تاکید سازمان بر منطقهای شدن انتخابات مجلس در تهران
ایرنا پلاس: قبل از واقعه ۳۰ خرداد، اعضای فعال در واحد التقاط واحد اطلاعات سپاه، تماماً از اطلاعات سپاه رفتند. اولاً این افراد چه کسانی بودند؟ ثانیاً چرا رفتند وعلت این اتفاق چه بود؟
عربسرخی: قبل از پاسخ سوال شما به نکاتی که آقای معتمدی مهر اشاره کردند، بپردازم. ما نباید و نمیتوانیم بحث مجاهدین خلق را با انقلاب و یا با ۳۰ خرداد شروع کنیم. بحث مجاهدین خلق بسیار زودتر از اینها شروع شده است. یک اختلاف خط مشی، هم در عرصه تفکر و هم در عرصه عمل از درون زندان شروع شد. خط مشی مبارزه مسلحانه که خط مشی سازمان مجاهدین خلق بود، تقریباً از درون زندان و قبل از رسیدن به تحرکات جدیتر انقلاب به پایان رسید. این مساله در مباحث درونی سازمان مجاهدین خلق و سازمان چریکهای فدایی خلق وجود دارد و اسناد و مدارک آن منتشر شدهاست. این خط مشی به بنبست رسیدهاست. اما اختلافات هم در عرصه خط مشی و هم در عرصه عمل اوج گرفته و جدیتر شده و در زندان آنها با نیروهایی که امروز «خط امامی» نام دارند، فاصلهای جدی گرفتند و در تقابل با هم بودند. لذا خط مشی متنافری بین خط مشی انقلاب و خط مشی سازمان مجاهدین خلق بهوجود آمد. بنابراین نمیتوان گفت در انقلاب اتفاقاتی افتاده و برخوردهای بدی صورت گرفته و منشا مسائل بعدی بود. نه اینطور نیست. فاصله از قبل از انقلاب بود و در جریان انقلاب تداوم پیدا کرد و در نهایت به ۳۰ خرداد و آغاز فاز مسلحانه رسیدهاست. بهطور طبیعی تمام این تحرکات برای بهدست گرفتن مدیریت انقلاب بود. من این نظر آقای شکوهی را قبول دارم، ولی هم سازمان خود متوجه این معنا بود که حرکت عمومی مردم هرگز حتی یک درصد اعتنایی به سازمان نداشت تا بتواند چنین جایگاهی پیدا کند. بهعنوان یک شاهد مثال اعلام میکنم، در انتخابات مجلس اول، سازمان مجاهدین خلق برای تهران برگزاری انتخابات منطقه را پیشنهاد میکند تا تهران به سی منطقه تقسیم شود و هر منطقه یک نماینده داشته باشد. چون مبنای آنها این بود که تمام نیروهای خود را از شهرهای دیگر جمع کنند و بتوانند در یکی دو منطقه تهران نماینده داشته باشند. آنها عقیده داشتند انتخاباتی که در تهران برای لیست ۳۰ نفره برگزار می شود، هرگز نمیتوانند شانس حضور حتی یک نماینده از آنها را برآورده کند.
جریان کوچک با آرزوهای بزرگ
ایرنا پلاس: آنها نیز این ادعا را مطرح می کنند که جریان حاکم با انجام انتخابات دو مرحلهای قصد داشت نیروهای سازمان منافقین رای نیاورند.
عرب سرخی: در هر دو صورت میخواهم بگویم سازمان مجاهدین خلق جریانی کوچک بود و زمانی که یک جریان کوچک بخواهد بر جریان بزرگی که غالب است، غلبه پیدا کند راهکارش ترفندهایی از این جنس خواهد بود. به همین دلیل میگویم آنها سلاح داشتند. اگر بعد از ثبات نسبی پیداکردن جریان انقلاب، آنها سلاحهای خود را تحویل میدادند، این استدلال که سلاح چنین کارکردی برای آنها ندارد میتوانست شنیدنی باشد، ولی امروز که ما صحبت میکنیم تکلیف معلوم است. اسلحهها آن زمان جمع شده و انبار شدهبود و بعدها در فاز مسلحانه مورد استفاده قرار گرفت. امروز در این مورد جای اما و اگر وجود ندارد.
ماجرای تصفیه واحد التقاط اطلاعات سپاه
اما در مورد سوال شما، اصلاً چنین نبود که نیروهای بخش التقاط بروند و فکر کنیم قبل از رخ دادن احیاناً چنین اتفاقی، تغییراتی صورت گرفته است. آنجا فقط در مورد دو سه نفر نیرو که فقط هم به بخش التقاط مربوط نبودند، بلکه از بخش امنیت داخلی بودند، گرایشاتی مثل انجمن حجتیه داشتند و کنار گذاشته شدند. آنها هیچ ارتباطی با سازمان نداشتند و نباید فکر کنیم مساله، مساله سازمان بود. مسائل درونی از جنس دیدگاهها و مسائل درونی خود آنها بود و آن دو سه نفر به این دلایل کنار گذاشته شده بودند. اصلاً به این صورت نبود که قبل از آغاز جنگ مسلحانه تغییراتی در سازماندهی بخش امنیت داخلی اطلاعات سپاه صورت گرفته باشد، تا مقدمه چنین برخوردی شود. نه چنین نبود. ضمن اینکه بهعنوان یک واقعیت ما تصویری از اینکه قرار است در این مقطع خاص فاز مسلحانه آغاز شود نداشتیم.
