تهران- ایرناپلاس- به گفته علیانی، نویسنده‌های روحانی گاهی حق‌التألیف نمی‌گیرند، زیرا این کار را وظیفه الهی می‌دانند. ممکن است کتاب خوب یا بدی بنویسند، اما سبک زندگی آنها پژوهش و نگارش را با اقتصاد پیوند نزده است در صورتی که نویسندگان دانشگاهی این‌طور نیستند.

پخش برنامه تلویزیونی «چراغ مطالعه» با محوریت گفت‌وگوهای انتقادی با نویسندگان کتاب‌های حوزه‌ علوم انسانی، از آبان‌ماه از شبکه چهار تلویزیون آغاز شد. هر قسمت از چراغ مطالعه میزبان یکی از نویسندگان است و کورش علیانی، مجری و عضو تیم سردبیری برنامه چراغ مطالعه، به نقد کتاب و گفت‌وگو با مؤلف می‌پردازد. تهیه‌کنندگان این برنامه علی خواجه و مرتضی روحانی هستند. خواجه تهیه‌کننده و کارگردان ویژه‌برنامه «مداد قرمز» که در دهه فجر پخش می‌شد هم بود و مرتضی روحانی، مدیر انتشارات «ترجمان» است.

در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار ایرناپلاس با علیانی درباره روند برنامه و چگونگی انتخاب مهمان‌های برنامه چراغ مطالعه را می‌خوانید. کورش علیانی خودش هم نویسنده و پژوهشگر در حوزه علوم انسانی است و به‌تازگی کتاب «روایت و ذهن نویسا» را منتشر کرده است و از این بابت انتخاب خوبی برای اجرای این برنامه به حساب می‌آید.

معیار برنامه چراغ مطالعه برای انتخاب، معرفی و نقد یک کتاب چیست؟ آیا نویسنده یا کتاب باید مؤلفه‌های خاصی داشته باشد؟

خصوصیاتی که در نظر داشتیم اینها بود؛ اول این که کتاب تألیفی باشد و ترجمه نباشد. دوم، نویسنده در دسترس باشد تا بتوانیم با او گفت‌وگو کنیم یعنی آنهایی که بیرون از ایران زندگی می‌کنند از دایره ما بیرون رفتند. کتاب در حوزه علوم انسانی و مهم باشد. بین مهم بودن، خوب بودن و دارای نظریه جدید بودن تفاوت قائل شدیم و مهم همه این موارد را شامل می‌شود.

در این دوره، کتاب‌های حوزه علوم انسانی مورد بررسی قرار گرفته است، آیا در دوره‌های بعدی هم در همین حوزه ادامه خواهید داد؟

نخست یک توضیح کوچک بدهم؛ پخش چراغ مطالعه دو هفته به دلیل دهه‌فجر قطع شد، از پایان دهه فجر تا پایان اسفند دوباره چراغ مطالعه را داریم. فصل جدید در تابستان پخش خواهد شد. در سری بعد، در بازبینی نحوه انتخاب کتاب، احتمالاً به پرفروش بودن هم توجه می‌کنیم، اما به هر حال تا سری بعد فرصت داریم تا ملاک‌های دیگری را هم جایگزین کنیم. این را هم در نظر داشته باشید صحبت کردن درباره یک کتاب در حوزه فیزیک در برنامه نقد کتاب، کار ساده‌ای نیست. مثلاً من با توجه به اینکه زبانشناسی خوانده‌ام با علوم انسانی ارتباط علمی ساده‌تری برقرار می‌کنم. با کمک دیگر دوستان می‌توانم درباره یک کتاب علوم اجتماعی بررسی انجام دهم اما در علوم طبیعی این‌طور نیست.

مخاطب‌پذیر بودن برنامه چقدر برای شما اهمیت دارد؟ آیا شده کتابی با ملاک‌هایی که در نظر دارید در وضعیت قابل قبولی باشد، اما به دلیل مخاطب‌پذیر نبودنش، کنار گذاشته شود؟

در این برنامه کتاب‌هایی را که به تعبیر شما مخاطب‌پذیر نبودند، هم مورد بررسی قرار دادیم. به نظرم یکی از مسائلی که در برنامه می‌تواند جذاب باشد، شیوه نقد است. ممکن است بیننده در آن لحظه با موضوع کتاب ارتباط برقرار نکند، اما ممکن است خود روند نقد برای او جذاب باشد.

