دریابندری با جریان چپ ایران زیسته بود
شهریار خسروی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات فارسی درباره مشی فکری دریابندری گفت: درباره نوع تفکر نجف دریابندری میشود از جنبههای مختلفی سخن گفت؛ یکی اینکه بپرسیم در ادبیات چه نظراتی داشت و از طرف دیگر در حوزههای سیاسی – اجتماعی و مسائل فلسفی چگونه میاندیشید.
خسروی افزود: این روزها همه در حال سخن گفتن از نجف دریابندری هستند. اما من میخواهم نکتهای را در خصوص وی بیان کنم که کمتر به آن پرداخته شده است. نجف دریابندری عضو «حزب توده» بود و مشهور هست که بهخاطر فعالیت سیاسی پس از کودتای ۲۸ مرداد به زندان افتاد. وی بهواسطه عمر طولانیاش جریان چپ ایران را بهطور کامل میشناخت و با آن زیسته بود. همچنین جریان ملی شدن صنعت نفت را کامل تجربه کرده بود.
جایی میان مارکسیسم و ملیگرایی
این نویسنده در خصوص تحولات دیدگاه وی افزود: ولی نجف دریابندری بهتدریج از آن افکار فاصله گرفته بود و میشود گفت در جوانی و بعد از ماجرای کودتای ۲۸ مرداد، بهواسطه اینکه فلسفه خوانده بود، نسبت به مسائل ایران نگاه عمیقتری پیدا کرده بود و از آنجا که گرایشات ملی قوی داشت، جایی بین مارکسیسم و ملیگرایی ایستاده بود.
وی گفت: به این مقدمه اشاره کردم که به عضویت و همکاری وی با «جبهه دموکراتیک ملی» اشاره کنم. جبهه دموکراتیک ملی در واقع یک انشعاب چپگرایانه از جبهه ملی بود. همانطور که نهضت آزادی یک انشعاب راستگرایانه از جبهه ملی تلقی میشد. جبهه دموکراتیک ملی به معنای اقتصادی و فرهنگی یک انشعاب چپ از جبهه ملی به حساب میآمد.
عضویت در جبهه دموکراتیک ملی
خسروی در خصوص گرایشات سیاسی وی در دوره انقلاب گفت: خیلی از سازمانهایی که پیرو خلیل ملکی بودند و در عین حال، دل در گرو دکتر مصدق هم داشتند، به رهبری «هدایتالله متین دفتری» در آستانه انقلاب جدا شدند و این سازمان سوسیال دموکرات را (که بخش نظامی نداشت) تشکیل دادند.
خسروی ادامه داد: به این نکته اشاره کردم چون تعدادی نویسنده از جمله نجف دریابندری، نامشان در کنار هدایتالله متین دفتری در تشکیل این سازمان آمده است. این سازمان یک کار مهم و تأثیرگذار نیز انجام داد و آن برگزاری میتینگ ۱۴ اسفند ۵۷ در مزار دکتر مصدق بود که سران تمام گروههای سیاسی چپ غیر از حزب توده در آن شرکت داشتند و آیتالله طالقانی یکی از سخنرانان این مراسم بود.
وی گفت: اما متأسفانه متین دفتری در جریان اتفاقات بعد از خرداد ۶۰ به چیزی پیوست که رجوی آن را به نام شورای مقاومت ملی تشکیل داده بود. حتی تا سالها هم عضو این جریان بود و متأسفانه برخی از نویسندگان نزدیک به وی که عضو کانون نویسندگان هم بودند، متأسفانه در خدمت رجوی قرار گرفتند. با این وجود، ماجرای نجف دریابندری در این زمینه خیلی کاویده نشده است. همچنین در خصوص جبهه دموکراتیک ملی چندان تحقیقی صورت نگرفته است. چراکه وضعیت تاریخی این سازمان و اعضایش مبهم است.
بدون تحلیل، اقدام به فعالیت سیاسی نمیکرد
وی افزود: بهطور خاص افکار نجف دریابندری و دلیل حضورش در این سازمان میتواند مورد بررسی قرار گیرد. چرا که وی از آن عنادی که آن دست نیروها، با جمهوری اسلامی داشتند، فاصله گرفت و بعداً اعلام کرد که در انتخابات ریاست جمهوری ۷۶ و ۸۰ به سیدمحمد خاتمی و در چارچوب نظام سیاسی ایران رأی داده است.
بنابراین به نظر من این وجه از کارنامه سیاسی - اجتماعی دریابندری که مغفول مانده، با اهمیت است. چراکه وی فردی نبود که بدون تحلیل سراغ یک فعالیت سیاسی – اجتماعی خاص برود. به همین دلیل عضویت وی در این سازمان حائز اهمیت است. در آن مقطع، افکار و اندیشههای مختلفی در چپ ایران رایج بود. مثلاً تروتسکیستهای ایران در آن زمان حول بابک زهرایی و رضا براهنی و انتشارات طلیعه و... سازمان داشتند. به همین خاطر اگر تحقیقی در این زمینه انجام بگیرد، به نظر من میتواند امر مفیدی باشد.
