برای کتابخوان شدن بسیاری از کسانی که الان جوان و میانسال محسوب میشوند، کتابهای علمی، تخیلی نقش مهمی داشتهاند. کتابهایی جذاب با کشش زیاد که خیلی از نوجوانها را کتابخوان کرده است. درباره تأثیر ژانر تخیل بر ذهن کودکان با ریحانه جعفری، مترجم، کارگردان و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان گفتوگو کردهایم. او کارشناس روانشناسی بالینی است و فعالیت خود را در حوزه ادبیات کودک و نوجوان از سال ۱۳۷۲ با قصهنویسی برای نشریات کودک و نوجوان آغاز کرده است. او بیش از ۵۲ عنوان کتاب در این حوزه دارد.
بسیاری از کودکان دهه ۵۰ و ۶۰، کتابخوانی را با خواندن ادبیات علمی تخیلی مانند آثار ژول ورن آغاز کردند، آیا این روزها در بازار کتاب، آثاری پیدا میشود که با تخیل و فکر کودکان سروکار داشته باشد؟
ادبیات جهان بهطور خاص رو به تخیل پیش رفته است. در کتابهایی که من ترجمه میکنم، میبینم که در آثار ادبی کودکان و نوجوانان، جهانی تخیلی برای کودکان ترسیم میکنند. محتوای این کتابها اساساً تخیل محض است و جهانی که درست میکنند، جهانی فانتزی-ذهنی است. گاهی ممکن است این جهان وامدار واقعیت یا جهان رئال باشد، اما فضایی که میسازند جهان فانتزی تخیلی است؛ مثلاً ممکن است کودک در اتاق خودش نشسته باشد و با اتفاقی کاملاً فانتزی روبهرو شود.
آیا در آثار تألیفی کشورمان، این اندازه به عنصر تخیل پرداخته میشود؟
در ایران خیلی کمتر میبینیم. آنقدر که در دیگر کشورها، نویسندگان آثار کودک و نوجوان به فضای فانتزی و تخیلی گرایش دارند، در کشورها ما این توجه دیده نمیشود. این تفاوت شاید به دلیل ساختار ذهنی نویسندگان ماست که همچنان در فضای رئال سیر میکنند. البته هر چه پیش میرویم و نویسندگان جوان میشوند -مانند نویسندگان دهه ۶۰ که وارد کار شدهاند- بیشتر شاهد فضای خیالی در آثار هستیم. جهان نویسندگانِ جدید، فانتزی است و نمیتوان آن را پیشبینی کرد. فضایِ بکرِ فانتزی که فقط از تخیل آن نویسنده خاص برمیآید.
تأثیر خواندن آثار تخیلی بر ذهن کودک به چه صورت است؟
کودکان و نوجوانان هنوز وارد فضای جامعه نشده و با واقعیتهای زندگی بزرگسالها مواجه نشدهاند و قوه تخیل بالایی دارند. این کودکان گاهی دوستان خیالی و فضایی خاص در ذهن دارند. وقتی نویسنده از فضای مشابهی استفاده کند تا بتواند پیام خود را به کودک بفرستد، طبیعتاً کودک خیلی بیشتر راغب به خواندن کتاب او میشود، زیرا فضای کتاب را به ساختار ذهنیاش نزدیک میبیند. بهمرور که میگذرد با ورود کودکان به جامعه، بالطبع بال و پر تخیل هرس میشود و تخیل انسان کوچک و کوچکتر میشود، زیرا فرد در فضای جامعه واقعی زندگی میکند. اگر نویسنده بتواند از فضای داستانی، برای ساخت فضای پرورش کودک و نوجوان استفاده کند، میتواند نکات و مسائل را خیلی سادهتر به کودک بیان و با او ارتباط برقرار کند.
