حدود و ثغور وظیفه فقها
علیاشرف فتحی در خصوص وظیفه فقها و نوع رویکرد آنها به مسائل اجتماعی گفت: کار فقیه حکم دادن است. اینکه بگوید آیا شراب حرام است یا خیر. ولی اینکه لیوانی که در مقابل ما قرار دارد، شراب است یا نه، آیا کار فقیه است؟! برخی میگویند این حوزه ارتباطی به فقها ندارد. بهطور مثال در مورد فیلم رستاخیز این اتفاق افتاد و برخی مراجع تماشا و نمایش این فیلم را حرام اعلام کردند و برخی مراجع گفتند اینکه این حرام است یا نه هیچ ارتباطی به ما ندارد و آنچه حرام است، این است که به ائمه توهین نشود. ولی اینکه این فیلم توهین است یا نه، آن وظیفه ما نیست. جامعه باید متوجه توهین بودن بشود و اگر توهین بود آن زمان نمایش داده نشود.
نظر آیتالله هاشمی در خصوص مواجهه با حوزه
وی در همین خصوص افزود: زمانی صحبتی با آقای هاشمی رفسنجانی داشتم. همیشه چالشهای حکومت با مراجع در ذهن من بود. من به ایشان گفتم یکی از ایراداتی که به شاه میگرفتید، بیاعتنایی به مراجع بود. ولی شما سه دهه قدرت خوبی داشتید، چطور عمل کردید؟ ایشان گفتند واقعیت این است که نمیشود در همهجا به حرف مراجع توجه کرد. ما در خیلی از جاها نمیتوانستیم توجه کنیم. بهطور مثال در خصوص خیابانکشی در قم نمیتوانستیم در این حد توجه کنیم. این کارها جزئی و وظیفه شهرداری بود. مراجع امروز در خیلی از جاها کنار آمدهاند و به یک تذکر صرف اکتفا میکنند. موارد این موضوع زیاد است. بهطور مثال، در ورود خانمها به ورزشگاهها و در بحث اخذ جریمه برای وامها و مباحث متعددی که ما گاهی با آنها درگیر میشویم و بروز پیدا میکنند. مسئولان در بسیاری از جاها هر کاری که میخواستند، کردهاند. این موضوع در مصاحبه من و آقای هاشمی مورد اشاره بود. ولی مسئولان اگر در جاهایی دوست نداشتند کاری بکنند، برای این بود که سنگینی بار ماجرا متوجه آنان نباشد. مسئله را به نظر مراجع پاس دادهاند. در حقیقت تمام مراجع وارد ماجرا نمیشدند و فقط دو سه مرجع میآمدند و نظر میدادند و ماجرا در نظر افکار عمومی به نام تمام مراجع تمام میشد. مثلاً در ماجرای ورود خانمها به ورزشگاهها بر طبق نظر برخی از فقها، چون حضور ندارند، نمیتوانند نظر بدهند و موضوع خارجی است و به مکلف ربط دارد که حکم فقیه را اجرا کند یا نه!
چالش اسلام و عصر جدید
این پژوهشگر مسائل حوزه در خصوص ریشه تاریخی چالش حوزه و ملزومات عصر جدید گفت: بحرانی که از منظر سازگاری اسلام با اقتضائات عصر جدید وجود دارد، دغدغهای است که از دوران گذشته وجود داشته است. از زمان مشروطه نیز تطابق اسلام با نیازهای روز مورد بحث بود و در قم طیف آقای مکارم - مکتب اسلام - این دغدغه را با رویکرد خاص خود مورد توجه داشت. همه اینها باید به این بحث اضافه شود که چقدر روحانیت میتواند مواجهه خود را در این قضیه جدی بگیرد.
رسانهها جامعه را شلوغتر کردهاند
فتحی در مورد نوع واکنش فقها به مسائل اجتماعی مربوط به کرونا گفت: در بحث کرونا هیچ فقیهی خواهان باز بودن حرم نبود. رسانهها زیاد شده و ما به عدد انفاس، حقایق و به تعداد تمام روحانیون معمم و به تعداد تمام هیئتیها در فضای مجازی شاهد نظرات متعدد هستیم، و موضعگیریهایی وجود دارد. جامعه شلوغ است و رسانهها جامعه را شلوغتر کردهاند. وقتی با یک شلوغی روبهرو میشوید، صدایی را که بلندتر است میشنوید. اخیراً در کانالم مطلبی نوشتهام و به این موضوع اشاره کردهام.