ایرنا پلاس: آیا این تحلیل و ارزیابی وجود نداشت؟
عرب سرخی: نه
دیدار اشرف ربیعی و محمدی گرگانی
ایرنا پلاس: چون آقای محمدی گرگانی در کتاب خاطرات خود میگویند یک هفته قبل از ۳۰ خرداد، اشرف ربیعی (همسر اول مسعود رجوی) به منزل من آمد و به من گفت این اتفاق قرار است بیفتد و رجوی میخواهد جنگ خیابانی راه بیندازد و ما مخالف هستیم و شما مانع بشوید.
عرب سرخی: این بحث درونی سازمان منافقین است و غیر از این است که ما فکر کنیم در اطلاعات سپاه و یا در کل حاکمیت تصویری دقیق و یا مبدا زمانی دقیقی وجود دارد. بله، از مدتها پیش و شاید حتی زودتر از شهریور ۵۹ سازمان برخوردها و تحرکاتی داشت که پیشبینی میشد، هر آن ممکن است فاز مسلحانه واقع شود. اما اینکه ما تاریخ دقیقی داشته باشیم، غیر از این حرکت است. اشرف ربیعی در جریان بحثهای درون سازمانی قرار داشت.
نظر امام در مورد کاهش اختیارات بنیصدر
ایرنا پلاس: آقای بهزاد نبوی نقل میکنند، بر سر لایحه طرح فرمان همایونی که برای کاهش اختیارات بنیصدر بود همراه با آقای رجایی نزد امام رفتیم و ایشان با ما مخالفت کردند و زمانیکه تلاش ما را برای وقوع این اتفاق دیدند، گفتند اگر میخواهید انجام دهید، من مانع نمیشوم، ولی تبعات سنگینی خواهد داشت. میخواهم بگویم نمیتوانیم بگوییم چنین تحلیلی وجود نداشت.
عرب سرخی: بله، در اینکه سازمان به سمت فاز مسلحانه میرود، تحلیل وجود داشت. ولی بر سر تاریخ آن هیچ پیشبینی وجود نداشت. ما امروز می دانیم ۳۰ خرداد آغاز فاز مسلحانه سازمان است. ولی آن زمان ۳۰ خرداد برای کسی مطرح نبود. آنچه که امام به آقای نبوی و شهید رجایی متذکر شدند واکنشهای بنیصدر بود، نه واکنشهای مجاهدین خلق. چون اختیارات همایونی در اختیار رییس جمهور قرار گرفته بود و بحث این بود که این اختیارات را تقسیم کنند و امام تذکر دادند که ممکن است با واکنشهای سنگینی از جانب بنیصدر روبرو شود. چون سازمان در این بحث جایگاهی نداشت. باید به این نکته توجه شود که سازمان هم بهلحاظ بدنه تشکیلات و هم به لحاظ جایگاهی که درون نظام داشت و بهخاطر فاصلهای که وجود داشت، حضور نداشت و تصور اینکه بتواند با چنین تدابیری، بدون فاز مسلحانه حکومت را در اختیار بگیرد، هم برای ما و هم برای خودشان کاملاً منتفی بود. چون حکومت کاملاً در برابر سازمان گارد داشت و سازمانیها در حکومت بهصورت مخفی حضور داشتند. لذا برنامه سازمان این بود که خود را مرحله به مرحله آماده و به زمانی نزدیک کند که بتواند چنین حرکتی را انجام دهد.
ایرنا پلاس: در مورد نفوذ سازمان صحبت شد. آیا نفوذیهای سازمان مجاهدین خلق در کشمیری و کلاهی خلاصه میشدند؟ آیا نفوذیهای سازمان فقط عملیاتی بودند؟ یا سازمان نیروهای نفوذی دیگری در داخل ارکان حکومت داشت؟ سرنوشت این افراد چه بود؟
عرب سرخی: حتماً بودند. کسی مثل عباس زریباف یکی از همین نفوذیها بود.
ماجرای عباس زریباف
ایرنا پلاس: شما مسئول گزینش عباس زریباف بودید؟
عرب سرخی: من زمانی که مسئول گزینش آنجا بودم، هر کسی را که گزینش میشد میپذیرفتم و اینطور نیست که فقط مسئول گزینش آقای زریباف باشم. بسیاری از مسئولین فعلی نظام، آن زمان گزینش شدند.
