تصمیم سران سه قوه برای سهمیهبندی و حذف بخشی از یارانه بنزین، شبانه انجام شد و سؤالات زیادی را برای مردم به جا گذاشت؛ اینکه چرا هزینههایمان دلاری، اما درآمدهایمان ریالی است؟ آیا سخن مسئولان درباره آثار تورمی بنزین، دقیق است؟ اگر قرار نیست بنزین باعث تورم شود، پس چرا رئیس قوه قضاییه از سازمان بازرسی کشور خواسته بر وظایف دولت جهت جلوگیری از افزایش قیمتها نظارت کند و چرا وزرای اقتصادی میگویند نمیگذارند قیمتها بالا برود؟ سؤالاتی که دانستن پاسخ آنها، حق مردم است. ایرناپلاس بخشی از سؤالات مردم درباره افزایش قیمت بنزین را با علی سعدوندی، اقتصاددان و عضو سابق هیئت علمی دانشگاه استرالیایی ولونگونگ مطرح کرده است.
چرا بنزین در کشوری که خودش تولیدکننده و حتی صادرکننده آن است، باید گران شود؟
کشوری که توان تولید یک کالای خاص را دارد، از منافع آن برای ارتقای رفاه استفاده میکند. از این نظر، میتوانیم ایران را با نروژ مقایسه کنیم. نروژ هم مانند ایران، تولیدکننده و صادرکننده فرآوردههای نفتی است، اما از کشورهایی است که انرژی در آن بسیار گران است. نروژ با قیمتگذاری صحیح، از منافع این موهبت الهی استفاده میکند. با اینکه نروژ یکی از گرانترین قیمتهای انرژی را دارد، اما از نظر سطح درآمدی نیز از کشورهایی است که بیشترین درآمد سرانه و رفاه را دارند. منافع حاصل از تولید انرژی در این کشور به بخشهای آموزش، بهداشت و سلامت اختصاص پیدا کرده است. برای رسیدن به سطح رفاه نروژ، باید ابتدا انرژی گران شده و عواید حاصل، صرف توسعه اقتصادی و اجتماعی شود، وگرنه بهجای نایل شدن به وضعیت «درآمد بالا-انرژی گران»، برای همیشه در تعادل «درآمد پایین-انرژی ارزان» خواهیم ماند.
قیمت پایین انرژی، جلوی اشتغال را میگیرد
از طرف دیگر، باید توجه داشته باشیم که انرژی، یک نهاده ضد اشتغال است. چرا در ایران، حجم تولیدات دانشبنیان پایین است؟ بیشترین تولیدات صنعتی کشور، کدام کالاها هستند؟ کالاهایی مانند فولاد، سیمان و شیشه که بیشترین مصرف انرژی را دارند و از انرژی تقریباً رایگان استفاده میکنند. حال به آمار اشتغال کشور نگاه کنیم. چرا نرخ بیکاری در ایران بالاست؟ به این دلیل که قیمتهای پایین انرژی، کسبوکارها را به جایگزینی ماشینآلات بهجای نیروی انسانی، تشویق میکند. یعنی تولیدکننده، بهجای بهکارگیری نیروی انسانی، ماشینآلات وارد کشور میکند و با بیشترین اسراف در انرژی، از آن استفاده میکند.
همچنین منطق اقتصادی میگوید باید به کالاها و خدماتی که برونداد یا آثار و پیامدهای مثبت دارند، یارانه داد. آموزش و بهداشت از این قبیل کالاها و خدمات هستند که با اعطای یارانه به آنها، میتوان استفاده از آنها را بیشتر کرد و بازده اجتماعی بالاتری داشت. از طرف دیگر، بر اساس همین منطق اقتصادی، باید از کالاها و خدماتی که آثار خارجی منفی دارند، مالیات گرفت تا پیامدهای منفی آن را کاهش داد. نمونه این کالاها، سوخت است. در سایر کشورها، بهدلیل آثار منفی زیستمحیطی سوخت، از آن مالیات گرفته میشود، ولی ما بر خلاف منطق علم اقتصاد، به سوخت یارانه میدهیم. اینکه چون ما تولیدکننده انرژی هستیم، پس باید آن را به قیمت ارزان بفروشیم، توجیه مناسبی نیست و اجازه نمیدهد کشور از منافع آن استفاده کند. انرژی یک کالای قابل تجارت است که قیمتگذاری صحیح آن میتواند به افزایش سطح رفاه مردم کشور کمک کند.
