در حالی این واکنشها مطرح شده که دانسته یا ندانسته تا توانستیم به عادیانگاری موضوع ترویج شهوت جنسی در جامعه دامن زدیم و تقریبا در جهان، فارسیزبانی باقی نگذاشتیم که از انتشار این کلیپ بیخبر بماند.
این توقع و تعریف از رسانه یا کار رسانهای که مدام و درباره همهچیز در همهجا باید صحبت (تولید محتوا و انتشار) کرد و موضع گرفت، اشتباه است؛ هرچند استفاده از «تاکتیک سکوت» یا «عبور چراغ خاموش از رویداد»، خیلی عمومیت ندارد، یعنی کم پیش میآید که استفاده از آن توصیه شود.
گاه رویدادهایی رخ میدهند که بنا به برخی مصالح بویژه در حوزه اخلاق یا تامین سلامت شهروندان بویژه کودکان و نوجوانان، بهصلاحتر خواهد بود که آن موضوع آنچنان مورد اشاره قرار نگیرد تا خواسته یا ناخواسته به اشاعه آن دامن نزنیم.
هرچند حالا که کلیپ اخیر خواننده رپ که با حضور یک بازیگر زن فیلمهای مستهجن همراه بود، بسیار بازنشر شده و بارها مورد بحث و بررسی قرار گرفته، اکنون فعالیت درباره ابعاد این اقدام، پیامدهای آن، نقش و مسئولیت ما و خانوادهها یا دیگر تولیدات محتوایی سازنده، از موارد بسیار مهمی است که باید به آن توجه ویژهای شود؛ ضمن آنکه لازم است خانوادهها بیش از پیش مراقب باشند زیرا در بسیاری از کشورها بر شیوه دسترسی کودکان به رسانه، چه نظارتها و کنترلهای زیاد و حساسی وجود دارد.
صرفنظر از مفاهیم علمی حوزههای ارتباطاتی و روانشناختی، حتی در آموزههای دینی هم تاکید شده که برخی مسائل بویژه موضوعات مرتبط با فساد اخلاقی افراد یا برخی آسیبهای اجتماعی را چندان بزرگنمایی نکنید یا دامن نزنید تا اولا قُبح آن نریزد و انجامش برای افراد عادی نشود و بعد هم خود اقدام ما، به اشاعه بیشتر آن کمک نکند.
از جمله مثالها در این زمینه میتوان به شیوهنامههای مربوط به پوشش اخبار خودکشی اشاره کرد؛ روانشناسان معتقدند اگر خبررسانی مربوط به این آسیب را مدیریت شده انجام ندهیم، صِرف انتشار این اخبار میتواند به شیوع بیشتر همان پدیده بینجامد زیرا فرد مستاصل و دارای مشکلات، پس از شنیدن اخبار خودکشی، وقتی به مرحله استیصال در زندگی شخصی خود رسیده، زودتر و بیشتر به خودکشی فکر میکند و خودکشی بهعنوان نخستین گزینه به ذهنش خطور میکند.
برخی کارشناسان که نگاه سختگیرانهتری دارند حتی انتقاد میکنند وقتی بدون ملاحظه و سیاستگذاری نشده به موضوع خیانت زن و شوهر در فیلمها و سریالها به طور مکرر –مثل سالهای اخیر در سپهر سینمایی کشورمان- پرداخته میشود، همین به تصویرکشیدنها خودبهخود به شکستن قبح آن در ذهن مخاطب و ایجاد زمینههای لازم یا توجیه برای انجام آن میانجامد؛ حتی اگر در قصه فیلم عواقب خیانت را نیز به تصویر کشانده باشیم.
بهرهگیری از مقولههای مهم روانشناسی ارتباطات در کار رسانه با هدف بررسی علمی تاثیر محتوای پیام بر مخاطب، موضوع مهمی است که متاسفانه آنچنان که باید در کشورمان مورد توجه قرار نمیگیرد.
آنچه اما این روزها در رسانهها از جمله فضای مجازی خیلی سروصدا کرده و متاسفانه بسیاری حتی کارشناسان رسانه هم از روند واکنشهای رخ داده خوشحالند، موضوع اعتراض طیف وسیعی از جامعه به اقدام اخیر ساسی مانکن است که کلیپ موسیقیای را با حضور یک بازیگر پورن منتشر کرد.
سیل مخالفتها در فضای مجازی نسبت به این کلیپ که بیشتر به بهرهگیری از حضور یک بازیگر فیلمهای مستهجن در کلیپ دلالت دارد، بسیاری افراد را برآن داشته تا به این برداشت برسند که موضعگیریها بسیار خوب بوده و مشت محکمی بر دهان ساسی مانکن زده شده است.
