به گزارش ایرناپلاس، بعد از یک پرواز طولانی از مراسم تدفین مادربزرگش به خانه بازگشته بود و برای خواب آماده میشد که تلفنها به صدا درآمد. دیوید کارد ۶۵ ساله، استاد اقتصاد دانشگاه برکلی آمریکا بعد از یک آخر هفته طولانی، هنوز آنقدر شوخطبع بود که به فردی که از استکهلم تماس گرفته و خودش را آدام اسمیت معرفی کرده بود، با خنده بگوید: شنیده بودم که آدام اسمیت میخواهد با من تماس بگیرد!
شوخی با تشابه اسمی دبیر علمی وبسایت جایزه نوبل و پدر علم اقتصاد، شروع مکالمه تلفنی یکی از سه برنده نوبل اقتصاد ۲۰۲۱ بود که این جایزه را به پاس تلاشهایش برای «مطالعات تجربی در زمینه بازار کار» دریافت کرده است.
مطالعات تجربی و آزمونهای میدانی در سال ۲۰۱۹ نیز مورد توجه آکادمی نوبل قرار گرفته بود و نوبل اقتصاد را برای سه اقتصاددانی که تمرکز مطالعاتی خود را بر این زمینه قرار دادهاند، یعنی آبیجیت بانرجی، استر دوفلو و مایکل کرمر به همراه آورد.
آزمایش میدانی، روشی است که در علوم پزشکی، سابقه طولانی دارد. در این روش، برای بررسی اثر یک عامل مداخلهگر، مثلاً یک داروی جدید، افراد مورد مطالعه را به حداقل دو گروه تقسیم میکنند. عامل مداخلهگر به یکی از این گروهها که گروه مداخله نام دارد، داده میشود. گروه دیگر، گروه کنترل نامیده میشود. سپس، نتایج بین دو گروه مقایسه و مشخص میشود که عامل مداخله بر بهبود بیماری مؤثر است یا خیر.
افزایش حداقل دستمزد با اشتغال چه میکند؟
مطالعات دیوید کارد شاید برای ما ایرانیها بسیار ملموس باشد. یکی از مهمترین پژوهشهای او درباره تأثیر حداقل حقوق بر بازار کار است. در کشور ما هر سال در اسفندماه شورای عالی کار حداقل دستمزد کارگران را تعیین میکند و هر سال دو گروه از کارشنان روبهروی یکدیگر قرار میگیرند؛ گروهی که مخالف افزایش حداقل دستمزد هستند و معتقدند به دلیل افزایش هزینههای تولید، احتمالاً کارفرماها نیروی کار خود را تعدیل میکنند و نتیجه افزایش حداقل دستمزد، افزایش بیکاری است. گروهی دیگر نیز به نرخ تورم اشاره میکنند و در حمایت از معیشت نیروی کار، خواهان افزایش بیشتر حداقل دستمزد هستند.
بنابراین پرسش این است که با افزایش حداقل دستمزد، چه اتفاقی در بازار کار میافتد؟ کارد و همکارش کروگر با آزمایش تجربی به این پرسش پاسخ دادند.
در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی این باور در میان اقتصاددانان وجود داشت که حداقل دستمزد بالاتر به معنای کاهش اشتغال است، زیرا هزینههای دستمزد را برای کسبوکارها افزایش میدهد و مطالعاتی نیز وجود داشت که «همبستگی» منفی بین حداقل دستمزد و اشتغال را نشان میداد. با این حال، همچنان پرسشی وجود داشت: آیا واقعا افزایش حداقل دستمزد «علت» افزایش بیکاری است؟
ما دوبار یا در دو دنیای موازی زندگی نمیکنیم تا بتوانیم یک بار دستمزدها را افزایش دهیم و بار دیگر دستمزدها را کاهش دهیم تا تأثیر آن را بر بازار کار مشاهده کنیم. این روش آزمایشهایی است که در علوم دیگر مانند پزشکی استفاده میشود؛ به یک گروه دارو داده میشود و به گروه دیگر دارونما تا بتوان تأثیر دارو را مورد مطالعه قرار داد، اما در علم اقتصاد باید بهدنبال «مشاهدات واقعی» برای مطالعه چنین آثاری باشیم و این همان کاری است که برنده نوبل اقتصاد ۲۰۲۱ در رابطه با بازار کار انجام داد.
کارد و کروگر برای بررسی اینکه حداقل دستمزد چگونه بازار کار را متأثر میکند، یک آزمایشگاه واقعی در دسترس داشتند. حداقل دستمزد در ایالت نیوجرسی افزایش یافته بود و در پنسیلوانیا ثابت مانده بود. این دو اقتصاددان، کارکنان رستورانها را - بازاری که در آن حداقل دستمزد اهمیت بیشتری دارد- به عنوان آزمایشگاه خود در نظر گرفتند. همه شرایط در این بازار کار، یکسان بود، غیر از عامل مداخله یعنی حداقل دستمزد. نتایج این تحقیق نشان داد بر خلاف باور رایج میان اقتصاددانان، افزایش حداقل دستمزد، تأثیری بر اشتغال نداشته است.
