علی تاجرنیا، فعال سیاسی اصلاحطلب درباره بحرانهای اخیر در کشور و راه برونرفت از آن، به ایرناپلاس توضیح میدهد: بخشی از مشکلات سال گذشته به بحث ویروس کرونا برمیگشت که کل دنیا را هم متأثر کرد. اما یک سری مشکلات وجود داشت که به دلیل شرایط خاص کشور، استراتژی سیاسی و منازعاتی که در داخل کشور و ساختار سیاسی وجود دارد، ایجاد شده. همچنین بخشی از این مشکلات به ناتوانی و بیتدبیری برمیگردد.
این پزشک و فعال سیاسی در ادامه میافزاید: در مجموع هرچه به زمان حال رسیدهایم، اعتماد مردم نسبت به حاکمان کاهش یافته است. به نظر من، در وهله اول وظیفه حاکمیت این است که این بیاعتمادی را بپذیرد. اینکه ما بخواهیم بخش کوچکی را که در مناسبتهای مختلف حضور پیدا میکنند، مردم تلقی کنیم، آسیبزاست. ما در علم پزشکی هم تا زمانی که آسیبشناسی نکنیم که چه مشکلی وجود دارد، نمیتوانیم درمان را شروع کنیم.
اگر واقعیت را نپذیریم، سال جدید از ۹۸ سختتر خواهد بود
تاجرنیا توضیح میدهد: متأسفانه اگر ما با این واقعیت روبهرو نشویم، حتی سال جدید از پارسال سختتر خواهد بود؛ چراکه بسیاری از بحرانهای کشور خودساخته هستند و تدبیر و درایت حکم میکند که جلوی آنان را بگیریم. بالاخره ما مجلسی را تشکیل دادهایم که نمایندگان آن، نماینده اکثریت جامعه نیستند. درست است که مجلس و دولت، تصمیماتی را به نام جمهوری اسلامی ایران اتخاذ میکنند، اما چقدر مردم، همراه این تصمیمات هستند؟ ما باید با مردم شفافتر باشیم.
او با تأکید بر اینکه حاکمیت باید در تصمیمات مهم سیاسی و اجتماعی، سیاست خارجی و سیاست داخلی به افکار عمومی مراجعه کند، بیان میکند: متأسفانه در کشور ما مراجعه به افکار عمومی، چند سال یک بار و با انتخابات انجام میشود. حاکمیت باید سعی کند که ابتدا خود را به مردم نزدیک کند. راه برونرفت از کشوری که درگیر مسائل مختلف است، آشتی ملی و تلاش برای همگرایی است. باید گروههای مختلف سیاسی، به رسمیت شناخته شود و بتوانند فعالیت کنند. همچنین تنگنظریها نیز حذف شوند. بالاخره آنچه اعتماد عمومی را بالا میبرد، کارآمدی حاکمیت است.
تفاوت مجلس یازدهم با بقیه مجالس
تاجرنیا درباره وضعیت مجلس یازدهم تصریح میکند: از ابتدای انقلاب اسلامی و بهطور دقیقتر از مجلس دوم تا دهم، ما در مجالس اکثریت و اقلیت داشتیم و این اکثریت و اقلیت بین دو جناح فعال در کشور، گردش داشته است. هرکدام هم در دوره خود آثاری را بهجای گذاشتهاند. اما تفاوت مجلس یازدهم با بقیه این است که این مجلس دربست در اختیار اصولگرایان است. حضور ۱۰ نماینده مستقل یا نزدیک به جناح اصلاحطلبی را نمیتوان حتی اقلیت قلمداد کرد.
این فعال سیاسی همچنین اضافه میکند: اما این توفیق با تغییر رویکرد مردم به دست نیامده، بلکه با گسترش نظارت استصوابی و دامنه نظارت آن ایجاد شده است. بنابراین به همین میزان، شایستگی افراد منتخب کاهش یافته است. حتی در بسیاری از حوزهها پیش از انتخابات، مشخص بود که چه کسی قرار است وارد مجلس شود. از سوی دیگر هم مجلس ما دچار ضعف ساختاری است و از بعد کارشناسی نیز تضعیف شده و فاقد استراتژی و فعلیت است. بنابراین بیش از آنکه اثرگذار باشد، اثرپذیر است. بهطور مثال، مجلس در بحث بنزین و بودجه اصلاً قدرت تصمیمگیری نداشت. من فکر میکنم این مسائل در مجلس یازدهم بسیار بیشتر هم خواهد شد.
او معتقد است: مجلس ما عملاً از عصاره فضائل مردم بودن و رأس امور بودن، قرار است وارد یک سری چانهزنیها در منطقه شود که شأن مجلس را تنزل خواهد داد. همچنین من فکر میکنم که این اتفاقات و مجلس یازدهم، در نهایت تغییراتی را در ساختار قدرت بهوجود خواهد آورد که قوه مجریه را نیز تضعیف میکند. اما ما باید بدانیم که با حذف نیروها، فعالان و جناحهای سیاسی اقتدار ایجاد نمیشود و هیچ نوع همصدایی بهوجود نمیآید. نمونه همین موضوع را در دولت نهم و دهم و مجالس همزمانش دیدیم. نهتنها مسئله حل نشد، بلکه دولت و مجلس وارد مسائل و فسادهای مالی شدند که به بدعتی تبدیل شد و بعد هم ادامه پیدا کرد. اگر این اوضاع بخواهد در انتخابات ریاست جمهوری آینده نیز ادامه پیدا کند، اوضاع خیلی سخت میشود.