واکنشها آنقدر بود که دستمایه برنامه خبری برخی رسانه ها از جمله بیبیسی فارسی هم شد تا عوامل این رسانه با عنوان «آزادی هنرمند یا دغدغه خانواده» میزگرد و چند سلسله مصاحبه تهیه و منتشر کند؛ و با آنکه مجریان این رسانه اطمینان داشتند مهمانان میزگرد(مصاحبهشوندگان)، استفاده از بازیگر پورن در یک کلیپ موسیقی را محکوم میکنند، اما اصرار بر برگزاری میزگرد داشتند زیرا بخشی از اهداف، چیز دیگری متفاوت از بررسی موضوع آزادی هنرمند یا دغدغه خانواده بوده و هست.
مخاطبان این رسانه انگلیسی نیک دیدهاند که متولیان بیبیسی در سیاستهایشان برای گزینش خبرها، تقریبا همه خبرهای مرتبط با مسایل پورن در جهان را ترجمه و برای مخاطبان فارسیزبانش منتشر میکند، خبرهایی که بیشتر آنها در سایت اصلی بیبیسی انگلیسی هم شاید انتشار نیابد.
صرفنظر از اقدام بیبیسی، قابل تاملتر تفاوت رویکرد مرورگرهایی مانند گوگل در ارائه دادههایی است که هنگام جستوجوی فارسی و انگلیسی درباره اینگونه بازیگران مشاهده میشود.
این موارد هشدار میدهد که باید مراقب بود این جنس از موضوع و رخداد که به ترویج شهوت و مسائل جنسی خارج ازچارچوبهای جامعهشناسی مسائل جنسی و روابط منهای عشق مرتبط میشود، آنی نیست که با تکرار و دامن زدن به آن با هدف مخالفت با چنین برنامههایی، موضعگیری میکنیم؛ بلکه مقصود بانیان این اقدامِ بسیار هدفمند و حرفهای را پیادهسازی میکنیم. در واقع عادیانگاری و هدایت افکارعمومی در مسیری است که سالها با هدف ترویج بیشتر مسایل شهوانی، در جامعه شروع شده است.
متاسفانه با مرور سیل واکنشها به این کلیپ، میبینیم بسیاری از افرادی که به آن دامن زدند کسانی بودند که خود سرفصلهای دروس رسانه و سوادرسانه را هم تدریس میکنند.
اگر بخواهیم مقایسه کنیم، شاید تعداد مخاطبانی که به طور طبیعی یا تصادفی در شبکههای اجتماعی میتوانستند این کلیپ را ببینند بسیار کمتر از تعداد مخاطبانی میبود که پس از اطلاعرسانی شخصیتهای رسانهای و غیررسانهای و نیز رسانهها این کلیپ را دیدند.
نکته قابل تامل اینکه بسیاری از این افراد و رسانهها در تولید محتوایشان میخواستند مثلا عملکرد خواننده را مورد نکوهش قرار دهند و در نهایت و خیلی خوشبینانه خطاب به خانوادهها و والدین بگویند که اجازه ندهید فرزندانتان اینگونه کلیپها را ببینند.
حال آنکه صرف همین نوع گفتن، یعنی اعلام انتشار یک کلیپ مورددار و همزمان، توصیه به ندیدن آن، یعنی افزایش میزان تحریکپذیری مخاطبان، بویژه کودک و نوجوانی که به اینترنت دسترسی دارد و این روزها به مدد کرونا دسترسیهایش به فضای وب بسیار بیشتر هم شده است.
پرسش مهم که کمتر مورد توجه قرار میگیرد اینکه این نوع و سبک انتقال پیام، با آن ویژگی تحریکپذیری برای رفتن به سراغ آن موضوع و کلیپ، چقدر میتواند از ظرفیت بازدارندگی برخوردار باشد؟
نگارنده، محاسبه علمی و دقیق نکرده که نخستین بار چه رسانه یا شخصیتی، زنی که در کلیپ مشاهده شد را بهعنوان بازیگر فیلمهای مستهجن معرفی کرد، اما فرض کنید که یک فرد یا یک رسانه رسمی هم این کار را کرده باشد، اگر این همه شخصیت و رسانهها آن را دهانبه دهان نقل نکرده بودند، آیا تعداد بازدیدهای این کلیپ یا جستو جو برای مشاهده این خانم در وب فراگیر میشد؟
حتی با وجود پذیرفتن این فرضیه و انگاره که طیف قابل تاملی از نوجوانان و جوانان ما این بازیگر را از قبل میشناختند، با بررسیها میبینیم پس از اینهمه هیاهو، به تعداد مخاطبان این کلیپ و بازیگر آن بسیار افزودهایم.