صدای امثال آقای تبریزیان بیشتر شنیده میشود
وی افزود: امروز مردم میشنوند که مرجعیت طرفدار باز بودن حرم بود و فکر میکنند مراجع طرفدار قرنطینه قم نبودند، در حالی که اینچنین نیست. این وضعیت دو دلیل دارد: یک دلیل بلند بودن صدای کسانی است که فکر میکنند این راهها درست است. آقایی در خوانسار گفته بود این شهر، شهر علماست و اگر قرنطینه شود، آثار مذهبی بدی بر جای میگذارد. درحالیکه نهایتاً فرمانداری بود که متخصص و متولی دین محسوب نمیشود، ولی صدای این افراد بیشتر شنیده میشود. صدای آقای میرباقری که در تلویزیون در کنار ضریح عکس میگیرد و با تعطیلی حرم مخالفت میکند و صدای آقای تبریزیان بیشتر شنیده میشود.
فتحی ادامه داد: من در آن نوشتهام به بلند بودن صدای این افراد اشاره کردم. مراجع ما اگر میخواهند تأثیرگذار باشند، باید صدای خود را رساتر کنند. و مثال زدم که آقای سیستانی در این خصوص صدای رسایی دارد و صدای خود را بلند میکند و به یک نوشته در یک کانال اکتفا نمیکند.
تغییر ذائقه مردم
علیاشرف فتحی گفت: نکته دیگر تغییر ذائقه مردم در ایران و در کل دنیاست، که بهواسطه زرد شدن فضاهای رسانهای و خسته بودن مخاطب به سمت صداهای بلندتر میروند یا حرفهای مضحکی که به آنها بخندند و تخلیه شوند. از نظر آنها سمبل سخن دینی این فرد است. مثلاً آقای تبریزیان که در مورد روغن بنفشه حرف میزند، حرف او آنقدر آنها را میخنداند که ارتباط میگیرند یا چون زرد است، راحت درک و هضم میشود. لذا همه این موارد دست به دست هم دادهاند.
تجربه مواجهه با تکثر در حوزه
وی در خصوص فضای متکثر موجود در میان مراجع گفت: مراجع متکثر هستند و در این شرایط، تکثر چندان کارساز نیست. ما دو تجربه درخصوص تکثرزدایی از مرجعیت داریم. یکی تجربه قم است؛ در زمانی که آقای حائری یزدی وارد قم میشوند. تمام علمای این شهر از جمله آقای فیض و آقای کبیر و دیگران به احترام ایشان کنار میکشند. این تجربه در سال ۱۳۰۰ و ۱۳۰۱ شمسی بود. تجربه دیگر در سال ۱۳۲۳ شمسی است که آقای بروجردی میآیند و آقای صدر و خوانساری و حجت به نفع ایشان کنار میکشند، ولی این اتفاق بعد از آقای بروجردی اجرا نشد. و ایده بعدی از علما این بود که آقای سید احمد خوانساری از تهران به قم بیایند و چون سن ایشان بیشتر بود، جایگاه آقای بروجردی را داشته باشند و بقیه آقایان کنار بکشند، ولی نشد. تجربه دیگری نیز در عراق داشتیم که در 20 سال اخیر مراجع کنار نکشیدند، ولی زعامت اجتماعی و سیاسی را به یک نفر واگذار کردند. در عراق این توافق بین چهار مرجع اصلی عراق انجام گرفت و زعامت اجتماعی و سیاسی به آیتالله سیستانی واگذار شده است. ولی اداره حوزه نجف با آقای فیاض بود. و چنین تقسیمکاری وجود دارد. ما در قم شاهد چنین چیزی نیستیم. نه آن تجربه ۱۳۰۰ و ۱۳۲۳ را داریم که منجر به مرجعیت علی آقای حائری و آقای بروجردی شد و نه تجربه عراق را داریم که به زعامت سیاسی و اجتماعی آیتالله سیستانی انجامید.
فتحی افزود: وقتی مرجعیت متکثر است، این قدرت تکثیر میشود و قدرت کاهش پیدا میکند و از نفوذ گوینده کم میشود. نکته دوم این است که تکثر در مبانی مختلفی وجود دارد و نمیتوان همه را یکدست فرض کرد. قضایای اخیر هم در ذیل همین بحث است. مسئله دیگر نیز تحولات بعد از انقلاب است که بسیاری از مسائل را بهطور طبیعی و غیرطبیعی به حکومت واگذار کرده است. مسئله دیگر تغییر ذائقه مردم است که چیزهای سهل را میپسندند و چیزهایی را میپسندند که خستگیهای ناشی از زندگی ماشینی را تسکین دهد. همه اینها دست به دست هم داده و باعث شده است تا مواجهه با کرونا را اینچنین تحلیل کنیم و واقعبین باشیم و بدانیم چقدر تأثیر داشتند. ما نمیتوانیم بتازیم و بگوییم مراجع مخالف بودند. هیچیک از مراجع قم، نه مخالف قرنطینه بودند و نه مخالف توصیههای پزشکان و نه موافق با طب اسلامی بودند. ما در قم مرجع مهمی نداشتیم که طب اسلامی را مهم بداند و حتی در سالهای اخیر مخالفتهایی داشتیم و طب اسلامی را مسئله قابل قبولی از نظر علم شیعه نمیدانستند.