به گزارش ایرناپلاس، در نگاه نخست اینگونه به نظرمیرسد که حق با نمایندگان امضاکننده نامه است. توتال شرکتی بدعهد است که سابقه بدعهدیاش به دوران دولت نهم بازمیگردد. مرور رویدادهای مربوط به توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی یه روشنی یادآور روزهای تلخی است که این شرکت فرانسوی ابتدا به دلیل آنچکه ریسک بالای سرمایهگذاری در ایران میخواند، اجرای پروژه را به تاخیر انداخت و سپس با بالا گرفتن تنشهای مربوط به پرونده هستهای ایران را ترک کرد.
در بخشی از نامه نمایندگان آمده:« از نمونههای بارز و غیرقابل انکار خسارت به منافع کشور اصرار آقای زنگنه بر واگذاری توسعه و بهرهبرداری فاز ۱۱ پارس جنوبی به شرکت بدعهد فرانسوی توتال است. این شرکت که به دلیل پرداخت رشوه به برخی مقامهای ایرانی هم در فرانسه و هم در آمریکا محکوم به جریمه شده بود، در بخش قطری میدان مشترک پارس جنوبی از شرکای مهم شرکتهای آمریکایی و قطری است و درراستای منافع خود و آمریکا چندین سال توسعه بخش ایرانی میدان را معطل گذاشت و پس از پیگیریهای مختلف حقوقی بالاخره در سال ۱۳۹۱ خلع ید شده و اجرای این پروژه مهم به شرکت ایرانی پتروپارس واگذار گردید.»
توتال هیچگاه از پروژه فاز ۱۱ پارس جنوبی خلع ید نشد. بلکه این شرکت درسال ۱۳۸۷ باوجود اصرار مسئولان وقت صنعت نفت به دلیل فشارهای سیاسی آمریکا از این پروژه کنار کشید. جانشین توتال در این پروژه شرکت CNPC بود و نه شرکت پتروپارس.
اما واقعیت این است که توتال هیچگاه از پروژه فاز ۱۱ پارس جنوبی خلع ید نشد. بلکه این شرکت درسال ۱۳۸۷ باوجود اصرار مسئولان وقت صنعت نفت به دلیل فشارهای سیاسی آمریکا از این پروژه کنار کشید. جانشین توتال در این پروژه شرکت CNPC چین بود و نه شرکت پتروپارس.
در چهاردهم خرداد ۱۳۸۸ قرارداد با شرکت چینی برای توسعه فاز ۱۱ به مدت ۵۲ ماه منعقد شد. اما عاقبت قرارداد با این شرکت هم بهتر از توتال نبود. CNPC پس از ۴۰ ماه انتظار به دلایلی مشابه به شرکت فرانسوی از فاز ۱۱ کنار کشید.
حال پرسش اصلی این است که چرا با وجود سابقه خراب توتال، مسئولان صنعت نفت دوباره با این شرکت برای توسعه فاز ۱۱ به توافق رسیدند؟
محمد مشکینفام مدیرعامل شرکت نفتوگاز پارس در اظهارنظری در این زمینه ۹ شهریورماه ۱۳۹۸ گفت: موقعیت جغرافیایی فاز ۱۱ با توجه به مرزی بودن این فاز و برداشت همزمان ایران و قطر، در معرض افت تولید قرار دارد. پیشبینی ما این بود یک سال تا یک سال و نیم پس از تولید (که اکنون یک سال هم کمتر شده است) این بلوک با افت فشار روبهرو شود، بنابراین برنامهریزی شده بود در این دو بلوک، برخلاف دیگر فازهای پارس جنوبی از ابتدا، سکوی فشارافزا نصب شود.
پتروپارس تجربه ساخت کمپرسور تقویت فشار ندارد، از این رو تصمیم گرفته شد از تجربه بینالمللی و دانش فنی توتال برای ساخت و نصب سکوی فشارافزا استفاده شود تا افزون بر استفاده از کمپرسورها در این بلوک، برای دیگر فازهای پارس جنوبی نیز از آن الگوبرداری شود.»
حجم سکوهایی که در حال حاضر در پارس جنوبی نصب میشود ۲۵۰۰ تن است، در حالی که حجم سکوی فشارافزا ۲۰ هزار تن میشود. یعنی هشت برابر سکوهایی است که در پارسجنوبی نصب میشود. اکنون زیرساختهای لازم برای ساخت این سکوها در کشور وجود ندارد.
