زمینههای پرورش میرزا کوچک خان
میثم عبداللهی پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر درخصوص صبغه و محیط تشکیل شخصیت میرزا کوچک خان میگوید: میرزا کوچک در سال ۱۲۹۸ قمری در «محله استادسرای» رشت متولد شد. پدرش میرزا بزرگ از روحانیون ساکن رشت، در دستگاه دیوانی رشت میرزابنویس بود. میرزا کوچک در رشت بزرگ شد و با آغاز نوجوانی دروس علوم دینی را در مدرسه «حاجی حسن» در محله «صالحآباد» رشت آغاز کرد. همچنین پس از آن در مدرسه جامع رشت تحصیلات دینی خود را گذراند. سپس در مدرسه دینی «محمودیه» تهران دروس دینی خود را پی گرفت.
وی درخصوص اساتیدی که میرزا کوچک از آنان درس آموخته گفت: معروف است که آیتالله «شیخ محمدحسین یزدی» از علمای ساکن تهران استاد وی بود. همچنین میرزا درسها را پیش «آیتالله سید عبدالوهاب صالح زیاوری» از علمای ساکن رشت خواند. میرزا کوچک روحانی جوان و فاضلی بود که در نزدیکی قضایای مشروطیت در تهران بود و در همان دوران ساکن رشت میشود و فعالیتهایی را در آغاز مشروطیت شروع میکند.
جوان مشروطهخواه
این پژوهشگر تاریخ معاصر درباره زمینههای آغاز فعالیت سیاسی میرزا گفت: او در آغاز مشروطه در سن حدود ۲۶ سالگی طلبهای بالغ بود که به حوزه رشت رفتوآمد داشت. با دوستان زیادش فعالیتهای سیاسی خود را در حمایت از مشروطیت انجام میداد. در آغاز مشروطه انجمنهای مختلفی در رشت تشکیل شد. حدود ۱۵ انجمن با گرایشها و افکار مختلف چه وارداتی و چه بومی در رشت تشکیل شد که برخی از آنها با قفقاز در ارتباط بودند و برخی با تبریز رابطه داشتند. در حقیقت بهنوعی میتوان گفت پیش زمینه و پیش درآمد احزاب سیاسی بود که باید تشکیل میشدند.
مستقل و پیشرو
عبداللهی ادامه داد: نکته مهم در رابطه با فعالیتهای میرزا کوچک این است که او فعالیتش را در قالب هیچیک از این گروهها انجام نداد؛ وارد انجمنها نشد و همراه با عدهای از دوستان طلبه و روحانی خود، «انجمن روحانیان ایران» را در رشت تأسیس کرد که ارتباطی با دیگر انجمنها ندارد.
این انجمن کاملاً مشروطهخواهانه است و اعضای آن همگی طلبه و روحانی هستند. کل فعالیتهای میرزا کوچک در دوران مشروطه اول تا پیش از به توپ بستن مجلس در قالب همین انجمن است.
او در آن زمان طلبه معمم و فاضلی است که در رشت منبر میرود و فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی پررنگی دارد و از این رو در رشت شناخته شده است. او برای اعضای انجمن لباسی متحدالشکل تشکیل میدهد و برای آنها آموزش نظامی تدارک میبیند تا آمادگی نظامی داشته باشند.
حساس به مسائل دینی
وی افزود: میرزا کوچک در ماجرای فتح رشت، تهران و قزوین حضور دارد؛ یکی از شخصیتهای شاخص که در کنار فرماندهان بود. در ماجرای فتح قزوین وقتی میبیند «میرزا کریم خان رشتی» و «عبدالحسین خان سردار محیی» از سران مشروطه ایران که این قضایا را مدیریت میکردند کارهای نامشروعی دارند و این کارها را میبیند، از آن فضا زده میشود و بعد از چند بار تذکر به رشت بر میگردد.
«میرزا کریم خان رشتی» در رشت به دیدارش میآید و قول میدهد کارهای انجام شده دیگر تکرار نشود و میرزا کوچک با این شرط و شروط قبول میکند با نیروهایی به تهران برگردد. در راه، در مسیری به نام علیشاه عیوض که شهریار امروزی است، به اردوی ایرانیان فاتح تهران میپیوندد و در آن اردو حضور دارد.
او شخصیتی کاملاً متدین و دینی است و نسبت به مسائل دینی حساسیت دارد و در این موضوع با کسی تعارفی ندارد. بنابراین به طور دائم با سران مشروطه در حالت قهر و آشتی است و رفت و برگشتهایی صورت میگیرد و انتظارات بیشتری در کنترل مشروطهخواهان دارد؛ اما آن افراد عوامل برجسته انگلیس بودند که بعدها مشخص شد و میرزا در ماجرای جنگل از آنها فاصله گرفت.
۵ سال تبعید
میثم عبداللهی درباره مبارزههای مشروطهخواهانه میرزا نیز گفت: او در قضایای بعد از فتح تهران در این شهر حضور دارد و آنجا ماندگار میشود. در درگیریهایی که بعد رخ داد، از جمله جنگ در «قمش تپه» با نیروهای محمدعلی شاه حضور داشت و رشادتهایی نشان داد و زخمی شد؛ بدن نیمهجان او را به باکو، قفقاز و تفلیس میفرستند و بعد از درمان به رشت بر میگردد.
میرزا، شخصی حاضر به یراق بود و هر جایی که مشروطه به او نیاز داشت برای دفاع حاضر میشد. در ماجرای اولتیماتوم دولت روسیه در ۱۳۳۰ قمری نیز از جمله کسانی بود که به امر دولت روسیه تزاری باید به مدت ۵ سال از رشت تبعید میشد. زیرا میرزا از مشروطهخواهان صاحب اثر و شخصیتی سالم بود.
وقتی نیروهای روسیه تزاری رشت، تبریز و مشهد را گرفتند، در رشت جنایاتی کردند و عدهای را به دار آویختند و برحی را به زندان قازامات قفقاز بادکوبه بردند و فهرست مفصلی به دولت ایران داده شد تا این افراد که مخالف منافع روسیه تزاری هستند تبعید شوند. حکم تبعید میرزا کوچک آمد و او به مدت پنج سال حق ورود به گیلان را نداشت.
وی ادامه داد: میرزا در چهار، پنج سالی که بعد از فتح تهران در این شهر بود، ارتباط خود را با «میرزا کریم خان رشتی»، «عبدالحسین خان محیی»، «یپرم خان ارمنی»، «حسن خان امینالسلطان»، «سردار منصور» و «صادق خان سردار معتمد» قطع میکند و آنها را کسانی میداند که جنایاتی میکنند که مستبدان نمیکنند. این نکته در مکاتبات او آمده است.
بعد از فتح تهران و تسلط یافتن بر این شهر، کارهایی انجام شده است که در دوران استبداد صورت نگرفته بود. میرزا کوچک وقتی در تهران بود هیچ منبع درآمدی نداشت اما حاضر نشد با این افراد در ارتباط باشد.
وی در نهایت تنگدستی زندگی بسیار سخت و ضعیفی در اتاقی اجارهای در منطقهای دور از تهران داشت اما دست خود را مقابل دوستانش دراز نمیکرد؛ در حقیقت از مشروطهخواهانی که مشروطه را به انحراف برده بودند، زده شده بود.
ادامه دارد ...