تهران-ایرناپلاس- دولت اقدامات مختلفی در حمایت از ناشران انجام داده از جمله اختصاص کاغذ دولتی، طرح‌های تخفیفی فصلی و ... اما به هر حال گرانی کاغذ و چاپ، زیان‌های برای ناشران به همراه داشته است. در این میان، برخی فعالان این صنف معتقدند که معیشت و نیازهای روزانه و اولیه مردم بسیار مهمتر از چاپ کتاب کم‌ارزش با ارز دولتی است.

به گزارش ایرناپلاس، قیمت کاغذ از موارد اساسی در تعیین قیمت کتاب و ادامه فعالیت ناشران است. با همه حمایت‌های دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بالا رفتن قیمت کاغذ فعالیت بسیاری از ناشران را محدود و برخی از آنها را مجبور به متوقف کردن انتشار کتاب کرده‌ است. در روزهای گذشته خبر افزایش قیمت دوباره این کالا اعلام شد، در حالی که قیمت ارز افزایش یافته، چنین اتفاقی دور از ذهن نبود. در سال‌های گذشته به ناشران با ارائه ارز دولتی کمک می‌شد، اما در شرایط کنونی کشور، آیا ارائه این خدمات ممکن است؟
در این‌باره خبرنگار ایرناپلاس گفت‌وگویی با فرهاد تیمورزاده، مدیرمسئول انتشارات تیمورزاده و مدیرمسئول و رئیس هیات مدیره انجمن فرهنگی ناشران کتاب علوم پزشکی دانشگاهی انجام داد.

افزایش بهای کاغذ،‌ راهی برای سخت شدن چاپ کتاب نامناسب

تأثیر افزایش بهای کاغذ را در ادامه فعالیت ناشران و دسترس‌پذیر بودن کتاب برای مردم به چه صورتی ارزیابی می‌کنید؟
_
افزیش بهای کاغذ را فیلتر مناسبی برای پیشگیری از چاپ و انتشار کتاب‌های نامناسب و غیرمقبول در بازار می‌دانم. وقتی بهای مواد اولیه برای چاپ کتاب (زینک، کاغذ و مقوا) پایین بود، هر ناشری بدون برآورد از علاقه مخاطب، هرچه می‌توانست در بازار منتشر می‌کرد، نتیجه این رفتار تولید کتاب‌هایی بود که بسیاری از آنها فروش نمی‌رفتند و نمی‌روند. در شرایط کنونی، هرکس بخواهد کتاب منتشر کند، چاره‌ای ندارد، جز اینکه دقیق‌تر محاسبه، برای دستیابی به شمارگان مورد نیاز کتاب، بیشتر بررسی و مطالعه کند و با توجه به نتایج تحقیقات میدانی خود، کتاب منتشر کند. این اتفاق خوبی است. به نظرم کتاب‌های مورد نیاز مردم اکنون هم در کشور قابل ‌انتشار و در دسترس است و نگرانی وجود ندارد. کتاب نیز مانند همه کالاها در دو سال گذشته با افزایش بها مواجه شده و این امری طبیعی است.

افزیش بهای کاغذ را فیلتر مناسبی برای پیشگیری از چاپ و انتشار کتاب‌های نامناسب و غیرمقبول در بازار می‌دانم. کتاب‌های شعر بی‌سروته و رمان‌های نامناسب و فاقد ارزش یا پایان‌نامه‌هایی که حرفی برای گفتن ندارند و فقط برای باد کردن رزومه‌ اشخاص و در ظاهر کتاب منتشر می‌شد.بسیاری از کتاب‌های دانشگاهی با رقابت‌های ناسالم به وسیله تعدادی از ناشران و شبه‌ناشران و تازه از گرد راه رسیده‌ها با هر کیفتی و گاهی با رونویسی از آثار ناشران معتبر منتشر می‌شد. مواردی را می‌توان مثال زد که حتی از یک عنوان کتاب دانشگاهی را ۱۵ ناشر ترجمه و منتشر می‌کردند؛ همچنین کتاب‌های شعر بی‌سروته و رمان‌های نامناسب و فاقد ارزش یا پایان‌نامه‌هایی که حرفی برای گفتن ندارند و فقط برای باد کردن رزومه‌ اشخاص و در ظاهر کتاب منتشر می‌شد. از این رو معتقدم شرایط کنون تا حدودی برای محافظت از سرمایه‌های ملی (کاغذ، مقوا و زینک) دارای آثار مثبت است.

