به گزارش ایرناپلاس، قرار است انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال طبق جدول زمانبندی شده در دهم اسفندماه برگزار شود. صادق رئیسیکیا کارشناس حقوق و مدیریت ورزشی درباره تغییرات اساسنامه پاسخگوی پرسشهای ایرناپلاس بود.
فیفا از فدراسیون فوتبال خواستار چه اصلاحاتی در اساسنامه شده بود؟
_ فیفا درباره اصلاح اساسنامه فدراسیونهای فوتبال، نسبت به همه کشورهای عضو خود، ابتدا خواستار تضمین عدم دخالت دولت در نصب و عزل مسئولان فدراسیون فوتبال است و اساسنامه هر فدراسیون فوتبال، در بردارنده امکان نقض این قاعده نباشد.
سپس خواهان استقلال ارکان قضایی فدراسیون فوتبال است به گونهای که برگزیده و منصوب مجمع عمومی فدراسیون فوتبال باشند و در نتیجه بتوانند حتی نسبت به تخلفهای رئیس و هیأترئیسه فدراسیون فوتبال، بدون تعارف و بیواهمه از برکناری، رسیدگی و رای صادر کنند. در مرحله بعد، خواستار استانداردسازی اساسنامه فدراسیونهای فوتبال کشورهای عضو و نزدیک شدن آنها به الگوی مصوب فیفاست.
چیزی شبیه به «آنسیترال»(کمیسیون حقوق تجارت بینالملل سازمان ملل متحد) که با ارائه الگوی یک قانون تجارت کارآمد، کشورها را ترغیب به استفاده از نمونه قانون تجارت «آنسیترال» میکند تا تسهیل تجارت و روانسازی بسترها و روشهای آن ممکن و ساختارهای تجاری کشورهای عضو سازمان ملل برای همکاری موثر با یکدیگر بهینه شود.
فیفا نیز با توجه به گستردگی خود و با نگرش به اینکه برگزارکننده دومین رویداد بزرگ اقتصادی و ورزشی جهان است با ارائه الگو و استانداردهای یک اساسنامه خوب، تقریباً چنین رویکردی را در حیطه فوتبال دنبال میکند.
به عقیده شما تغییرات در اساسنامه منطقی است؟
_ بله. با اصلاح اساسنامه فدراسیون فوتبال، یک گام بلند رو به جلو برداشتیم و یک بسترسازی مهم برای توسعه فوتبال جمهوری اسلامی ایران انجام شد.
در بسیاری از موارد از جمله، تقویت و ارتقای نقش تصمیمگیر برای اهالی فوتبال، استقلال هر چه بیشتر ارکان قضایی، بیان دقیقتر از وظایف و نقش مجمع و هیأترئیسه، بیان نوع و تعداد و کارکرد کمیتهها، چگونگی و شرایط عضویت و اخراج از عضویت فدراسیون فوتبال، اعطای نقش به اتحادیه باشگاههای فوتبال، اکنون ما یک اساسنامه قویتر و موثرتر نسبت به گذشته داریم.
البته که ایرادها و اشکالاتی به این اساسنامه هم وارد است و در مسیر اجرا کشف و بروز خواهد کرد و این یک مسأله طبیعی است. همه مقرراتی که انسان وضع میکند با توجه به اینکه در ظرف زمانی و مکانی و شرایط اجرایی متفاوت قرار میگیرند و در اجرا، بدست افراد با سلیقههای مختلف میافتند، کاستیهایی نیز پیدا میکنند. ضرورت تغییر قوانین بشری از جمله اساسنامهها از همین ویژگیها نشأت میگیرد.
به نظرم در این برهه زمانی، اساسنامه فدراسیون فوتبال نسبت به گذشته فدراسیون فوتبال و سایر فدراسیونهای ورزشی یک نمونه مترقیتر و منطقیتر است.
انتظاری که صالحیامیری بهعنوان رئیس کمیته ملی المپیک از فیفا داشت منطقی است؟
_ به نظرم به هیچوجه نظرشان درست و حرفهای نبود. بهعنوان یک کارشناس حقوق و مدیریت ورزشی، از نظر حقوقی و ساختاری، کمیته ملی المپیک به عنوان نهادی ساختار یافته از فدراسیونهای ورزشی اساساً نباید عضو مجمع هیچ فدراسیون ورزشی باشد. عضویت کمیته ملی المپیک در مجمع فدراسیونهای ورزشی یک رابطه و معادله بیمعنی است و میتواند مولد ناکارآمدی و حتی فساد در نهادهای ورزشی شود.
