جمعه گذشته بود که یکی از امامان جمعه با اعلام اینکه «مناسکسازی بهعنوان یک جریان مثبت عامل اجرایی توسعه دین مطرح است» به بهانه دهه کرامت از ترویج مناسکسازی و دههسازی دفاع کرد؛ او معتقد بود «مناسک سازی سیره اهل بیت (ع) است و اینکه برخی بخواهند با گرایش روشنفکری این مسائل را مطرح کنند صحیح نیست زیرا مناسک سازی کاری است که خداوند کرد و در سیره اهل بیت (ع) نیز وجود دارد.» اما رشد مناسکسازی تا چه اندازه به رشد دینداری در جامعه کمک میکند؟
دهه محرم بیشک از وجوه مختلف، مهمترین ایام مذهبی در تاریخ تشیع است. مردم از قرنها قبل در این یک دهه مناسک خاصی را اجرا میکنند و خود را ملزم به زنده نگهداشتن واقعه عاشورا و سوگ امام حسین (ع) میدانند و علما نیز در این حرکت، همیشه همراه و حامی مردم بودهاند. غیر از این یک دهه، دهه دیگری در تاریخ تشیع ریشه و سابقه ندارد. اما در سالهای اخیر، ما با دههسازیهای مختلف مذهبی مواجه هستیم. مانند دهه محسنیه و دهه کاظمیه و ایام مسلمیه که با استقبال مداحان و هیئتیها، سال به سال پررنگتر برگزار میشوند.
بسیاری از علمای دین معتقدند رونق این دههها و مناسک جدید به عادی شدن و کمرنگ شدن دهه عاشورا میانجامد و این برخلاف سیره و تأکید ائمه اطهار است، همچون آیتالله شبیری زنجانی که در این باره بیان کردند افراط در عزاداریها به تفریط میانجامد و جامعه نمیتواند نسبت به همه عزاداریهای پیاپی مراقبت داشته باشد. به گفته این مرجع تقلید، همینطور پشت سر هم دهه درستکردن، توسط جامعه قابل پذیرش نیست و به مرور زمان، زمینه انکار مجموعه عزاداریها را به وجود میآورد. افراط در عزاداریها به تفریط میانجامد.
اما این مناسکسازی و دههسازی، ابعاد اجتماعی نیز دارد که در گفتوگو با دکتر جبار رحمانی، جامعهشناس و پژوهشگر دین به بررسی این موضوع پرداختهایم.
جبار رحمانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، درباره دلایل اوج گرفتن مناسکسازی و دههسازی مذهبی در سالهای اخیر، به خبرنگار ایرناپلاس گفت: مسئله افزایش و فربگی مناسک چند سالی است که در ایران مورد توجه قرار گرفته و توجه علمای دین، محققان و منتقدان را به خودش جلب کرده است. هر چند معمولاً این مناسکسازی مورد نقد بوده، اما کمتر به ریشهها و زمینههای اجتماعی آن توجه شده است. اصولاً هر جامعهای برای حفظ شعائر و مرزهای خودش، مستلزم داشتن مناسک و آیینهایی است. مهمترین نقش آیینها و مناسک آن است که امور مهم و جدی جامعه، ارزشها، باورها و حتی سازمانیابیهای اجتماعی را تعیین کرده و به آنها اعتبار بخشیده و در جریان زندگی مردم، آنها را مستقر میکنند.
عدم کفایت مناسک قبلی و برجستهسازی ارزشهای جدید
رحمانی در ادامه افزود: مسئله مناسکسازی جدید، بیش از آنکه یک ابداع باشد، یک رویه جاری همه جوامع در همه تاریخ بوده است. اما مسئله اصلی زمانی رخ میدهد که سرعت ابداع مناسک و افول مناسک قبلی، بیش از حد باشد. این جریان میتواند از طرف نهادهای قدرت حکومتی، نهادهای دینی و گروههای مردمی شروع شود و توسعه یابد. در ایران بزرگترین و مهمترین نهاد مبدع سنتها و مناسک، خود نهاد دین و حکومت بوده است. لذا نمیتوان بهسادگی این مسئله را صرفاً به نقد یک یا چند جریان مردمی یا دینی خاص محدود کرد و آنها را متهم کرد. ساختن مناسک جدید، معمولاً بیانگر ظهور ارزشها و گروهبندیهای خاص و همچنین عدم کفایت مناسک قبلی برای برجستهسازی این ارزشهای جدید است.