بالا رفتن قیمت کاغذ باعث شد به اجبار عده‌ای از ناشران با هم به مشارکت مدنی موردی و مقطعی دست یابند و کتاب‌هایی را به صورت مشترک منتشر کنند. چند ناشر، با مشارکت هم، با یک زینک کتاب را با سرمایه مشترک منتشر می‌کنند. پیش از این به این صورت بود که دو، سه یا چهار ناشر، هر کدام جداگانه کتاب را منتشر می‌کردند. به طور طبیعی ظرفیت بازار محدود بود و خارج از آن ظرفیت، نمی‌توان کتاب را به فروش رساند. از این رو برای بعضی ناشران سرعت انتشار ولو با کاهش کیفیت، واجد اولویت و اهمیت بود. کتاب‌های که دیرتر وارد بازار می‌شدند در بازه زمانی طولانی‌تری در انبار ناشران باقی می‌ماند و شانس تبدیل آن‌ها به کتاب خمیری حتی با وجود کیفیت بالاتر افزایش می‌یافت.


توقف فعالیت برخی از ناشران، اتفاق بدی نیست

آیا این روند موجب تعطیلی برخی از ناشران و توقف فعالیت آنها نخواهدشد؟
_
از زاویه نگاه من، ماجرای تغییر قیمت کاغذ، آثار مثبت بیش از پیامد منفی است. اینکه گفته می‌شود فعالیت بسیاری از ناشران متوقف شده است، اتفاق بدی نیست. واقعیت قضیه اینکه تعداد بسیاری از ناشران بدون آنکه صلاحیت‌های حرفه‌ای کافی داشته باشند، وارد این عرصه شده‌اند که دیر یا زود باید بازار کتاب را ترک می‌کردند. به گمان من فعالیت ناشرانی متوقف می‌شود که حرفی برای گفتن در بازار کتاب ندارند.

اگر آمار خانه کتاب را بررسی کنید، فعالیت ناشرانی که مطرح هستند، متوقف نشده بلکه در مواردی کاهش یافته است. این کاهش فعالیت نیز اجتناب‌ناپذیر بود. شاید کسانی که موفقیت خود را فقط در گرو ارائه آمار و ارقام کمی می‌بینند از این مساله نگران باشند، اما ضرورت ندارد وقتی کشوری در فشار اقتصادی قرار دارد به جای ارزاق مردم، ارز دولتی به کاغذ برای کتاب اختصاص داده شود که نکند آمار تولید کتاب کاهش پیدا کند!

به عنوان ناشری با ربع قرن، این فعالیت را به صلاح کشور نمی‌دانم که مردم با سختی زندگی کنند و ما گاهی حرف‌های کم ارزش را در قالب کتاب و با استفاده از یارانه منتشر کنیم. بدیهی است که اگر کاغذ ارزان در دست ناشر قرار گیرد، می‌تواند با دست بازتر و مخاطرات کمتر ناشی از بهای پشت جلد پایین‌تر، کتاب منتشر کند؛ اما قابل قبول نیست که بسیاری از مردم در کشور گرسنه بمانند. معیشت مردم جایگاه مهمتری دارد.

ضرورت ندارد وقتی کشور در فشار اقتصادی قرار دارد به جای ارزاق مردم، ارز دولتی به کاغذ برای کتاب اختصاص داده شود که نکند آمار تولید کتاب کاهش پیدا کند. به عنوان ناشری با ربع قرن، این فعالیت را به صلاح کشور نمی‌دانم که مردم با سختی زندگی کنند و ما گاهی حرف‌های کم ارزش را در قالب کتاب و با استفاده از یارانه منتشر کنیم. یعنی وضعیت به اندازه‌ای پیچیده است که نمی‌توان هر دو نیاز را پوشش داد؟
_ می‌توان هر دو را پوشش داد اگر جلوی سوءاستفاده‌ها گرفته شود، اگر جلوی ارزهایی که به ریال تبدیل شد و برای عده‌ای رانت‌خوار و متصل به قدرت سودآور بود، گرفته شود. مملکت ثروتمندی با منابع عظیم نفت، گاز و منابع معدنی داریم و اگر مدیریت و نظارت صحیح وجود داشت، این همه مشکل ایجاد نمی‌شد. اما باید واقع‌بین بود، الان که اینگونه نیست. درهرحال منابع ارزی محدود است و به سهم خودم نمی‌پذیرم که کاغذ دولتی توزیع و بخشی از آن در بازار آزاد فروخته شود، درحالی که عده‌ای از مردم در جای‌جای این کشور گرسنه هستند و به سختی زندگی می‌کنند.