از طرفی، شاهد علاقه کودکان به ادبیات طنز هستیم، آیا این ادبیات هم میتواند روشی برای کتابخوان کردن کودکان باشد؟
قطعاً ژانر طنز خیلی به کودکان کمک میکند، زیرا کودکان هنوز وارد جامعه و فضای زندگی بزرگسالان نشدهاند و ذهن آنها آزاد و مانند لوح سفیدی است. آنها با مسائل شادتر و با دردها راحتتر برخورد میکنند و با آن کنار میآیند. این فضای طنز وجودی خود کودک است که به او کمک میکند. از طرفی، جامعه ما گاه به سمت درد و فشارهای اقتصادی حرکت میکند، فشارهای اجتماعی و روابط خانوادگی تأثیرات نامطلوب خود را بر ذهن کودک میگذارد. در هر صورت کودک در زندگی خود با فضای امنی روبهرو نیست و طنز میتواند کمک کند که کودک بتواند با انرژی بهتری با مسائل زندگی مواجه شود. هر چقدر کودک از نظر مواجهه با مشکلات قویتر باشد، بهتر میتواند با مشکلات کنار بیاید. البته باید توجه داشته باشیم که طنز به سمت لطیفهگویی و هزل نرود، این سبک لبه باریکی دارد که میتواند بسیاری از مسائل را به نقد بکشاند و شادی و نشاط خاصی را با طنز برای زندگی بهتر کودکان بههمراه داشته باشد. تعداد زیادی کتاب هست که کودکان با خواندن آنها، میخندند، اما زمانی که کتاب را کناری میگذارند هیچ اتفاقی در وجود آنها نیفتاده است. البته ما به این نوع از کتابها هم نیاز داریم. ما به لبخند و شادی لحظهای نیاز داریم، اما باید مراقب باشیم که پیامهای اجتماعی به همراه داشته باشد و فقط به سمت فکاهی نرود.
بهنظر شما در قدمهای نخست باید چه کتابهایی به کودکان بدهیم تا امیدوار باشیم که در آینده این کودک کتابخوان شود؟
خیلی خوب است که در سالهای ابتدایی بهصورت کلی والدین پدرها، مادرها، مربیان و معلمهایی که با کودکان در ارتباط هستند اطلاع داشته باشند که چه کتابی برای سالهای نخست کودک مناسب است. در ایران، مکانهایی هست که کتابهای خوب را به کودکان معرفی میکند. مثلاً جشنواره لاکپشت پرنده هر سه ماه یک بار، کتابهای فصل سال گذشته را (مثلاً در این روزها کتابهای پاییز سال ۹۷) را بررسی میکنند و در چهار فهرست با تعداد لاکپشتی که برای کتابها درنظر میگیرند، دلیل انتخاب خود را مشخص میکنند. در فهرست کلی که سالانه تهیه میشود به کتاب نشان لاکپشتپرنده میدهند. همچنین جشنوارههای پروین اعتصامی، مهرگان و غنیپور داریم که کتابها را بررسی میکنند. اینها میتوانند فهرستهای خوبی برای کودکان باشند. در ضمن، کودکان هم در مدارس با یکدیگر صحبت میکنند و کتابها را به یکدیگر معرفی میکنند . برخی از مدارس کانالهایی در فضای مجازی دارند که در آنها کتابهای خوب را معرفی میکنند. این بستگی به تلاش معلمان مدارس دارد و بنا بر این نیست که کودکانمان فقط کتابهای فارسی، ریاضی و در کل کتابهایی که لازم است برای گذر از یک مقطع به مقطع دیگر آنها را امتحان بدهند، بخوانند. در کنار اینها در درجه مهمتر کتابهای داستان است که میتوانند راه و رسم زندگی را به کودکان بیاموزند.
بازار کتاب کودکان و نوجوانان را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا در این روزها کتابهای خوب بهاندازهای هست که خانوادهها بتوانند بهسادگی به آنها دسترسی داشته باشند.
به نظر من در حال حاضر نسبت به سالهای گذشته در حوزه ادبیات خردسال، کودک و نوجوان وضعیت بسیار قابل تأملی داریم، زیرا حجم بسیار زیادی کتاب ترجمه شده در بازار موجود است. اینکه آیا همه آنها کتابهای خوبی هستند یا نه، نیاز به بحث جداگانهای دارد. درباره دسترسی والدین به کتاب برای این سه حوزه سنی، باید بگویم نهتنها از زبان انگلیسی و نویسندگان انگلیسی کتاب ترجمه شده داریم، بلکه کتابهایی از زبانهای نروژی، فنلاندی، فرانسوی، آلمانی، عربی و ... در ایران ترجمه میشود. میخواهم بگویم مترجمان، کتابهای زیادی را ترجمه میکنند، زیرا رشتههای دانشگاهی وسیعتر شده و مترجمان وارد عرصه زبانهای دیگر شدهاند. این روند خیلی خوب است، زیرا داستانهای کشورهای دیگر ما را با فرهنگ و تفکرات کودکان دیگر کشورها آشنا میکنند و کودکان ما خیلی بهتر میتوانند با ایدهها و فرهنگ نقاط دیگر جهان ارتباط برقرار کنند. نویسندگان و مؤلفان فارسیزبان زیادی هم داریم که در سه مقطع سنی کتابهای زیادی نوشتهاند.
