تهران- ایرناپلاس- هنوز ساعاتی از اعلام تصمیم سران سه‌ قوه برای اصلاحات یارانه بنزین نگذشته بود که مردم شروع به برنامه‌ریزی برای اعتراض به این تصمیم کردند. پیش از قطعی اینترنت، پست‌های پرطرفداری که در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شد، درباره خاموش کردن خودروها در معابر اصلی و تجمعات اعتراضی در شهرهای مختلف بود.

واکنش جامعه به اصلاحات یارانه‌ای تنها در ایران، اعتراض‌آمیز نیست. اصولاً اصلاحات انرژی، سیاست پرطرفداری بین مردم نیست، اما بین گروه‌هایی از اقتصاددانان، به‌عنوان یک ابزار سیاستی، مورد قبول است. با این حال، برای اقتصاددانان هم سؤال است که چرا عموم مردم نسبت به تصمیمی که در برخی نظریات علم اقتصاد، مورد تأیید است، اعتراض می‌کنند. گیرمو بیلیس و باربارا کنیا، دو پژوهشگر اقتصادی بانک جهانی که مطالعاتی را در حوزه اقتصاد آمریکای لاتین و دریای کارائیب انجام داده‌اند، در یادداشتی به این سؤال پاسخ می‌دهند. به گزارش ایرناپلاس، در این یادداشت آمده است:

ادبیات اقتصادی به‌خوبی نشان می‌دهد این ثروتمندان هستند که از مزایای بخش زیادی از یارانه‌ انرژی بهره‌مند می‌شوند. اما این فقرا، کم‌درآمدها و نیازمندانِ به حمایت‌های ویژه‌اند که صدای بلند اعتراضاتشان نسبت به چنین اصلاحاتی شنیده می‌شود. چرا این اتفاق می‌افتد؟ چه چیزی در این بین نادیده گرفته شده؟

یارانه انرژی کجا می‌رود؟

بخش عمده مزایای یارانه انرژی که برای کنترل قیمت حامل‌های انرژی تخصیص داده می‌شود، به گروه‌های پردرآمد می‌رسد. درک اینکه چرا خانوارهای پردرآمد، انرژی بیشتری مصرف می‌کنند، چندان سخت نیست. گازوئیل، گاز طبیعی، گاز مایع و برق، شکل‌های مختلفی از انرژی هستند که توسط خانوارهای ثروتمند، بیشتر استفاده می‌شوند، زیرا آنها، خودروهای بیشتر، خانه‌های بزرگ‌تر و لوازم برقی متعددی دارند.

سوخت فسیلی و برق ارزان‌ نگه‌ داشته‌ شده، هدیه بزرگی به خانوارهای ثروتمند است و این دقیقاً همان پولی است که می‌توانست برای کم‌درآمدها سرمایه‌گذاری شود یا بین آنها توزیع شود. پس چرا این کم‌درآمدها هستند که برای اعتراض به اصلاح یارانه انرژی به خیابان‌ها می‌آیند؟ دو موضوع مهم در این بین نادیده گرفته شده‌اند.

قیمت بالاتر، هزینه بیشتر

اولین موضوع، تأثیر واقعی تغییرات قیمت انرژی، بر خانوارهای کم‌درآمد است. حذف یارانه انرژی، یک اثر مستقیم و یک اثر غیرمستقیم دارد. اثر مستقیم، واضح است؛ وقتی قیمت سوخت بالا می‌رود، پولی هم که برای پر کردن باک خودروی‌مان لازم داریم بیشتر می‌شود. وقتی قیمت گاز و برق بالا می‌رود، عددهای روی قبض‌ها هم بزرگ‌تر می‌شوند. آن‌چیزی که اغلب نادیده گرفته می‌شود، اثر غیرمستقیم است. اگر نگویم همه، اما بیشتر کالاها و خدمات مصرفی که در یک اقتصاد تولید می‌شوند، از انرژی در فرآیند تولیدشان استفاده می‌کنند. برای مثال، به غذا فکر کنید. کشاورزی، انرژی زیادی مصرف می‌کند. بنابراین، نتیجه هزینه بالاتر انرژی، احتمالاً قیمت‌های بالاتر مواد غذایی است.

