیاسی، سطح مشارکت سیاسی مردم، عموما تابعی از جریانهای بیرونی و انگیزهها و پیشرانهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادیِ درونی است که میتوانند بر میزان حضور مردم در انتخابات تاثیرگذار باشند.
با این حال عامل دیگری که نمیتوان آن را نادیده گرفت، اثرپذیری بخشهایی از جامعه، از فضاسازیهای رسانهای در قالب سخنان مایوسکننده، تزریق ناامیدی و القای ناکارآمدی در آستانه انتخابات است که همواره توانسته بر منحنی میزان مشارکت مردم در انتخابات اثرگذار باشد.
با چنین مقدمهای، میتوان وضعیت کنونی مشارکت سیاسی کشور را با توجه به شرایط داخلی و خارجی مورد ارزیابی قرار داد تا از رهگذر آن بتوان نقش هر کدام از عوامل را در میزان حضور مردم در انتخابات با تقریبهایی روشن کرد.
نقش عوامل بینالمللی و تحریمها در انتخابات
در حال حاضر کشور از نظر سطح نزاعهای بینالمللی و دیپلماسی، در شرایط مطلوبی نسبت به گذشته قرار دارد، چه آنکه دیپلماسی تقابل در گذشته، به دیپلماسی فعال دولت، مبتنی بر روابط سازنده با حفظ منافع ملی تغییر شکل یافته است و این مساله به گونهای پیش رفت که علاوه بر دستاورد تاریخی برجام در دولت تدبیر و امید، اجماع جهانی علیه ایران را به اجماعی برای همراهی با ایران تبدیل کرد؛ شاهد مثال آن هم بعد از خروج ایالات متحده از برجام بود که برای نخستین بار در تاریخ شکلگیری سازمان ملل، واشنگتن در چند تلاش پیدرپی علیه ایران، با مخالفتی قاطع از سوی همه کشورهای دنیا حتی همپیمانانش روبرو شد.
اما تحریمهای اقتصادی گسترده علیه مردم ایران، از آن دست عواملی است که تاثیری مستقیم بر شرایط داخلی کشور گذاشته است که فارغ از سوگیریهای سیاسی و جناحی، با تبیین درست نقش آن بر وضعیت کشور، میتواند موجب همبستگی بیشتر داخلی و اجماع و انسجام ملی شود و همین مساله انگیزه مردم را برای مشارکت فعال در تصمیمگیریهای سیاسی بالا ببرد، مگر آنکه بعضی از جریانهای سیاسی با هدف منافع گروهی خود، آدرس غلط به مردم بدهند و آثار انکارناپذیر تحریمها را به عوامل دیگری فرافکنی کنند، آن هم در شرایطی که همان جریانها در همه روزهای پس از برجام، همنوا با برخی مخالفان خارجی برجام، در تخریب این دستاورد ملی، نقش داشتهاند.
از سوی دیگر و در واکاوی دیگر عوامل بینالمللی نمیتوان نقش بعضی جریانهای داخلی را در تسریع و تسهیل فرایندهای تحریمی یا خودتحریمی نادیده گرفت که از آن میان میتوان به بعضی تعللها و سنگاندازیها در تصویب قوانین مورد تاکید دولت مرتبط با FATF اشاره داشت که در عمل کشور را در مسیری قرار داد که خسارتهای اقتصادی قابل تاملی را به مردم تحمیل کرد و حالا با هویدا شدن پیامدهای چنین تصمیمهایی که در مخالفت با سیاستهای دولت گرفته شد، دوباره روند آدرسِ غلط دادن از سوی همان جریانها دنبال میشود تا وضعیت کنونی را بر ناکارآمدیهای دولتی فرافکنی کنند.
عوامل سیاسی داخلی چه نقشی در مشارکت سیاسی دارند؟
در واکاوی عوامل داخلی موثر بر میزان مشارکت سیاسی مردم نیز همانطور که پیشتر اشاره شد اعتماد سیاسی و احساس اثربخشی سیاسی، پیوند مستقیمی با حضور مردم در انتخابات دارد. این عوامل زمانی دچار خدشه میشوند که انتظارات مردم از مسئولان انتخابی برآورده نشود.
در این میان نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که اداره کشور براساس قانون اساسی، زنجیرهای به هم پیوسته از عملکرد نهادها و قوای مختلفی است که هر کدام میتوانند بر موفقیت دیگر دستگاه، اثرگذار باشد. نمونه آن را میتوان در رابطه مستقیم قوه مجریه و مقننه دانست به طوری که اگر قوانین مورد تصویب مجلس، از سوی دولت به درستی اجرا نشود، یا بالعکس قوانین مورد نیاز کشور که به صورت لوایح مختلف از سوی دولت برای تبدیل شدن به قانون به مجلس ارائه میشود، مورد بیتوجهی قرار گیرد، عملا چرخه انتظارات مردم از مسئولان انتخابی، دچار گسست میشود و زمانی که علت این گسست به درستی برای مردم تبیین نشود، اعتماد سیاسی و احساس اثربخشی سیاسی با کاهش چشمگیر مواجه میشود که تاثیر مستقیم آن بر میزان مشارکت مردم در انتخابات خواهد بود.
کلید انتخابات در سبد اقتصاد
عوامل اقتصادی همچون نرخ تورم، میزان رشد اقتصادی، نرخ بیکاری و دیگر شاخصهای اقتصادی نیز از دیگر عوامل موثر داخلی بر میزان مشارکت مردم است، به طوری که هر کدام از این عوامل میتوانند مشارکت مردم را افزایش یا کاهش دهند. با این حال عوامل اقتصادی در شرایط ایزوله و آزمایشگاهی بر انتخابات اثرگذار نیست بلکه شرایط، عوامل و نتایج آن نسبت با دیگر شرایط سیاسی و بینالمللی، تعیینکننده میزان اثرگذاری این عوامل در مشارکت مردم است.