در ماده یک اساسنامه که چالش برانگیزترین بخش آن بود، از نظر شما میتواند قابل قبول باشد؟
_ بله. تأکید بر استقلال و غیردولتی بودن فدراسیون فوتبال نه تنها قابل قبول بوده بلکه یک ضرورت قانونی و مدیریتی اجتناب ناپذیر است. زیرا اولاً از دیدگاه حقوقی، بر حسب مقررات بینالمللی و حتی داخلی، نمیتوان فدراسیون فوتبال کشور را بخشی از مثلاً وزارت ورزش یا کمیته ملی المپیک به شمار آورد. ضمن آنکه از نظر مدیریتی، اقتصادی، تجاری و مالی و مالیاتی باید برای فدراسیون فوتبال شخصیت مستقل و غیردولتی در نظر گرفت تا بتواند به اهداف و فعالیتهایی که در اساسنامه آن آمده است بپردازد و در برابر آن اهداف و وظایف، مسئول و پاسخگو باشد.
غیردولتی شناختهشدن فدراسیونهای ورزشی یک ضرورت است. تجربه داخلی و جهانی نشان داده دولتها در اداره بنگاههای ورزشی و اقتصادی موفق، کارآمد، چابک و بهرهور عمل نمیکنند. همچنین تجربه تاریخی نشان داده به طور معمول دولتها در ایران بر حسب گرایشهای سیاسی و آمال و اندیشههای متصدیان دولتی خواسته و ناخواسته نهادها و ساختارهای ورزشی را یک ابزار رسانهای و یک شبکه اجتماعی قوی برای طیف و آمال خود و نیز یک حیات خلوت برای انتصاب و شهرتسازی اطرافیانشان قلمداد میکنند و بدین ترتیب زمینه ایفای نقش را از دانشآموختگان و افراد توانمند صنعت ورزش میگیرند.
بنابراین تجارب و ضرورتها و نیز با توجه به وجود انبوهی از دانشآموختگان و افراد توانمند در صنعت ورزش، معتقدم غیردولتی شناخته شدن فدراسیونهای ورزشی را در جهت تقویت صنعت ورزش و افزایش حضور بخش خصوصی و اشتغال و مشارکت متخصصان صنعت ورزش به فال نیک گرفت و از آن دفاع کرد.
یکی از مسائل تأثیرگذار در انتخابات، افزایش تعداد اعضای مجمع از ۷۵ نفر به ۸۹ نفر است؛ این کار را قانونی میدانید؟
_ بله. وقتی در اساسنامه به آن تصریح شده و فیفا و اکثریت مجمع فدراسیون فوتبال نیز با آن موافقت کرده یعنی این کار قانونی است.
شاید منظورتان این باشد که آیا این کار حرفهای است. باز هم پاسخ من مثبت است. افزایش تعداد اعضای مجمع فدراسیون فوتبال به این تعداد در کشوری با وسعت و جمعیت ایران یک اقدام حرفهای بود ضمن آنکه ترکیب اعضای مجمع نیز به نفع متخصصان و اهالی فوتبال، بهینه شد پس به نظرم از جهت تعداد و ترکیب، یک اقدام حرفهای بود.
شرایط ثبتنام برای انتخابات فدراسیون فوتبال، بیشترین و بهترین تأثیر را در اساسنامه داشته است. اینکه محدودیت سنی وجود ندارد و دیگر نیاز به داشتن مدرک تحصیلی برای ریاست یا عضویت در هیأترئیسه نیست و سابقه مدیریتی ورزشی ۴ ساله برای حضور در انتخابات کفایت میکند. اکنون این پرسش مطرح است که فوتبالیها چگونه میتوانند بدون داشتن سابقه مدیریتی وارد انتخابات شوند؟
_ این سوال مهمی است. اولاً اینگونه نیست که بگوییم هیچ محدودیت سنی وجود ندارد. وقتی بند ۴ ماده ۳۳ اساسنامه جدید فدراسیون فوتبال میگوید اعضای هیأترئیسه باید حداقل ۴ سال سابقه مدیریت ورزشی داشته باشند، به معنی یک محدوده سنی مشخص است. یعنی عضو هیأترئیسه باید حدوداً سنی از ۳۰ سال به بالا داشته باشد. نوعاً کسی که زیر این محدوده سنی است در تراز مدیر، فعالیت نکرده بلکه در تراز کارشناس بوده است.