دلیل دیگر در واگذاری پروژه توسعه فاز ۱۱به توتال اما حجم سکوی فشار افزای مورد نیاز بود. مشکینفام در این باره میگوید: « اما نکته آخر که لازم است در پاسخ به این سوال بگویم اینکه، حجم سکوهایی که در حال حاضر در پارس جنوبی نصب میشود ۲۵۰۰ تن است، در حالی که حجم سکوی فشارافزا ۲۰ هزار تن میشود. یعنی هشت برابر سکوهایی است که در پارس جنوبی نصب میشود.
اکنون زیرساختهای لازم برای ساخت این سکوها در یاردهای تاسیساتی داخل کشور مانند صدرا، تاسیسات دریایی، ایزوایکو، صف و ... وجود ندارد. آنها تاکنون سکویی با این حجم نساختهاند، در نتیجه تلاش ما این بود با استفاده از دانش فنی توتال، ساخت این سکو را تجربه کنیم و بر این موضوع که سکوی فشارافزا باید در داخل کشور ساخته شود نیز تاکید شده بود.
قرارداد نیز بهگونهای تنظیم شد که توتال این کار را در ایران انجام دهد تا دانش فنی آن به داخل کشور منتقل شود. توتال نیز برنامه خود را برای تقویت زیرساختها در یاردهای تاسیسات و صدرا ارائه کرده بود. انتظار ما این بود در کنار ساخت سکوی فشارافزای فاز ۱۱، یارد تاسیسات دریایی و صدرا را ارتقا (Upgrade) دهیم و شرایطی فراهم کنیم تا بتوانیم سکوی فشارافزای گاز دیگر فازهای پارس جنوبی را خودمان بسازیم که متاسفانه با توجه به شرایطی که بهتر میدانید، این اتفاق نیفتاده است.»
در حقیقت باید گفت چه در سال ۹۱ و چه امروز که توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی به شرکت ایرانی پتروپارس سپرده شد، مسئولان صنعت نفت قید استفاده از فناوری روز دنیا به منظور فشار افزایی در فاز ۱۱ را زدند.
چرا مسئولان وقت صنعت نفت به محض خروج توتال از ایران در سال ۸۸ به جای CNPC به سراغ پتروپارس نرفتند؟ و چرا ۴۰ ماه در انتظار این شرکت ماندند؟ حال باید از نمایندگان امضاکننده نامه پرسید که اولاً چرا هیج اشارهای به بدعهدی دیگر شرکتهای خارجی در فاز ۱۱ بویژه در دولت دهم نمیکنند؟ اگر شرکتهای ایرانی همچون پتروپارس از توانایی تکنولوژیکی برای توسعه فاز 11 برخودار بودند چرا مسئولان وقت صنعت نفت به محض خروج توتال از ایران در سال ۸۸ به جای CNPC به سراغ این شرکت نرفتند؟ و چرا ۴۰ ماه در انتظار این شرکت ماندند؟
واقعیت اینکه آنچه در بند نخست نامه نمایندگان به عنوان یکی از قصور وزیر نفت مورد اشاره قرار گرفت بارها از سوی مخالفان عقد قرارداد نفتی با شرکتهای غربی بیان شده بود. در حقیقت باید گفت بند نخست نامه ۱۱۴ امضایی به سران قوا اگر با نیت سیاسی نگاشته نشده باشد به روشنی از ناآگاهی حداقلی و فقدان تخصص این نمایندگان برای اظهارنظر در این زمینه حکایت دارد.
چرا نمایندگان فقط به بدعهدی یک شرکت در فاز ۱۱ اعتراض میکنند؟
۲۸ شهریور ۱۳۹۹، ۱۶:۲۶
کد خبر:
84044186
تهران- ایرناپلاس- ۱۱۴ نماینده مجلس شورای اسلامی در نامهای به سران قوا استمرار حضور زنگنه در وزارت نفت را به صلاح ندانستهاند. نامهای مشابه با آنچه پیشتر توسط ۷۲ نماینده مجلس دهم نگاشته شده بود. تقریباً با همان استدلالها و مطالبهای تکراری. نمایندگان مجلس یازدهم در بند نخست این نامه از واگذاری پروژه فاز یازدهم پارس جنوبی به شرکت توتال به عنوان یکی از تصمیمهای غلط یاد کردهاند.
نظر شما