دریابندری بوف کور را منحرف میدانست
این پژوهشگر ادبیات فارسی در خصوص میراث فکری نجف دریابندری گفت: درباره میراث نجف دریابندری میتوان از جنبههای مختلفی صحبت کرد. من میخواهم روی یک جنبه خاص تأکید کنم که بیشتر به تجربه من در شعر فارسی مربوط است و معطوف به بحثی است که نجف دریابندری در خصوص سلامت زبان میکرد. همانطور که میدانید وی با بیشتر آثار کلاسیک – به معنای جاافتاده و پذیرفته شده – ادبیات معاصر ایران مخالف بود. بهرام صادقی و ملکوت را مجموعه بیارزشی میدانست. بوف کور را اثر منحرفی میدانست. به جریان موج نو چندان علاقهای نداشت. حتی به نیما پرخاش میکرد. نثر آل احمد را بریده بریده و منقطع میدانست. با گلستان سر سازگاری نداشت.
دریابندری و سلامت زبان
شهریار خسروی گفت: اما پشت ایدههای نجف دریابندری یک مفهومی از سلامت زبان بود. او میگفت که ادبیات هندی و سبک هندی و ادبیات رادیکال، به معنای اینکه خیلی از عرف زبان فاصله بگیرد، به سمت فساد میرود. او میگفت بوف کور نماد این دوری از سلامت زبان است. این را از این لحاظ اشاره کردم که بعدها افرادی مثل «شمس لنگرودی» در دهه هشتاد شمسی، وقتی جریان آوانگارد ادبیات دهه هفتاد مثل براهنی، باباچاهی و یدالله رویایی را مورد نقد قرار دادند، از چیزی به اسم «سادهنویسی» و «سلامت زبان» صحبت کردند.
استقلال فکری نجف دریابندری
وی افزود: ولی به نظر من این مفهوم هم در نثر نجف دریابندری و هم در مصاحبههایی که از وی خوانده بودیم و نظراتی که راجع به ویرایش و ترجمه میداد، بازتاب بهتری پیدا کرده بود. به نظر من اگر کسی بخواهد به این نکته فکر کند که چه جنبه تئوریکی در کار نجف دریابندری میتوان یافت، حتماً باید بر این نکته تأکید کند که وی بهطور شفاف و صریح و بدون پردهپوشی و با یک استقلال رأی بسیار عجیب این نظرات را ابراز میکرد. به خاطر همین، به نظر من آن بحثی که درباره سلیقه سالم و تلقی وی از جملهنویسی سالم که مشخصاً در برخی ترجمههایش آن را انجام داده است، میتواند بهعنوان میراث دریابندری شناخته شود.
وی اضافه کرد: به نظر من مباحث سادهنویسی، بهخصوص در حوزه شعر دچار فقر تئوریک هستند و یکی از منابع تئوریکی که میتواند به این موضوع عمق ببخشد، مراجعه به آثار دریابندری است.
زندگی پیوسته و طولانی فرهنگی
خسروی در خصوص وجوه تمایز دریابندری گفت: عامل تمایز دریابندری اولاً یک زندگی پیوسته و طولانی فرهنگی است. یک نفر که تا سن بالای ۹۰ سالگی پیوسته کار فرهنگی کند، طبیعتاً کارش عمق عجیبی پیدا میکند. وی از حدود ۱۳۰۶ تا سال ۱۳۹۹ فعالیت سیاسی – اجتماعی و روشنفکری داشته است و طبیعتاً بصیرت ویژهای پیدا میکند.
این نویسنده گفت: شخصی که سقوط رضاخان را ببیند، ۱۲ سال آزادی سیاسی در دوره اول محمدرضا پهلوی را تجربه کند، سقوط مصدق را مشاهده کند، زندان برود، دهه چهل و پنجاه شمسی را ببیند، به جبهه دموکراتیک ملی بپیوندد، در دهه شصت فضای جنگ و دهه شصت را ببیند و در دوره اصلاحات ناگهان به جنبش اصلاحطلبی رأی دهد و در همه این سالها این پیوستگی را حفظ کند، طبیعتاً عمق نگاه ویژهای پیدا میکند.
مرعوب کلیشههای رایج نبود
وی ادامه داد: دوم اینکه آثار دریابندری یک وسعت قابل توجهی دارد و باعث میشود وقتی با آثارش مواجه شوید، بفهمید یک مترجم تکبعدی نیست.
شهریار خسروی افزود: ویژگی سوم، استقلال شخصیت و مرعوب نشدن در برابر عرفهای رایج و کلیشههای ادبیات فارسی است. شجاعت وی در نقد این آثار با هر انگیزهای، که البته نقدهای منسجمی هم هست، از وی چهرهای میسازد که استقلال شخصیت و صراحت در نقد میتواند از ویژگیهای مهم وی باشد.