او ملتزم به دین و دینداری نیست. در کتابهای خود بعضاً انتقادهایی به دین وارد میکند. او اما معتقد است که اگر دینداری سبب عدم خشونت شود، بسیار هم مفید است و باید به دیده مثبت به آن نگریست. میگوید اگر پرستشگاهی بتواند خشونت را از انسان بزداید، کارکردی صحیح داشته و برای بشر امروزی نیز مفید و ثمربخش است.
سخنی که هراری میگوید البته نیک است. باید دینداری را با اخلاقمداری همنشین کرد و ثمره آن را به رخ کشید. در آموزههای دینی امامان شیعه نیز بارها به این موضوع تأکید شده و اخلاق را در کنار دین ترغیب کردهاند. در سخنان امام محمد باقر (ع) این تأکیدات را بسیار میتوان یافت.
امام باقر (ع) زینتِ اسلام را اخلاقمداری و حُسن سلوک اخلاقی میداند. ایشان عنوان میکنند که «از اصولی که به اسلام زینت میبخشد خوش اخلاقی با مردم است». سپس بر این نکته تأکید میکنند که: پاس دارید خوش اخلاقی و حُسن سلوک و اخلاق پسندیده را؛ زیرا اخلاق نیک و سلوک پسندیده، شما را در نزد مردم زینت میبخشد. تعبیر "زینتِ اسلام" در شناخت منزلت اخلاق بسیار راه گشاست. در مراودات اجتماعیمان بسیار رخ میدهد که کمطاقتی، اسباب خشونتهایی را فراهم میکند. به یک نیشِ ترمزِ اتومبیلی از کوره در میرویم و زمین و زمانه را به ناسزا میگیریم. این نحوه برخوردها کمترین اثرش، از دست دادن وجهه و منزلت انسانی است. اگر چنین فردی داعیه دینداری داشته باشد، علاوه بر شخصیتِ فردی، دینِ او نیز مورد نکوهش قرار میگیرد. به سبب همین برخوردهاست که امام باقر(ع)، با ظرافت تمام عنوان میکند که زینت اسلام در حُسن سلوک اخلاقی است.
تأکیدات امام(ع) به رفتارهای اخلاقی اما بیش از اینهاست. از رسول خدا(ص) نقل شده است که: «گرامیترینِ شما در جاهلیت، گرامیترینتان در اسلام است». با توجه به اینکه اسلامِ نبی مکرّم، پس از جاهلیت عرضه شد و در آن زمانه، طلبِ اسلام امری نامعقول به نظر میرسید، تفسیر این سخن بر بسیاری نامکشوف مانده بود. این سخن به خدمت امام باقر (ع) عرضه شد. امام در پاسخ به این پرسش فرمودند: «گرامیترین شما در اسلام یعنی کسی که در جاهلیت، خوش اخلاقترین و بخشندهترین و خوش رفتارترین فرد در مقابل همسایه بود و اذیتش به هیچ کس نمیرسید و نزدیکترین اشخاص به مردم بود». این نحوه تفسیر از سخن پیامبر(ص) کافی است تا به مرتبه اخلاق در نظر اسلام واقف گردیم. به این معنا که پیش از اسلام نیز هر آن که حُسن اخلاقی داشته و مرام انسانی پیشه کرده است، نزد خداوند مقبول و مرتبهای گرامی داشته است.
برخی سخنان امام باقر (ع) به گونهای در مدح اخلاقمداری بیان شده است که گویی تنها مؤلفه فرد مؤمن، تمسک به اخلاق حمیده و پسندیده است. در توصیف اهل ایمان، ایشان عنوان میکنند که «مؤمن برادر مؤمن است. به او دشنام نمیدهد، از او چیزی را مضایقه نمیکند و به او گمان بد نمیبرد.»
جایگاه اصلی اخلاقمداری در آموزههای امام باقر آنجا بیشتر مشخص میشود که قیام مهدی موعود (عج) را در راستای تکمیل اخلاق بشر دانستهاند. «وقتی قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان مینهد و عقلهای آنان را به هم پیوند میدهد و اخلاق آنان را کامل میکند.»
باقر آل محمد(ع) اخلاقمداری را تنها راه رسیدن به دینداری و کسب رضای خداوند میداند. در نظر امام، اخلاقمداری نزدیکترین راه رسیدن به خداوند است. ایشان بر این باورند که باری تعالی دوستدار مُدارا کردن با مردم است. اگر این صفت اخلاقی در فردی ایجاد شود، میتواند به کسب رضایت خداوند هم امیدوار باشد. در حدیثی از ایشان نقل شده است که: برای من دستاویز و وسیلهای بهتر از دراز کردن دست احسان به سوی دیگران برای نزدیکتر شدن به خداوند نیست. امام(ع) حتی در بیانی آشکار، اخلاق مداری را در کنار امور دینی قرار دادهاند و برای آن ثوابی معادل با فرائض دینی در نظر گرفتهاند. ایشان بیان کردهاند که: بنده با اخلاق نیکو، در نزد خداوند به درجه روزه دارِ شب زنده دار میرسد.
بعضاً سلوک دینی سبب میشود که حقوقی مضاعف را برای خود در نظر بگیریم. گویی دیگران را به چشم غیر مؤمنان مورد نکوهش قرار میدهیم؛ گاهی برای نابودی غیر دینداران دست به دعا بر میداریم. اما اینگونه آموزههای امام باقر(ع) کافیست تا حُرمت اخلاق را دانسته و به منزلت آن واقف گردیم. اگر فردی غیر دیندار است نیز به پاس رفتار و منش اخلاقیاش، منزلتی افزون خواهد داشت.
در نظر امام(ع)، اخلاقمداری جلوهای از حضور ایمان است. ایشان هر کجا از ثمره ایمان سخن گفتهاند بر امر اخلاقی نیز تأکید کردهاند. امام(ع) ملاک ایمان را اخلاقمداری دانسته و بر این نکته تأکید دارند زمانی که اخلاقمداری در فردی ایجاد نشده است، نمیتواند به وادی ایمان وارد شود. همچنین از نظر امام(ع)، فردی که داعیه ایمان دارد، با خطای اخلاقی ایمان بر او پوشیده میماند. ایشان در تعبیر دیگری عنوان میکنند که بدخویی نصیب هر که شد، ایمان از او پوشیده ماند.
آموزههای امام باقر(ع) در امر اخلاقی بیش از اینهاست. باید این تعالیم را همیشه پیش چشم داشت و این گوهرهای ناب را برجسته ساخت و در سلوک دینی امروزمان به کار بست. اگر غیر دیندارانی چون نوح هراری هم به این جنبه از دینداری تأکید دارند و سر تعظیم در مقابل آن فرو میآورند، چرا ما که داعیهدار مکتب اخلاقیِ شیعهایم از آن دم نزنیم و این تعالیم را به رخ نکشیم؟