هنوز هم امکان قاچاق بنزین وجود دارد
یکی از دلایلی که برای افزایش قیمت بنزین از مسئولان میشنویم، کاهش قاچاق است، ولی میدانیم حتی با این افزایش قیمت، هنوز هم بنزین در ایران نسبت به کشورهای همسایه ارزانتر است. نظر شما چیست؟
تغییری که در قیمت بنزین انجام شد، مانند این است که ما یک جراحی انجام داده باشیم، اما غده سرطانی را کاملاً خارج نکردهایم. اگر هدف از افزایش قیمت بنزین، مقابله با قاچاق باشد، بهتر بود قیمتی نزدیک به کشورهای همسایه، برای بنزین در نظر گرفته میشد.
با این سطح قیمتی، هنوز هم انگیزه قاچاق وجود دارد و میتوان بنزین لیتری ۳۰۰۰ تومان را از مرزهای کشور خارج کرد و بهراحتی به فروش رساند. در صورتی که اگر قیمتگذاری با توجه به نرخهای کشورهای همسایه انجام شود، میتوانیم صادرات داشته باشیم و کشور هم از منافع آن منتفع شده و بهجای اینکه قاچاق شود، از درآمد حاصل از صادرات آن استفاده شود.
تفاهم توسعهنیافتگی بین مردم و دولت
مسئولان میخواهند قیمتها را به قیمتهای جهانی و قیمت کشورهای همسایه نزدیک کنند، اما به درآمد توجهی ندارند. در کشورهایی که قیمت بنزین بالاست، درآمد هم بالاست و این دو با هم تناسب دارند، ولی این تناسب در ایران وجود ندارد. چرا دولت بیتوجه به سطح درآمد، میخواهد قیمتها را بالا ببرد؟
این مقایسه درست است، اما تفسیر آن درست نیست. ما دو انتخاب داریم؛ قیمت انرژی پایین و درآمد سرانه پایین یا قیمت انرژی بالا و درآمد سرانه بالا. نروژ کشوری است که یکی از بالاترین سطوح درآمد سرانه در دنیا را دارد و یکی از بالاترین قیمتهای انرژی را نیز دارد. فراموش نکنیم که درباره یک کشور سردسیر صحبت میکنیم. ببینید چقدر رفتار آنها با ما تفاوت دارد.
در ایران، گویی مردم و دولت به یک تفاهم درباره توسعهنیافتگی رسیدهاند. این نگرانی وجود دارد که به دلیل آثار اجتماعی منفی مانند اعتراضات، دولت قیمت بنزین را اصلاح نکند. با این حال، امکان دارد گروهی مورد وثوق مردم بر نحوه تخصیص منابع آزادشده از افزایش قیمتها، نظارت داشته باشد.
یکی از دلایل بالا بودن درآمد سرانه در کشورهای دیگر این است که از منافع کالای قابل تجارت خود، بهره میبرند. کالای قابل تجارت در ایران، انرژی است. ما نشانههای این توسعهنیافتگی را در ایران داریم. نرخ تشکیل سرمایه ثابت ما پایین و نزدیک به صفر است و نرخ رشد آن، در دورهای طولانی منفی بوده است. از طرف دیگر، سرمایه اجتماعی در طول زمان، دچار آسیب شده است. باید این اطمینان از طرف دولت به مردم داده شود که اگر قیمت انرژی افزایش پیدا میکند، مثلاً عواید حاصل در خط آهن چابهار-سرخس سرمایهگذاری شود. مثال دیگر اینکه بهجای یارانهای که قبلاً به کالایی با آثار بیرونی منفی داده میشد، اکنون به تولید، اشتغال، آموزش، بهداشت و سلامت، یارانه داده شود تا دولت بتواند اعتماد مردم را جلب کند.