در همین حوزه در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به سرپرستی حمیدرضا شاهآبادی طرحی داشتیم که در فاصله زمانی پنجساله در آن حدود ۱۵۰ جلد کتاب رمان نوجوان بررسی و کتابهای زیادی وارد بازار شد. این اتفاق جدید بود، زیرا ما پیش از آن تا این اندازه رمانهای نوجوان نداشتیم. ناشران هم خوب کار میکنند، اما متأسفانه بهدلیل شرایط خاص کشور وضعیت تحریمها، وضعیت اقتصادی، گرانی کاغذ و وضعیت چاپ، ناشران نه اینکه نخواهند، نمیتوانند آنطور که باید و شاید کار خود را انجام دهند.
کتاب کودک گرانتر است
برای تولید کتابهای کودک، شرایط خاصی برای کاغذ و جلد نیاز است تا بتواند برای کودک، امن و کاربردی باشد.
بله. همچنین شرایط خاصی بر تصویرگری و رنگ کتاب کودک باید دخالت کند که چاپ کار را گرانتر میکند و ناشر باید توجه داشته باشد، آیا والدین میتوانند این کتابها را بخرند؟ امسال یکی از کتابهای خودم را به قیمت ۲۵ هزار تومان خریدم در صورتی که چاپ قبلی کتابم ۲۵۰۰ تومان قیمت داشت. باید توجه داشته باشیم که آن کتاب برای ناشری بود که سهمیه دولتی کاغذ داشت، در حالی که ناشرانی داریم که تازهکار هستند و خیلی از مسائل را هنوز نمیدانند، سهمیه ندارند و در بازار این روزها دچار مشکل میشوند. قیمت کتاب کودک ۴۰ یا ۵۰ هزار تومان شده و وقتی کتابی چند جلدی باشد برای والدین ۲۰۰ هزار تومان خرج به همراه خواهد داشت که دشواری ایجاد میکند. این مسئلهای است که نیاز به آسیبشناسی دارد. چنین مسائلی تا چه اندازه میتواند نسل آینده ما را از کتاب دور کند. مسائل چاپ و هزینههای چاپ کتاب تا چه اندازه میتواند فرهنگ مطالعه را پایین آورد. والدین نمیتوانند کتاب بخرند، زیرا به سختی هزینههای کرایه خانه و خوراک خود را تهیه میکنند.
اینها در شرایطی است که ناشران هم اعلام میکنند برای اینکه مردم بتوانند کتاب بخرند، قیمت کتاب را به بهای ورشکسته شدنِ خود، فقط دو یا سه برابر افزایش دادهاند.
ناشران هم درست میگویند. من کتابی چهار جلدی دارم که دو جلد آن جلدی ۸۵۰۰ تومان منتشر شده است، وقتی درباره جلدهای بعدی از ناشر میپرسم که چرا منتشر نشد، میگوید که اگر ما بخواهیم جلدهای بعدی کتاب را منتشر کنیم باید آنها را به قیمت ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان بفروشیم. این به این معنی نیست که ناشر نخواهد کتاب را با قیمت پایین منتشر کند، اما زمانی که کاغذ را با قیمت بالا میخرد و هزینههای چاپ تا این اندازه بالا است، نمیتوان کتاب ارزانتر تولید کرد. خیلی از ناشران کودک و نوجوان ما تلاش میکنند با سیلی، صورت خود را سرخ نگه دارند تا کار را در حداقل قیمت به کودکان عرضه کنند. برای همین است که از هرکسی که کار فرهنگی میکند مانند شاعران و مؤلفان بپرسید هیچکدام نمیتوانند برای خود خانهای یا ماشین آنچنانی داشته باشند. ما کار فرهنگی میکنیم، در کار فرهنگی پولی وجود ندارد که بتوانیم پساندازی داشته باشیم و از امکاناتی که باقی افراد برای زندگی دارند، برخوردار باشیم.
میتوان گفت هر گروه مشکلات خود را دارند
کار نشر کار گروهی است و قرار نیست که فقط من نویسنده یا من شاعر کاری انجام دهم؛ ناشر در کنار ما است و ما همه با هم هستیم. ۱۹ عنوان کتاب من در انتظار چاپ است. نمیتوانم به ناشر فشار بیاورم، من هم در این جامعه زندگی میکنم و میبینم که ناشرها چه مشکلاتی دارند. میبینم ناشری که پنج سال پیش تولید بیشتری داشت الان نمیتواند مانند قدیم، کتاب منتشر کند. ناشر هم در این شرایط نابسامان فعلی زندگی میکند. اینها مسائلی بزرگ است که نیازمند بررسی دقیق است و ما فقط آنها را آسیبشناسی میکنیم.
گزارش از آیدین پورخامنه