تعیین واقع‌بینانه‌تر شمارگان کتاب در نتیجه بالارفتن قیمت کاغذ

اگر کاغذ با ارز غیردولتی در بازار فروش رود آیا ناشران می‌توانند کتاب منتشر کنند و آیا مردم می‌توانند این کتاب‌ها را بخرند؟
اساسا من نگرانم که همانند ماه‌های آغازین جنگ، اصولاً کاغذ با هر قیمتی وجود نداشته باشد. اینکه کاغذ باشد و بتواند وارد کشور شود حتی با ارز آزاد و دلار ۲۸ هزار تومانی یا بالاتر جای شکر دارد. اما همچنان تأکید می‌کنم که وضع کنونی، آثار مثبتی داشته که یکی از آن‌ها تعیین واقع‌بینانه‌تر شمارگان کتاب است.
نباید خیلی نگران بود که چرا در کشوری با جمعیت ۸۰ میلیونی، شمارگان کتاب به ۲۰۰ یا ۳۰۰ نسخه رسیده‌ است. شمارگان کتاب باید برمبنای نیاز مخاطب به کتاب فیزیکی تعیین شود و نه براساس علاقه سران.

امسال هم به عنوان ناشر تخصصی دانشگاهی، کتاب‌های مناسب و مورد نیاز دانشجویان و مردم را با شمارگان ۵۰ تا ۵۰۰۰ نسخه منتشر کردیم. تکنیک چاپ دیجیتال، امکان خوبی برای ناشران ایجاد کرده است.
با وجود افزایش هزینه پایه چاپ کتاب که بین ۱۰۰ نسخه با ۱۰۰۰ نسخه وجود دارد و منتهی به افزایش هزینه تمام شده یک جلد کتاب و در نتیجه بهای پشت جلد کتاب خواهد شد، اما در بسیاری از عناوین چاره‌ای جز انتخاب چاپ دیجیتال به جای چاپ سنتی نیست. در عین حال در چاپ دیجیتال برخی از هزینه‌های چاپ سنتی نیز حذف می‌شود، که این خود به کاهش خروج ارز از کشور نیز می‌انجامد. در این سبک با حذف زینک و پلیت، هزینه لیتوگرافی وجود ندارد. بسیاری از کتاب‌ها را می‌توان از روی فایل صفحه‌آرایی‌شده با شمارگان محدود چاپ و منتشر کرد و در صورت اتمام موجودی و حتی On Demand (برمبنای سفارش مشتری) تجدیدچاپ کرد.

ناشران به نرم‌افزارهای کتاب الکترونیک اعتماد کنند
راه دیگر، استفاده از فروش Pdf کتاب به کمک نرم‌افزارهایی مانند فیدیبو، طاقچه و کتاب‌راه است. گزینه کتاب‌های صوتی برای کتاب‌های کودک و نوجوان نیز می‌تواند به‌صورت جدی در دستور کار ناشران تخصصی این حوزه قرار گیرد. توصیه می‌کنم ناشران به این نرم‌افزارها و امنیت آنها اعتماد کنند و کتاب را در اختیار مسئولان آنها قرار دهند. در این سبک حتی مخاطب می‌تواند با صرف هزینه بسیار کمتر، فقط صفحه‌های مورد نیاز خود را خریداری کند. ممکن است این امکان برای کتاب‌های رمان و شعر کاربرد نداشته باشد اما در کتاب‌های دانشگاهی حتما کاربرد خواهد داشت. شاید اگر گرانی کاغذ نبود ناشران کمتر به این روند رغبت نشان می‌دادند.

رفتار خود را براساس امکانات موجود هماهنگ کنیم

به نظر شما ناشران در چنین شرایطی چه کاری باید انجام دهند؟
_
البته ناشران نسبت به سال‌های پیش که کاغذ در دسترس بود و کتاب با شمارگان بالایی به فروش می‌رسید، با افت فروش مواجه شده‌اند؛ اما چاره‌ای نداریم که رفتار خود را براساس امکانات موجود هماهنگ کنیم. انتظار کاهش فروش کتاب که بخشی از آن ناشی از افزایش بهای کتاب است، انتظار غیرمعقولی نیست و همان‌گونه که گفتم، خیلی نگران‌کننده هم نیست.

در هر حال کشور نه تنها با تحریم‌های ظالمانه بلکه با سوءاستفاده برخی در این اوضاع، دست‌وپنجه نرم می‌کند و از نظر اقتصادی دچار محدودیت‌های شدیدی شده است؛ ناشران واقعی نیز باید این محدودیت‌ها را در فعالیت خود به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر بپذیرند، تا بتوانند فعالیت کنند و در خدمت مخاطب باشند و درعین حال چرخه اقتصادی سازمان خود را به حرکت وادارند.