آیا انتخاب کتاب از میان ناشران خاصی انجام می‌شود یا مؤلف در طیف فکری خاصی است؟

اگر از من بپرسید، می‌گویم نه! ناشر و طیف فکری خاصی مدنظر ما نبود. شما به‌عنوان بیننده چنین گرایشی دیدید؟

به نظر می‌رسد، برنامه مقداری به سمت روحانیون یا برخی نویسندگان یک طیف خاص سوگیری دارد.

روحانیون در تألیف فعال‌تر از دانشگاهیان هستند به دلایل مختلف. یکی اینکه روحانیون گاهی حتی حق‌التألیف نمی‌گیرند، زیرا کار را وظیفه الهی می‌دانند. ممکن است کتاب خوب یا بدی بنویسند، اما سبک زندگی آنها پژوهش و نگارش را با اقتصاد پیوند نزده است در صورتی که دوستان آکادمیک ما این‌طور نیستند، در سبک زندگی آنها پیوندی میان نگارش و اقتصاد برقرار است. مثلاً خودم برای نوشتن آخرین کتابم مدت‌ها دنبال کسی بودم که حامی کتاب شود تا بتوانم پژوهش کنم که خوشبختانه پیدا هم شد.

در برنامه شما، روشنفکران و نواندیشان دینی که کتاب‌های مهمی هم دارند، جایی دارند، یا دسترسی به روحانیون ساده‌تر است؟

اصولاً آمدن به چراغ مطالعه برای نویسنده ریسک است، زیرا ضعف‌های احتمالی کتاب دیده می‌شود. دوستانی بوده‌اند –روحانی و غیرروحانی- که دعوت کردیم و نیامدند. شاید این نیامدن به دلیل زاویه فکری آنها با رسانه ملی باشد. در نظر نمی‌گیرند که آن که دعوت می‌کند کورش یا مجتبی یا مرتضی است، نه رسانه ملی. برخی از افرادی که کتاب‌های مهمی نوشته‌اند، دعوت شدند، اما نیامدند و برخی هم آمدند. برای مثال برنامه‌ای درباره کتاب «استعاره و شناخت» نوشته دکتر آزیتا افراشی داشتیم. کتابی علمی درباره استعاره است و از برنامه‌هایی بود که مورد توجه بینندگان قرار گرفت. بارها گفتند که این خانم دکتر چقدر به موضوع مسلط بود. به نظرم خیلی خوب بود که می‌دیدند که خانم از آقا چیزی کم ندارد و از توهمات جنسیتی کم شد.

بعد از ضبط این سری از چراغ مطالعه آیا به هدفی که در ذهن داشتید نزدیک شدید؟

هدف شخصی یا هدف تیم سازنده؟

اگر هدف تیم سازنده، تولید و پرکردن آنتن باشد، به نظرم هدف شخصی شما جذاب‌تر باشد.

نه، هدف تیم سازنده دیده و نقد شدن کتاب‌های تألیفی علوم انسانی بود که تا حد خوبی به هدفش رسیده است. فکر می‌کنم بعد از دهه فجر باز هم چیزهای خوبی برای دیدن داشته باشیم. هدف شخصی من این است که ما در مواجهه با دیگران دو چیز را خیلی خوب بلدیم: یکی اینکه قربان صدقه طرفمان برویم و دیگری اینکه به هم حمله شخصی کنیم. در فضای مجازی وقتی دو نفر با یکدیگر صحبت می‌کنند، در سومین رفت و برگشت درباره شخصیت یکدیگر صحبت می‌کنند و موضوع بحث کاملاً کنار می‌رود. یعنی ما بلد نیستیم یقه دیگری را بگیریم و درباره یک ایده، با او صحبت کنیم. حتی اگر او درباره شخصیت ما حرفی بزند ما باید بتوانیم باز به اصل موضوع برگردیم و درباره ایده او صحبت کنیم. من در فضای این برنامه سعی کردم این اصل را عملی کنم و هم‌زمان یاد بگیرم. با اینکه سعی کردم به شخصیت نویسنده چیزی نگویم، اما چندبار با تذکر نویسنده مواجه شدم. یادگیری روند نقد هدف شخصی من بود تا خودم یاد بگیرم و به دیگران آموزش دهم.