ظهور گسترده مناسک به دیندارتر شدن نمیانجامد
این نویسنده و پژوهشگر جامعهشناسی دین، در پاسخ به این پرسش که آیا الزاماً مناسکسازیها باعث دیندارتر شدن جامعه میشود یا خیر، گفت: اصولاً چنین رابطهای وجود ندارد. اما ظهور گسترده مناسک، بیش از هرچیزی نشانه تغییر است، تغییر در ارزشها، تغییر در سبک دینداری، تغییرات اجتماعی و فرهنگی و.... اما لزوماً به دیندارتر شدن و بهتر شدن نمیانجامد.
میل به مناسکسازی؛ بیحساب و کتاب
عضو مؤسسه انسانشناسی و فرهنگ در پاسخ به این پرسش که چه کسانی و چه قشرها یا تفکرهایی به دنبال مناسکسازی هستند، عنوان کرد: همانطور که گفته شد، اصولاً ابداع مناسک برای ایجاد روابط جدید، طرح ارزشهای جدید و برجستهسازی آنها، و همچنین تعریف جدیدی از هویت است. هر گروهی میتواند این کار را بکند. اما در جامعه ما مهمترین نهاد ابداعگر سنتها، نهاد حکومت و دین مرتبط به آن است. البته در این میان مردم هم کار خودشان را کردهاند. اما مسئله اصلی در ایران، جریان عظیم میل به مناسکسازی جدید است؛ بیحساب و کتاب و بیمحابا.
مناسک قبلی کارایی کافی ندارند
جبار رحمانی درباره لطمات اجتماعی این مناسکسازیها در درازمدت گفت: اصولاً مناسکسازی نشانه تغییرات گسترده در نهاد دین و فرهنگ و جامعه است. وقتی به دلیل تغییرات اجتماعی و فرهنگی یا سوءاستفاده از آیینهای موجود، مناسک کارکرد کافی برای جامعه نداشته باشند، قاعدتاً جامعه به سمت ابداع مناسک جدید میرود. ظهور مناسک جدید بیش از همه نشانه ناکارآمدی مناسک جدید یا انحصار آنها در دست گروهی خاص است. لذا فربگی مناسکی به نظرم مسئله خاصی نیست. جامعه ما در حال نوعی پوستاندازی در نظام مناسکی خودش است. زیرا مجموعه مناسک قبلی و رایج که در چهار دهه پیش، از طریق بازآرایی مناسک قبلی و ابداع مناسک جدید مستقر شدند، یا کارایی کافی را ندارند یا اینکه بیش از حد به انحصار گروههای خاص درآمدهاند. به همین دلیل، تغییراتی که در جامعه و نگرش مردم و سبک زندگی و نظام ارزشی آنها رخ داده، مستلزم استقرار مناسکی جدید متناسب با زندگی این مردم یا حتی نهادهای قدرت است. گویی به دلیل استثمار بیش از حد مناسک قبلی، مانند استخراج بیش از حد آب از چاه، منبع آنها خشکیده و ظهور مناسک جدید از یکسو نشانه دستکاری بیش از حد و سوءاستفاده بیش از حد از مناسک قبلی است و از سوی دیگر نشانه تغییرات جامعه است. به همین سبب این فربگی مناسکی، قطعاً از جایی به بعد بهطور درونی، غربالگری خواهد شد و نظم جدیدی مستقر میگردد.
گفتوگو از هنگامه ملکی