در واقع زمانی مردم با افول شاخصهای اقتصادی، از صندوقهای رأی ناامید میشوند که این شرایط را ناشی از ناکارآمدی مسئولان کشور بدانند اما اگر از نقش دیگر عوامل نظیر عامل بیرونی مانند فشارهای خارجی، تحریمهای بینالمللی و بحرانهای غیرقابل پیشبینی مانند وقوع سیل، زلزله یا پدیدههایی همچون شیوع کرونا آگاه باشند، ارزیابی دقیقتری از شرایط خواهند داشت.
شرایط اقتصادی امروز کشور، به اعتراف بسیاری از مسئولان دولتی، با حد مطلوب و مورد انتظار مردم فاصله معناداری دارد و مسئولان نیز بارها از وقوف به این مساله صحبت کردهاند، با این حال نمیتوان نقش تحریمهای بیسابقه اقتصادی علیه مردم را نادیده گرفت آن هم در شرایطی که بحران کرونا و آثار جهانی اقتصادی آن نیز ضمیمه این تحریمها شد و فشارهای اقتصادی مضاعفی را به کشور تحمیل کرد.
اینکه چه میزان از وضعیت اقتصادی کنونی کشور، ناشی از عوامل بیرونی است و چه میزان ناشی از ناکارآمدیهای مسئولان اجرایی، موضوعی است که به سنجش مقایسهای در شرایط بدون تحریم و شرایط پس از آن نیاز دارد.
بعد از موفقیت بزرگ دستگاه دیپلماسی دولت تدبیر و امید در امضا و اجرای برجام و رفع همه تحریمهای سازمان ملل، رونق اقتصادی و بهبود شاخصها در کشور هر روز با روند رو به رشد مواجه بود، به طوری که در سال ۱۳۹۵ ایران بالاترین نرخ رشد اقتصادی در بین ۲۵ اقتصاد بزرگ و قابل اعتنای جهان را به خود اختصاص داد که همین مساله به تنهایی از میزان موفقیت و کارآمدی دولت در احیای اقتصادی کشور حکایت میکند.
اینکه در سالهای بعد، بعضی عوامل خارجی مانند خروج ترامپ از برجام و بعضی عوامل داخلی مانند مخالفتهای جناحی با برجام و بعضی اقدامات و تصمیمهای خودتحریمی خارج از مجموعه دولت، شرایط را به سمت کنونی سوق داد، عملا عواملی خارج از ارزیابی عملکرد و کارآمدی مسئولان دولتی به شمار میرود. آن هم در شرایطی که با وجود تحریمهای بیسابقه، دولت همچنان روند اتکا بر اقتصاد داخلی و افتتاح پروژههای بزرگ ملی و اقتصادی را با جدیت دنبال کرد تا میراث آن برای دولتهای بعد باقی بماند و آرزوی دیرینه اقتصاد بدون نفت را محقق کند.
زمانی که جریانها و چهرههای سیاسی، فضاسازیهای انتخاباتی خود را مبتنی بر تزریق ناامیدی، القای ناکارآمدی و فرافکنی نقش مخرب خود در بروز برخی بحرانها دنبال کنند، نمیتوان انتظار داشت که مشارکت مردم در انتخابات چشمگیر باشد.جریانهای به دنبال مأیوس کردن مردم
اما در پایان، عامل دیگر یعنی اثرپذیری بخشهایی از جامعه، از فضاسازیهای رسانهای در قالب اظهارات مایوسکننده، تزریق ناامیدی و القای ناکارآمدی در آستانه انتخابات را باید مورد توجه قرار داد که میتواند همه عوامل قبلی را تحتالشعاع قرار دهد.
زمانی که ارزیابی درستی از عوامل خارجی و داخلی موثر بر وضعیت امروز کشور ارائه شود، میتوان با رصد فعالیتهای رسانهای و اظهارات جریانها و چهرههای سیاسی، به حرکت آنها بر مدار واقعیتها یا بالعکس بر مدار فضاسازیهای انتخاباتی پی برد؛ در حالت نخست یعنی حرکت بر مدار واقعیتها، میتوان امیدوار بود که مردم نیز با آگاهی از شرایط و درک درست عوامل مختلف موثر در بروز شرایط امروز کشور، هر چه بیشتر بر مشارکت سیاسی، برای بهبود اوضاع کشور تاکید داشته باشند؛ اما در حالت دوم یعنی زمانی که جریانها و چهرههای سیاسی، فضاسازیهای انتخاباتی خود را مبتنی بر تزریق ناامیدی، القای ناکارآمدی و فرافکنی نقش مخرب خود در بروز برخی بحرانها دنبال کنند، نمیتوان انتظار داشت که مشارکت مردم در انتخابات چشمگیر باشد.
حال با چنین تحلیلی، میتوان جریانهایی را شناسایی کرد که با عنوانهای مختلف درون کشور، ضمن تزریق ناامیدی و القای ناکارآمدی دولت، ماهی انتخاباتی خود را از آب گلآلود فضاسازیهای رسانهای و سیاسی، صید میکنند. جریانهایی که دستبرقضا موفقیت خود در رسیدن به کرسیهای انتخاباتی را همواره در حضور کمرنگ مردم در انتخابات دیدهاند.