چرایی منزوی شدن روحانیت شیعه
علیاشرف فتحی پس از طرح بحث در مورد مدیریت بحران در شهر نجف، درباره منزوی شدن روحانیت شیعه گفت: به دلیل سرخوردگی ناشی از وقایع مشروطه، سرخوردگی ناشی از اشغال عراق، تبعید میرزای نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی به ایران و بعد شرط گذاشتن حکومت جدید عراق برای برگشتن آنها مشروط به اینکه در مسائل سیاسی دخالتی نکنند - که آنها نیز بهناچار میپذیرند و برمیگردند – محتاط بودن آقای بروجردی و آقای حائری یزدی؛ روحانیت شیعه همگی از این سرخوردگیهای بزرگ سیاسی ناشی از جنگ و مشروطه و اشغال عراق متأثرند. از این دوره به بعد در مورد قم و نجف در مقاطعی شاهد نقشآفرینی روحانیت هستیم. نکته مهم مرتبط با بحث امروز دو چیز است؛ ابتدا باید در تحلیل نقش روحانیت و مرجعیت به وجود تکثر دقت کنیم.
ویژگی تشکیلاتی روحانیت شیعه
فتحی درباره ماهیت تشکیلاتی روحانیت شیعه گفت: خاصیت ذاتی شیعه، نبود نهاد و تشکیلات و سازمانی برای روحانیت است. در واقع اصل بر پذیرش آزادانه اجتهاد افراد بود و بحثی جدی بر روشمندی اجتهاد وجود نداشته است و نهادسازی و تشکیلاتسازی به آن معنایی که در کلیسای مسیحیت یا اهل سنت وجود داشت، نداریم و آن تکثر کماکان بهنوعی به چشم میخورد. وقتی میخواهید بگویید مرجعیت در مقابل فلان بحران اجتماعی چه کرد، نمیتوانید آن را یک کاسه کنید و بهطور کلی بگویید مراجع همه اینطور بودند. باید دستهبندی کنید و بگویید فلان مراجع یا حتی بهطور دقیقتر بگویید فلان مرجع و به شخص اشاره کنید و موضوع شخص به شخص بررسی شود. ولی از طرف دیگر، حوزه، فقط بهمعنای مراجع نیست. شامل استادانی است که نگاه و جایگاه اجتماعی شاگردان مراجع را دارند، سن کمتری دارند و استادان حوزه هستند. بعد هم طلاب هستند. گروهی بهمعنای روحانیون اداری بعد از انقلاب پررنگ شدند که در دوران رضاشاه نیز بهنوعی شروع شده بود. ولی بعد از انقلاب با توجه به اسلامی شدن حکومت، این طیف پررنگتر شدند. لذا شاهد روحانیون بوروکرات بودیم که شاید دسته چهارمی در بین روحانیون باشند.
وی درباره مواجهه روحانیون با بحرانهای سیاسی - اجتماعی گفت: اولاً در مواجهه روحانیون با هر بحران سیاسی و اجتماعی تکثر وجود دارد. ضمن اینکه باید این دستهبندی را که حوزه فقط مراجع نیستند و مراجع نیز صرفاً مراجع یکدست نیستند، رعایت کرد. با این پیشفرضها میتوانیم مواجهه روحانیت با انقلاب اسلامی را در سال ۵۷ تحلیل کنیم. همچنین تا حد زیادی بهمواجهه نجف نظر بیفکنیم. با اینکه ما بیشتر با قم درگیر هستیم و با اینکه نجف مدتی در انزوا بود، اما در این نیم قرن در مقاطع مهمی تأثیرات مهمی بر قم داشت؛ بهخصوص در دو دهه اخیر که آقای سیستانی بودند، در جاهایی قم تحتالشعاع قرار میگرفت.