برنامه چراغ مطالعه حامی خاصی دارد یا صدا و سیما هزینه تولید آن را پرداخت کرده است؟

حامی مالی برای برنامه‌ای پیدا می‌شود که درآمدزا باشد. این برنامه بدون تبلیغات، پیامک، و ستاره مربع، اسپانسر هم ندارد و باید با هزینه پایین تهیه شود و طوری باشد که صدا و سیما بتواند هزینه‌ها را تأمین کند. بر اثر تجربه‌ای که با صدا و سیما دارم، می‌دانیم که اینها برنامه‌های سودآور نیستند.

بله این برنامه‌های سودآور نیستند، اما جامعه به برنامه‌های نقد کتاب نیاز دارد. پیش از این، نقد جدی کتاب را در مجله‌ها و نشست‌هایی داشتیم، اما امروز یکی از مواردی که نشر را به ابتذال می‌کشد، نبود فضای نقد است.

یک خاطره بگویم؛ من مهمان برنامه کتاب‌باز سروش صحت بودم و گفتم دوره کتاب تمام شده و نیازی که انسان‌ها به کتاب داشتند تا حد زیادی رفع شده است و دیگر نیازی به کتاب نیست که خیلی مورد هجوم و حمله قرار گرفتم . قبل از آن هم چندباری درباره این مسئله نوشتم. نگاه من این است که چیزی که به نشر صدمه زده لازم نبودن نشر است، اما ناشران دوست دارند این کار را ادامه دهند.

یعنی شما می‌فرمایید نشر دیجیتالی شود؟

دیجیتالی هم شود در هر صورت کتاب است. زمانی نیاز داشتید برای درمیان گذاشتن یک ایده، آن را جایی بنویسید. ادامه می‌دهید تا ایده یک سطری شما ۳۰۰ صفحه می‌شود و بعد پنج سال دنبال ناشر می‌گردید تا ثابت کنید کتاب خوبی است و تا ۱۰ سال طول می‌کشد تا چاپ شود. مردم این روزها خیلی از ایده‌های خود را توییت می‌کنند، چند جمله را می‌نویسند، منتقد خود را پیدا می‌کنند، محک زده می‌شوند. خیلی از ایده‌هایی که می‌توانستند کتاب شوند، همان‌جا تکلیفش یکسره می‌شود و وارد روند تولید کتاب نمی‌شود. اتفاق خیلی خوبی می‌افتد و انسان‌ها با هم دیالوگ می‌کنند به جای اینکه یک تنه ۳۰۰ صفحه حرف بزنند.

اما این روند را نمی‌توان جایگزین کتاب کرد.

جایگزین نیست، نیاز به کتاب خیلی کم می‌شود. تا ۲۰ سال پیش در دانشگاه باید کتاب تألیف می‌کردید تا ارتقا بگیرید، الان باید مقاله دهید و به امید روزی هستم که با توییت بتوانید در دانشگاه ارتقا بگیرید.

آیا مواردی بود که جلوی شما را بگیرند و نتوانید فکرهای بلندپروازانه خود را برای برنامه چراغ مطالعه اجرا کنید؟

رسم این است که بگویم بله، اما نمی‌گویم. افرادی که می‌گویند ما در تلویزیون می‌خواستیم بترکانیم اما اجازه ندادند، اینها یا نمی‌دانستند که کجا می‌روند، زیرا یک سازمان بزرگ حتی اگر گرایش ایدئولوژیک نداشته باشد، قواعد بسیار بروکراتیکی دارد که به آن اعمال می‌شود؛ یا آن افراد سعی می‌کنند سر ما کلاه بگذارند. می‌روند کار خود را می‌کنند، درآمد کسب می‌کنند و بعد از آن کلاه خود را عوض می‌کنند، کلاه حضور در فضای بروکراتیک را بر می‌دارند، کلاه آزادگی سر می‌کنند و سر ما هم می‌گذارند.

خود شما چطور؟

ما وارد جایی شدیم که محدودیت‌هایی دارد و سعی کردیم محدودیت‌ها را در جایی که به کیفیت کار صدمه وارد نمی‌کرد رعایت کنیم و جایی که به کیفیت کار مرتبط می‌شد، با مذاکره مسئله را پیش ببریم. اینها همیشه در برنامه‌سازی تلویزیونی هست در همه کانال‌ها چنین اتفاقی می‌افتد. هر سازمان رسانه‌ای محدودیت‌هایی دارد.