هفتم تیر سال ۱۳۶۶ رژیم بعث عراق با استفاده از بمبهای شیمیایی چهار نقطه پرازدحام سردشت را بمباران کرد که در این حمله ناجوانمردانه ۱۱۹ نفر از ساکنان غیرنظامی شهر شهید و بیش از ۸۰۰۰ نفر نیز در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و دچار مصدومیت شیمیایی شدند. این اتفاق، این شهر را در ردیف نخستین شهرهای قربانی سلاحهای کشتارجمعی در جهان قرار داد.
پس از گذشت این سالها، طبیعی است برگزاری کارناوال سالانه و همایش بزرگداشت یاد و خاطره شهیدان و آسیبدیدگان امری نیکو، قابل تقدیر و ضروری است، اما اگر تمام آنچه باید برای مردم سردشت انجام شود، همین همایش سالانه و حضور مهمانانی از سراسر کشور باشد، آنگاه باید گفت که در حق مردم و شهر سردشت جفا شده است. برای بررسی علت نگرانی مردم سردشت از وضعیتی که در آن شهر میگذرد، باید چه پرسشی مطرح شود؟ آیا باید پرسیده شود مردم سردشت که از بمباران شیمیایی آسیب دیدهاند، چه میخواهند؟ بدیهی است این پرسش ناقص است و بخشی از مطالبات را نادیده میگیرد و در نتیجه بهتر آن است به این پرسش، پرسش دیگری افزوده شود تا درک درستی از علت نگرانی مردم سردشت حاصل شود.
از برگزاری کارناوال تا عدم رسیدگی به مطالبات مردم
پرسش دیگر این است که سردشت چه میخواهد؟ به عبارت دیگر باید در دو سطح این مسئله مورد بررسی قرار گیرد. آنچه مطالبات مجروحان و خانوادههای شهیدان است و آنچه خواسته و تقاضای سردشت بهعنوان یک جامعه و ساخت اجتماعی است. در کارناوال سالانه بمباران شیمیایی سردشت، برای خانواده شهیدان، آسیبدیدگان و کسانی که زخمها و صدای سرفههای کشدار و خونینشان دیده و شنیده نمیشود، فرصتی هر چند کوتاه فراهم میشود تا از رنجی که بر آنان رفته و میرود سخن بگویند؛ در پیامهای مقامات عالی کشور قدر میبینند و در طول برنامه بر صدر نشانده میشوند. هنرمندان نیز بهنوبه خود، زخمهایی را که در جان مردم این شهر ریشه دوانده است، به تصویر میکشند یا به زبان شعر بیان میکنند.
از سوی دیگر، بسیاری از رسانهها و نشریات سراسری، در صفحه اول و خبر اصلی به شهر سردشت میپردازند و از آن فاجعه یاد میکنند. بعد از بمباران شیمیایی، این کارناوال دهها بار برگزار شده و تکرار آن بیش از آنکه دردی را از مردم دوا و گرهی از کارهای فروبسته شهر بگشاید، اکنون موجب ملال شده است.
پس از سالها که از حادثه تلخ بمباران شیمیایی شهر سردشت گذشته است، آیا انتظارات آسیبدیدگان و خانواده شهیدان برآورده شده است؟ فاجعهای که بیش از ۱۰۰ نفر شهید و ۸۰۰۰ مجروح داشته است، نیاز به حمایت و برنامهریزی گسترده دارد، در غیر این صورت ابعاد مختلف فاجعه، همچنان بر جامعه و بر افراد، هزینه تحمیل میکند، هزینههایی که اگر بهموقع به آنها رسیدگی نشود، ممکن است جبرانناپذیر باشند. بسیاری از آسیبدیدگان و مجروحان بمبهای شیمیایی از کمبود امکانات پزشکی و درمانی در شهر و از عدم حمایتهای مادی و معنوی لازم سخن میگویند.
تأسیس کلینیک؛ حداقل کار ممکن برای شیمیاییشدگان
پرواضح است مجروحیت ناشی از بمباران شیمیایی بهگونهای است که در اکثر موارد فرد مجروح تا آخر عمر به مراقبت درمانی و حتی روحی دائمی نیاز دارد. این امکانات که هزینههای آن بسیار بالاست در سردشت موجود نیست. به همین دلیل یکی از خواستههای اصلی مجروحان بمباران شیمیایی و خانوادههایشان، تأسیس کلینیکی است که از عهده درمان ایشان برآید. این کلینیک ضمن آنکه نیازهای مردم سردشت را برآورده میکند و هزینههای درمانشان را کاهش میدهد، میتواند موجب اشتغالزایی و مرکزی برای تحقیقات علمی در زمینه بیماریهای مرتبط با بمباران شیمیایی بهحساب آید. علاوه بر این، از دیگر مطالبات مردمی که از بمباران آسیب دیدهاند، باید به حقوقی اشاره کرد که بر اساس قوانین موجود در بنیاد جانبازان و بنیاد شهید بدانها تعلق میگیرد. تعیین درصد جانبازی و استفاده از مزایای آن برای بسیاری از مجروحان شیمیایی ضرورت دارد و بدون بهرهمندی از این مزایا، امکان درمان و زندگی عادی را بسیار دشوار مییابند.
توجه به زیرساختهای توسعه سردشت
اگر در سطحی دیگر مطالبات مردم شهرستان سردشت را مورد بررسی و مداقه قرار دهیم، آنچه بیش از هر چیز خود را مینمایاند، بحث دستیابی به «توسعه» است. این شهر که اکنون به لحاظ شاخصهای توسعه از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و دارای زمینهها و استعدادهای فراوانی برای رسیدن به توسعهیافتگی است.
ایجاد و توجه به زیرساختهای توسعه از جمله راههای ارتباطی یکی از مهمترین مطالبات مردم این شهرستان است. با توجه به اینکه سردشت مرز طولانی و گستردهای با کشور عراق دارد، بهبود وضعیت راهها و رسمیت یافتن گذرگاههای مرزی میان ایران و عراق نقش عمدهای در توسعه این شهرستان ایفا میکند. همچنین، ایجاد زیرساختهای لازم برای گسترش صنعت گردشگری یکی دیگر از مطالبات مردم در این شهرستان است. جاذبههای توریستی فراوانی که در این منطقه وجود دارد به شرط آنکه به محیط زیست لطمهای نزند، میتواند یکی از مبناهای توسعه در سردشت باشد. طبیعت بکر این شهر و وجود جنگل و آب فراوان امکاناتی را بهصورت بالقوه فراهم کرده تا این شهر قادر باشد محصولات کشاورزی و دامی ارگانیک تولید کند و اگر حمایتها و آموزشهای لازم صورت بگیرد، ضمن آنکه محیط زیست حفظ میشود، دستیابی به توسعه نیز امکانپذیر خواهد بود.
این امر از مطالبات نهادهای مدنی و نخبگان جامعه سردشت است که دولت در حفظ محیط زیست سردشت، باید جدیتر و با برنامهتر ظاهر شود و نقش این نهادها را مهم و تأثیرگذار تلقی کند.