ضمن آنکه همواره باور داشته و دارم که یک مدیر ورزشی لزوماً نباید ورزشکار حرفهای بوده باشد. در واقع اقتضائات ورزش حرفهای و اطلاق عنوان صنعت بر ورزش ایجاب میکند که اشخاص با توانمندیها و تخصصهای مختلف به آن ورود و در آن ایفای نقش کنند.
همچنین کمتر پیدا میکنید که یک ورزشکار حرفهای مدیر مجرب و توانمندی هم باشد. ورزشکار حرفهای بخشی مهمی از عمرش را در پرداختن به خود ورزش، صرف کرده و در این مرحله از کسب دانش و تجربه مدیریت حرفهای دور بوده است. ورزشکاران حرفهای در عمل در مرحلهای که به مربیگری میپردازند یا وارد حیطه مدیریت یک تیم و باشگاه شده و با مقوله مدیریت حرفهای آشنا میشوند.
ضمن آنکه مدیریت ورزشی نیز سطوح مختلفی دارد که از وزیر تا معاونان او و رئیسان کمیته ملی المپیک و فدراسیونهای ورزشی و هیأترئیسه آنها و مدیرعاملی و عضویت در هیأتمدیره باشگاهها و ... را در بر میگیرد.
بدیهی است فوتبالیستی که در یکی از این سطوح دارای دانش و تجربه مدیریت نباشد حتی اگر در دوره ورزش حرفهای خود نامدار و موفق بوده، نباید خود را برای تصدی مدیریت ورزشی، نامزد کند و در صورتی که به نادرستی نامزدی او تائید شد، این مجمع فدراسیون فوتبال است که باید با هوشیاری در انتخابش، مجال مدیریت به فرد غیرحرفهای ندهد.
برای نخستین بار حداکثر ۱۷ نامزد میتوانند برای رقابت در کسب کرسی ریاست وارد انتخابات فدراسیون فوتبال شوند؛ آیا این کار قانونی است؟
_ از نظر من هر موضوعی که در اساسنامه فدراسیون فوتبال به آن تصریح شده تا جایی که با مقررات فیفا و مقررات الزامآور داخلی مغایرت نداشته باشد قانونی است.
شاید منظور شما حرفهای یا غیرحرفهای بودن این مسأله است. اگر منظور شما این هم باشد باز معتقدم اصل فراهم شدن امکان نامزدی برای تعدادی در این حد، غیرحرفهای نیست. به روش تأییدیه و امضا گرفتن البته نقد دارم اما فراهم بودن امکان رقابت برای تعداد بیشتری از افراد جهت تصدی پست مدیریت در فدراسیون فوتبال را امری لازم و حرفهای میدانم.
بالاخره همانگونه که میادین ورزشی عرصه رقابت سرسختانه ورزشکاران است در حیطه مدیریت ورزشی هم باید اصل رقابت و شدت و سختی رقابت وجود داشته باشد. کسی که بتواند از یک گذرگاه سخت رقابتی عبور کند برای تصدی ریاست فدراسیون فوتبال معمولاً شایستهتر و مفیدتر است از کسی که با رقابت ضعیف یا سست به این جایگاه رسیده باشد.
داستان امضاء گرفتنها چطور؟
_ به شخصه با اصل این قاعده، نظر موافقی ندارم زیرا گرفتن تائیدیه از کسانی که خودشان در موقعیت رقابت با بقیه قرار دارند از نظر من یک نوع محدود کردن رقابت و تخریب رقابت است. ضمن اینکه تجربه این سالها نشان داده که گاهی امضافروشی نیز اتفاق افتاده و این مکانیزم زمینهساز بعضی مفسدههای ریز و درشت شده است. یک عده ممکن است نفس عضویت در فدراسیون و مجمع را برای خود یک حق امضای سرقفلیدار قلمداد کنند.
در مجموع، پس از تصویب اساسنامه جدید فدراسیون فوتبال، مهمترین اقدام بعدی پیادهسازی سریع آن و بازتعریف ساختار، عملیات فدراسیون فوتبال و هیأتهای فوتبال با اساسنامه جدید است که باید مورد توجه باشد.
همچنین باید اشاعه فرهنگ التزام به اساسنامه و رعایت آن مورد توجه رسانهها و اهالی فوتبال قرار گیرد و به هرگونه تخطی و عدول از آن واکنش جدی نشان داده شود.
اعضای مجمع فدراسیون فوتبال نیز باید توجه کنند که در دوره اجرای این اساسنامه، شأن و جایگاه خود را از یک عضو تماشاگر و منفعل به یک تصمیمگیرنده موثر و ناظر همیشه هوشیار تغییر دهند.
نظر شما