بدیهیترین و اما مهمترین موضوع در حوزه رسانه، آسیبشناسی و تحلیل موضوع و سوژه است که از جمله اولویتها و نکات مهم در مبحث سوادرسانه به شمار می رود؛ اینکه کجا باید سکوت یا چراغ خاموش عبور کرد.
البته تعدد و تنوع رسانهها و شرایط حاضر رسانهای بویژه پس از تولد شبکههای اجتماعی سبب شده که رسانهها برای فراری ندادن مخاطب، سکوت یا منفعل عمل نکنند یا حداقل بسیار کمتر سکوت کنند؛ اما در همین شرایط هم در برخی موارد بسیار اندک، از این دو رویکرد استفاده میکنند؛ یا به طور کلی به این دسته از رویدادها ورود نمیکنند یا اگر دامنه موضوع آنقدر دربرگیری دارد که نمیتوان ورود نکرد، به شکل انتشار «تکخبر» یا در حد روایت آنچه رخ داده با مدیریت مناسب شاکله خبر بسنده کرده و دیگر به جریانسازی آن دامن نمیزنند.
اهمیت این موضوع زمانی بیشتر آشکار میشود که در سالهای اخیر موضوع رواج روابط جنسی خارج از «چارچوب ازدواج« و نیز خارج از «معادله دوستداشتن» چقدر و با چه شیوههایی در جامعه اتفاق افتاده و چه پیامدهایی داشته است.
به گفته متخصصان حوزه آسیبهای اجتماعی و روانشناسی، زمان زیادی است که «جای» روابط جنسی در چرخه معمول و طبیعی خود در چارچوب ازدواج تغییر کرده است؛ آن هم در حالی که ارتباطات خارج از چارچوب، نه تنها به دوستداشتن دو طرف و تعمیق عشق و تشکیل زندگی منتهی نمیشود بلکه دوام چندانی هم ندارد. در این نوع از رابطه نه کارکردهای روابط جنسی محقق میشود و فرد به آرامش میرسد و نه دیگر کارکردهای اجتماعی آن همچون تشکیل خانواده و فرزندپروری تحقق مییابد.
نکته مهم دیگری که روانشناسها بارها به آن اشاره کردهاند، اینکه پیامد روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج، مواجه با افرادی تنوعطلب اما ناراضی، خشمگین، ناآرام، پوچگرا، بیهدف و در حال فرار از خود و هویتشان است که شهوت را غیر از روابط جنسی در سایر مقولههای زندگی از جمله شغل، پولدرآوردن به هر قیمتی و ... نیز دنبال میکنند.
اما فردی که در زندگی، مسیر درست خود را از دوست داشتن تا تشکیل خانواده طی کرده، نهتنها به آرامش میرسد، بلکه در میان مسئولیتپذیری و با پذیرفتن سختیهای تشکیل خانواده، زندگی خود را پیش برده و در انتها هم طعم شیرین پدر و مادر شدن را درک میکند.
کلیپ یاد شده نشان داد که به چه میزان و چگونه، امیال شهوانی را در بین بخش قابل تاملی از جامعه رسوخ میدهند و البته اقدامات رسانهای که به بهانه نقد کلیپ، چقدر این مسیر را تشدید میکند. نکته مهم دیگر آنکه، در طراحی این کلیپ، بهرهگیری از سکانسی از فیلم «ابد و یک روز» و تلفیق آن با موضوع مسائل جنسی با استفاده از حضور یک بازیگر فیلمهای مستهجن - به زعم بسیاری از کارشناسان مطلع و باشناختی که از ساسی وجود دارد- به هیچ عنوان نمیتواند حاصل خلاقیت فردی همچون او باشد و بیشک، در پشت پرده، طراحی بسیار عمیقتر روانشناختی سازندگان آن را نشان میدهد که نیاز است دستمایه تحقیق و بررسیهای متولیان و کارشناسان نیز قرار گیرد.
سخن پایانی اینکه برای یکبار هم که شده، باور کنیم حوزه ارتباطات و رسانه در کشور، جایگاه بسیار تخصصی و مهمی است و ضرورت دارد برای پرورش نیروی انسانی متخصص و استفاده از آنها در این روزها، فکر اساسی کرد تا از آسیبهای فرهنگی و اجتماعی چنین کلیپهایی در کشور جلوگیری شود.
* کارشناس رسانه
نظر شما