ارتباط درآمد و تحصیلات
یکی دیگر از پرسشهایی که اقتصاددانان تلاش میکند به آن پاسخ دهند، رابطه بین تحصیلات و سطح درآمد است. البته به غیر از اقتصاددانان، جوانانی که میخواهند درباره ادامه تحصیل تصمیمگیری کنند و جامعه نیز به این پرسش علاقهمند هستند.
شاید در نگاه اول، پاسخ به این پرسش آسان باشد: از دادههای درآمد و تحصیلات افراد استفاده میکنیم و نتیجهگیری میکنیم. مطالعات بسیاری نشان میدهند همبستگی مثبتی بین تحصیلات و درآمد وجود دارد؛ یعنی افراد با تحصیلات بیشتر، درآمد بالاتری دارند، اما آیا معنایش این است که تحصیلات بیشتر «علت» درآمد بالاتر است؟ پاسخ منفی است.
جاشوا انگریست استاد دانشگاه امآیتی و گویدو ایمبنز، اقتصاددان دانشگاه استنفورد دیگر برندگان نوبل اقتصاد ۲۰۲۱ برای پاسخ به چنین پرسشهایی یعنی «تحلیل روابط علّی» انتخاب شدند.
یکی از مطالعات مهم انگریست و همکارش کروگر، بررسی رابطه درآمد و تحصیلات بود. آنها نشان دادند درآمد افرادی که ۱۲ سال درس خواندهاند، بهعنوان مثال دبیرستان را به پایان رساندهاند، ۱۲ درصد بیشتر از افرادی است که ۱۱ سال درس خواندهاند. همچنین افرادی که ۱۶ سال درس خواندهاند، مثلا لیسانس دارند، ۶۵ درصد بیشتر از افرادی است که ۱۱ سال درس خواندهاند. اما نمیتوان «علت» این تفاوت را در تحصیلات دانست. آزمایش طبیعی چگونه میتواند در این مورد به ما کمک کند؟
ما به یک عامل تصادفی نیاز داریم تا بتوانیم آزمایش خود را انجام دهیم. انگریست و کروگر از «زمان تولد» به عنوان این عامل تصادفی استفاده کردند. در آمریکا دانشآموزان با توجه به تاریخ تولدشان در ۱۶ یا ۱۷ سالگی میتوانند تحصیلات خود را متوقف کنند. بنابراین، کودکانی که در اوایل سال یعنی پیش از شروع سال تحصیلی متولد میشوند، میتوانند پیش از دانشآموزانی که در اواخر سال بهدنیا آمدهاند مدرسه را ترک کنند.
انگریست و کروگر مشاهده کردند که گروه اول یعنی افرادی که در سه ماه نخست سال متولد شدهاند در مقایسه با گروه دوم یعنی افرادی که در سه ماه پایانی سال متولد میشوند، سالهای کمتری را به تحصیل اختصاص میدهند.
بر همین اساس آنها توانستند رابطه علی بین تحصیلات و درآمد را نشان دهند و زمینهساز مطالعات گستردهای در این حوزه شوند.اکنون شواهد تجربی نسبتاً قوی وجود دارد که نشان میدهد سرمایهگذاری در آموزش و تحصیلات بر موفقیت آینده دانشآموزان در بازار کار تأثیرگذار است. این مورد به ویژه برای دانشآموزانی که با محرومیت مواجهند قویتر است.
علاوه بر این، مطالعه انگریست و کروگر، مقدمهای برای پژوهشهای بیشتری شد که در آن، شناخت روابط علی مورد توجه قرار دارند. تمرکز مطالعاتی انگریست و دیگر برنده نوبل اقتصاد ۲۰۲۱، گویدو آیمبنز از دانشگاه استنفورد بر همین موضوع است.
ما وقتی با دادههای اقتصادی که با نمونهگیری از افراد جامعه بهدست آوردهایم، میتوانیم تشخصی دهیم چه فردی چه رفتاری داشته است، اما چرایی یک رفتار یا انتخاب را نمیدانیم؛ پس چگونه میتوانیم رابطه علی ببین متغیرها را مطالعه کنیم؟
نوآوریهایی که این سه اقتصاددان در پژوهشهای خود مورد استفاده قرار دادند، توانست راه را برای شناخت روابط علت و معلولی بین متغیرهای اقتصادی باز کند و به تعبیر آکادمی نوبل، به انقلابی در پژوهشهای تجربی تبدیل شود.
نظر شما