دولت میخواهد برادری خود را ثابت کند
گفته شده پرداخت یارانه جدید، که قرار بود از محل حذف یارانه بنزین و سهمیهبندی آن تأمین شود، از روز دوشنبه، ۲۷ آبان آغاز شده است. هنوز که درآمدی ایجاد نشده، دولت این منابع را از کجا آورده است؟
طرح سهمیهبندی، هنوز درآمدی ایجاد نکرده، اما پرداختهای آن بهزودی از محلهای دیگری مانند استقراض از تنخواه دولت انجام میشود. دلیلش هم این است که دولت سعی میکند اعتماد مردم را جلب کند تا سرمایه اجتماعی را که طی این سالها از دست رفته تا حدودی ترمیم کند و نگرانیهای مردم، درباره نحوه تخصیص این درآمدهای جدید بکاهد.
در پایان روند تورمی هستیم
دولت میگوید افزایش قیمت بنزین، اثر تورمی ندارد، اما همه دستگاهها بسیج شدهاند تا قیمتها را کنترل کنند و از ثبات قیمتها صحبت میکنند. باور کنیم که افزایش قیمت بنزین، آثار تورمی ندارد؟ یا اینکه قیمت کالاها و خدمات قرار است با پایین آمدن کیفیت، ثابت نگه داشته شود؟
افزایش قیمت بنزین در شرایط فعلی، چندان تورمزا نیست. در حال حاضر، ما در پایان یک روند تورمی قرار داریم و قیمت بنزین نسبت به قیمت سایر کالاها و خدمات، کمتر رشد کرده است. درست است که ما هنوز تورم داریم، اما دلیل آن افزایش قیمت بنزین نیست، بلکه کسری بودجه دولت و افزایش حجم نقدینگی عامل تورم هستند و بنزین باید پیش از اینها افزایش قیمت را تجربه میکرد.
در اقتصاد، قیمتها علامتدهی میکنند. ما با تثبیت قیمت سوخت و انرژی، به تولیدکننده علامت غلط دادیم و تولید را به سمت کالاهایی با مصرف انرژی بالا و اشتغال پایین، سوق دادیم. در صورتی که اگر اجازه میدادیم قیمت انرژی نیز بهتناسب سایر قیمتها افزایش مییافت، این اتفاق نمیافتاد.
دولت بگوید در ازای این افزایش قیمت، چه خدماتی ارائه میدهد
دولت میگوید چون مصرف بنزین در ایران زیاد است، با افزایش قیمت میتوان آن را کنترل کرد. اما گران شدن بنزین، تأثیری بر تقاضای مردم برای حملونقل ندارد. بسیاری از ما هر روز باید مسیر مشخصی را برویم و مصرف بنزینمان تغییر نمیکند. آیا این تغییر قیمت، بر مصرف اثر میگذارد؟
با این میزان اندک تغییر قیمت، مصرف تغییر نمیکند. قیمت نسبی بنزین در ایران، بهطور کلی پایین است و حتی با این میزان افزایش هم، قیمت آن نسبتاً پایین است.
قیمت بنزین در ترکیه بیش از پنج برابر ایران است. مردم ترکیه در جابهجاییها، حمل و نقل و سفرهای خود، کاملاً به هزینه سوخت توجه میکنند. در واقع در سایر کشورها، سوخت، سهم مهمی در سبد هزینه خانوار دارد. ولی آیا در ایران، هزینه سوخت، جایی در مدیریت هزینه خانوارها دارد؟ پس این جمله که حتی با افزایش دو تا سه برابری سوخت، مصرف تغییری نمیکند، صحیح است چرا که همچنان قیمت بسیار پایین است.
اگر گفتوگویی بین دولت و مردم وجود داشته باشد که بر اساس آن، دولت بگوید در ازای این افزایش قیمت، چه خدماتی ارائه میدهد، مردم این نگرانیها را نخواهند داشت و به برنامههای دولت، اعتماد خواهند کرد و شاهد اعتراضات اجتماعی نیز نخواهیم بود.
گفتوگو از مریمالسادات علمالهدی