وی گفت: بنابراین طبق اشارهای که داشتم برای دانستن موضع روحانیت شیعه روی اشخاص متمرکز میشویم. اشخاص سلایق گوناگونی دارند. شاید کسی روحیه سیاسی و اجتماعی بیشتری داشته باشد و کسی کمتر اینگونه باشد. در خصوص مراجع شیعه و مواجهه آنها با کرونا باید گفت، مراجع شیعه ما اکثراً بالای ۹۰ سال هستند و یک استاد کهنسال بالای ۹۰ سال بهسختی میتواند یک بحران اجتماعی را مدیریت کند و با پیروان خود ارتباط بگیرد.
هیچیک از مراجع مخالف تعطیلی حرم نبودند
فتحی درباره تبیین نوع مواجهه مراجع تقلید با بحران کرونا افزود: در مورد کرونا بهطور مشخص با مقدماتی که اشاره شد، در ماجرای یکی دو ماهه اخیر اگر از افراد عادی جامعه بپرسید علمای شیعه در مورد کرونا چه کردند، شاید بشنوید که هیچ و علما با قرنطینه قم مخالف بودند، با تعطیلی حرم مخالف بودند و... . حتی شاید خواص هم از این حرفها زده بودند. ولی بررسی این مسئله باید شخص به شخص صورت بگیرد. چون هنوز نهاد و تشکل مرجعیتی برای علمای شیعه به آن معنی وجود ندارد. در این مورد ما یک مرجع هم نداشتیم که با قرنطینه قم یا بستن حرم مخالفت کرده باشد. این نکته مغفول مانده است. چون مراجعِ متولی مرجعیت شیعه عموماً بالای ۹۰ سال هستند و حتی درس بسیاری از آنان به دلیل سن بالا تعطیل شده است. حتی توان فعالیتهای عادی یک طلبه یا استاد را ندارند؛ همیشه هم همینطور بود. چه استاد دانشگاه و چه استاد حوزه در این رده سنی محدود میشود و علمای فعالی نداشتیم که وارد صحنه شوند و نظر بدهند و فعالیت کنند. باید این نکته را در نظر بگیریم. ما حتی یک نمونه نداریم که فقیه بزرگی با تعطیلی حرم و قرنطینه قم مخالفتی کرده باشد.
روحانیت و حکومت؟
این پژوهشگر مسائل دینی و حوزه درباره تأثیر انقلاب اسلامی در نوع کنشهای روحانیت گفت: نکته دیگر این است که رابطه روحانیت و نحوه کنشی که در بحرانهای اجتماعی دارد اساساً بعد از انقلاب تغییرات بسیاری کرد. در بسیاری از میدانها، روحانیت زمین بازی را به حکومت واگذار کرده است. قبل از انقلاب مرجعیت در مواردی نظر میداد. اما بعد از انقلاب دیدیم که بهتدریج این موارد به حکومت واگذار شد که بخشی معلول آرای فقهی همین فقها و بخشی معلول سیاست بود. از جمله میدانهایی که از طرف علما به حکومت واگذار شد، مدیریت میادین اجتماعی است. در فضای روحانیت بعد از انقلاب، اگر حتی بهطور مشخص مراجع نگاه اعتراضی تندی داشتند، حداقل در ۴۰ سال اخیر بهجز یکی دو سال تنش اوایل انقلاب دیگر متوجه حرکت آنها به سمت جنبش اجتماعی نیستیم و نهتنها چنین کاری نکردند، بلکه حتی فراتر از آن، بسیاری از مسائل اجتماعی را که انتظار مدیریت از آنان میرفت، واگذار کردند. چون اصل قضیه را واگذار کرده بودند، در اینجا نیز زمین را کاملاً به حاکمیت واگذار کردند و این نکته در تحلیل مواجهه روحانیت و علما با بحرانهای اجتماعی کاملاً حائز اهمیت است.