اندازه‌گیری اثر غیرمستقیم افزایش قیمت انرژی، این‌قدرها هم سر راست نیست. با این حال، کلید درک تأثیر اصلاح یارانه‌ بر افرادی با سطوح متفاوت درآمدی است. ما در مطالعه‌ای، اثر کوتاه‌مدت افزایش قیمت انرژی را بر قیمت سایر کالاها و خدمات و در نتیجه، اثر غیرمستقیم آن را بر خانوارها برآورد کردیم.

یافته‌هایمان چه می‌گویند؟ اثر غیرمستقیم بر خانوارها، بسیار بزرگ‌تر از اثر مستقیم است. این اثر در برخی موارد و به‌طور نامتناسبی در خانوارهای کم‌درآمد، شدیدتر است. بسته به کشور مورد مطالعه، اثر غیرمستقیم می‌تواند بیش از دو برابر اثر مستقیم باشد. به عبارت دیگر، قیمت سایر کالاهایی که سهم قابل توجهی در بودجه خانوارهای کم‌درآمد دارند، بیشتر از قیمت گازوئیل یا برق، افزایش پیدا می‌کند. این موضوع به‌طور خاص، برای خوراکی و حمل ونقل، صادق است و اینها، دو گروهی هستند که بخش عمده پرداخت‌های گروه‌های کم‎درآمد، صرف آنها می‌شود.

چرا کم‌درآمدها ناراضی‌اند؟

دومین موضوع، اهمیت «دیدگاه» است. وقتی می‌گوییم بخش بیشتری از مزایای یارانه‌های انرژی به‌صورت نامتناسب به ثروتمندان می‌رسد، دید «مطلق» به موضوع داریم. با دید مطلق، فقط بررسی می‌کنیم که چه رقمی نصیب خانوارهای پردرآمد شده است. برای فهم اینکه چرا کم‌درآمدها به حذف یارانه‌ها اعتراض می‌کنند، لازم است اثر این قبیل اصلاحات را به «نسبت» سطح درآمد یا مصرف خانوارها، تحلیل کنیم. یارانه صد دلاری ممکن است برای خانواری که ۱۰ هزار دلار درآمد دارد، کم و ناچیز باشد، اما این مبلغ بخش قابل توجهی از بودجه یک خانوار فقیر است.

وقتی، دید مطلق داریم، می‌بینیم بخش عمده‌ای از هر یک دلاری که برای پایین نگه‌داشتن قیمت انرژی صرف می‌شود، به خانوارهای ثروتمندتر می‌رسد. این در حالی است در یک دیدگاه نسبی، بررسی یارانه‌های سوختی که برای پخت‌وپز و گرمایش و همچنین برق، داده می‌شوند نشان می‌دهد مزایایی که خانوارهای کم‌درآمد از این یارانه‌ها به‌دست می‌آورند، نسبت به مخارجشان بسیار بالاتر است. به‌عبارت دیگر، اگر چه بخش بسیار کمتری از هر یک دلاری که به خانوارهای فقیر، بابت یارانه انرژی می‌رسد، اما همین بخش کوچک، نسبت قابل توجهی از مخارج آنهاست. همین موضوع است که کمک می‌کند توضیح دهیم چرا فقرا نسبت به اصلاح یارانه‌ها، اعتراض می‌کنند.

دوگانه‌ سیاست‌گذاری یارانه‌ای

اعطای یارانه انرژی و کنترل قیمت حامل‌های انرژی، یک ابزار سیاستی بسیار ناکارآمد برای حمایت از کم‌درآمدهاست، اما افزایش قیمت حامل‌های انرژی نیز اثر قابل توجهی بر خانوارهای کم‌درآمد دارد. پس سیاست‌گذار چگونه می‌تواند از این دو راهی عبور کند؟

پرداخت نقدی مستقیم یا ووچرها (چیزی شبیه به کوپن)، ابزارهای سیاستی به‌مراتب کاراتری برای حمایت از فقرا و خانوارهای نیازمند به حمایت، در برابر آثار منفی رفاهی افزایش هزینه انرژی هستند. تجارب مختلفی در آمریکای لاتین و حوزه کارائیب وجود دارد که این موضوع را نشان می‌دهند؛ مانند تجربه دومنیکن، السالوادور و برزیل. در ضمن، هیچ تجربه بی‌عیب و نقصی در این زمینه وجود ندارد. اما می‌توانیم هدف‌گذاری یارانه‌ای و کمک به مبارزه در برابر فقر را بهبود دهیم.

ترجمه آزاد از مریم‌السادات علم‌الهدی