ایرنا پلاس: از آن روز تصویری دارید؟ در گزینش زریباف تفاوتی وجود داشت یا عادی و مشابه بقیه بود؟
عرب سرخی: زریباف تا روزهای آخر که میخواست فرار کند با ما در ارتباطی بسیار عادی بود. خاطره کوتاهی نقل کنم. در روزهایی که ترورها شروع شده بود، یک روز من و زریباف، برای کاری در خیابان بودیم. ایامی بود که ترور میکردند و من به خانه نمیرفتم و در منزل یکی از دوستانم در خیابان امیریه بودم. نزدیک خانه بودیم و گفتم به خانه برویم و ناهار بخوریم و بعد به محل کار برویم. در خانه با هم ناهار خوردیم و بعد به سپاه رفتیم. تقریباً یک هفته یا ده روز بعد از فرار زریباف، وقتی در یکی از خانههای تیمی مجموعهای آدرس پیدا کردند، آدرس چهارم یا پنجم آدرس همان خانه بود.
ائتلاف نهضت آزادی، سازمان مجاهدین خلق و بنیصدر؟
ایرنا پلاس: اشاره شد سازمان منافقین از تمام ظرفیتهای ممکن سیاسی و نظامی برای رسیدن به قدرت سیاسی استفاده میکرد. از یک جهت کسب قدرت ویژگی تمام احزاب و جریانات سیاسی است و موضوعی نیست که فقط مختص سازمان مجاهدین خلق باشد. اما برخی از ائتلافهایی که سازمان شکل میدهد، محل سوال است. مثلث و سه گانهای که سازمان، بنی صدر و نهضت آزادی شکل میدهند، به هیچ شکلی قابل هضم نیست. چرا این اتفاق میافتد؟ نزدیکی سازمان به بنی صدر بر اساس چه تحلیلی بود و چه اتفاقی افتاد تا بنی صدر به سازمان نزدیک شود. چون نزدیک شدن سازمان به بنی صدر قابل درک است، ولی تمایل بنی صدر به سازمان با وجود اختلافات عمیقی که وجود داشت، چه دلایلی داشت؟ جنس این ائتلاف چگونه بود؟
شکوهی: اینکه نیروهای انقلابی نگران بازگشت ارتجاع و حکومت سابق بودند، دغدغه مشترک بسیاری بود. اما در عین حال حاکمیت تثبیت شدهاست و اعلام میکند نیروهای مسلح باید سلاحهای خود را تحویل دهند. دادستانی بیانیه منتشر میکند و چارچوب روشنی برای فعالیتهای سیاسی ارائه میدهد و نداشتن سلاح را مشخصاً جزء این شرایط قرار میدهد. حکومت نگران است توزیع سلاح در اختیار افراد مختلف مشکلساز شود و اقدامات تجزیه طلبانهای در برخی از نقاط کشور رخ میدهد. ترورهایی از جنس ترورهای فرقان که بسیاری از چهرههای شاخص انقلاب را زدند، در جریان است. حتی مسلحبودن نیروهای انقلابی در یک شهر از استان اصفهان که دو گروه مسلح انقلابی رودرروی هم بودند و بهروی هم اسلحه کشیدند و یکدیگر را زدند، نگرانی نظام است. امام به یک جمعبندی میرسد که نیروهای نظامی کشور حق دارند. چون آنها شرعا و به طور مشروع حق دارند مسلح باشند و اعمال قدرت کنند، ولی بقیه حق ندارند و باید اسلحههای خود را تحویل دهند.
یا سپاه یا کار حزبی
بنابراین هیچ نیروی سیاسی، حق حمل سلاح را ندارد. حتی نیروهای سیاسی مورد قبول امام، وقتی که متوجه میشوند هم در سپاه هستند و هم در کار حزبی هستند، به آنها گفته میشود یکی را انتخاب کنید و تکلیف خود را روشن کنید. بنابراین از نظر حکومت، داشتن سلاح در مقاطع دیگر غیرقانونی است و جرم محسوب میشود. سازمان مجاهدین خلق در این مقطه اسلحه دارد و رجوی و خیابانی نمایشی به راه میاندازند و دو کلت کمری خود را تحویل میدهند و می گویند حتی تحمل سلاح شخصی ما را ندارید و ما این سلاح را تحویل میدهیم. ولی نظام با اطلاعاتی که دارد، مطمئن است آنها سلاحهای فراوانی را انبار کردهاند. سازمان مجاهدین خلق در تحلیلی به این نتیجه رسیده بود که تظاهرات بزرگی به راه بیندازد. به امام گفته بودند اجازه دهید فرزندان شما بیایند و حرفهای خود را به شما بزنند. دلیل آنها این بود که امام یا اجازه میدهد یا نمیدهد. اگر اجازه داده شود، ما یک تظاهرات دو میلیونی به راه میاندازیم و اگر اجازه ندهد وارد ژست مظلومیت میشویم. امام یک سخنرانی کردند و اجازه ندادند هیچکدام از این دو هدف محقق شود. امام گفت من اگر از هزار احتمال، یک احتمال بدهم که شما درست میگویید، خودم به دیدن شما میآیم و اجازه نمیدهم شما بیایید. برای اثبات صداقت خود بروید و اسلحههایی را که انبار کردهاید، تحویل دهید. تعبیر نفاق یا منافقین که برای این سازمان به کار رفته است، در حقیقت از همین نوع پنهانکاریها و تفاوت در زبان و عمل ناشی شدهاست.
گفتوگو از سید عمادالدین محمودی