جایگاه اجتماعی روحانیت؟
وی در ادامه گفت: نکته دیگر، جایگاه اجتماعی روحانیت و مرجعیت است. پیمایشهایی که در ۲۰ سال اخیر انجام شده و نتایج آن از دهه ۸۰ منتشر میشد، نشان میدهد روحانیت بهعنوان یک گروه مرجع، جزو ردههای بالا نیست. چه بسا استادان دانشگاه و معلمان و نیروهای پلیس، در مواردی بیشتر مورد مراجعه مردم بودند. این نکته از جمله مواردی است که باید مورد توجه باشد و بهطور خواسته یا ناخواسته، بسیاری از میدانها به طیفهایی جز مراجع واگذار شده است. لذا نباید انتظار داشته باشیم مرجعی که امروز وجود دارد، مثل میرزای شیرازی عمل کند. کاری با جایگاه تقوایی آنها نداریم؛ چه بسا بالاتر از میرزای شیرازی باشند. ولی مسئله این است که امکان وارد عمل شدن وجود دارد یا نه؟! چون بسیاری از میدانها از جمله میدان مدیریت مسائل اجتماعی به حکومت واگذار شده است. بنابراین افت جایگاه روحانیت باعث نگرانی بود. دو سال پیش آیتالله شبیری در یک سخنرانی قبل از اعتراضات ۹۶ با صراحت گفتند که جایگاه اجتماعی روحانیت تنزل پیدا کرده و این مسئله باید با دقت مورد توجه روحانیت باشد و آنها بیش از این مردم را از دست ندهند. اظهارات ایشان در آن زمان چالشبرانگیز شد و کمابیش افرادی در این مورد صحبت کردند. برخی قبول کردند و برخی حرفهای ایشان را رد کردند. ولی این بحث در یکی دو سال اخیر مورد توجه فقها نیز بوده است.
واگذار شدن میدانها
فتحی گفت: در ماجرای فعلی نیز باید ببینیم جایگاه اجتماعی چقدر اقتضا میکند روحانیت بیاید. آیا کاری از روحانیت برمیآید یا نه؟! آیا انتظار صدور فتوا برای قرنطینه قم از مرجعیت انتظار درستی است؟! ما موارد مشابهی داشتیم. بهطور مثال در بهار ۹۳ چند نفر از مراجع در حمایت از خواسته دولت، از مردم خواستند که از دریافت یارانهها انصراف دهند. ولی در حقیقت شاهد این بودیم که هیچ لبیکی گفته نشد و با اینکه آن چند نفر از مراجع ما بودند، ولی توجهی به این فتوا صورت نگرفت. ظاهراً در زمان آقای خاتمی یکی از مراجع قم که مرحوم شدهاند گفت اگر اهل سنت وارد هیئت رئیسه مجلس ششم شوند، من پرداخت مالیات را حرام اعلام میکنم. فرض بگیرید این اتفاق میافتاد و ایشان چنین فتوایی میدادند. آیا این فتوا کاربردی و عملی بود؟! هرچند اتفاق نیفتاد و نمیتوانیم به شکل دقیق تحلیل کنیم، ولی در مواردی که رخ داده، شاهد واگذار شدن میدانها هستیم. بسیاری از دوستان سیاسی وقتی بر سر کار هستند اعتنایی به مراجع ندارند. ولی وقتی در اپوزیسیون قرار میگیرند و بازداشت میشوند یا در محدودیتهایی قرار میگیرند، مدام اظهار میکنند که چرا مراجع سکوت کردهاند. گویی مراجع به این طیف سیاسی اختصاص دارند. باید گفت بسیاری از این دغدغهها اساساً دغدغه بسیاری از مراجع نیست. از طرفی، ورود به این موضوعات مبناهایی دارد. یکی از مبناهای مهمی که مورد اختلاف مراجع است این است که آیا یک فقیه میتواند در موضوعات مصداقی خارجیه، فتوا صادر کند یا نه. چون کار فقیه حکم دادن است.
ادامه دارد...