رمضانی که به او «مینو رایولا»ی شرقی نیز میگویند، شرکت کارگزاری «لیان اسپرت» را نیز اداره میکند و با بازیکنان زیادی همکاری دارد که دو تن از آنها سردار آزمون و مارک ویلموتس هستند.
از شیوه بستن قرارداد ویلموتس با تیم ملی کشورمان هم که با خبر هستید که جنجال زیادی به پا کرد و اکنون این مربی بلژیکی درخواست مبلغ ۶ میلیون یورو غرامت کرده است.
البته مینو رایولا، هلندی - ایتالیایی یکی از پرنفوذترین مدیر برنامههای دنیای فوتبال محسوب میشود.
خط و نشان برای منتقدان
در سالهای اخیر به ویژه از سال گذشته، اخبار مختلفی از پیوستن سردار آزمون به باشگاههای اسپانیایی، ایتالیایی و انگلیسی در رسانهها منتشر شده است. اینکه تیمهایی همچون، بارسلونا، اتلتیکو مادرید، سویا، آرسنال، لیورپول، وستهام، لستر، اورتون، کریستال پالاس، ولورهمپتون، یوونتوس، لاتزیو، میلان و ناپولی به طور جد خواهان به خدمت گرفتن آزمون شدهاند، برای ما ایرانیها بسیار مسرت بخش است؛ اما به اسامی تیمها نگاه کنید؛ آیا این اخبار واقعیت دارد؟
اگر چنین است چرا «سردار» همچنان در لیگ روسیه حضور دارد!؟
نکته بعدی اینکه اگر این اخبار واقعیت دارد پس چرا سردار آزمون در چند هفته گذشته حواشیهایی را رقم زده و به جای عذرخواهی برای منتقدانش خطونشان میکشد؟ میدانیم بازیکنی که مورد توجه تیمهای بزرگ قرار میگیرد هرگز دنبال حاشیه نمیرود.
مانعی به نام بردیف
از طرفی رسانههای روسیه با توجه به همین شایعهها از قول مسئولان باشگاه زنیت عنوان کردند که این باشگاه قصد فروش آزمون را ندارد و به همین دلیل مبلغ ۴۰ میلیون یورو را برای صدور رضایتنامه او تعیین کرده است که بعید به نظر میرسد باشگاهی حاضر به دادن چنین پولی شود.
آزمون در آذرماه ۱۳۹۱ در حالی که ۱۷ ساله بود بدون تجربه بازی در لیگ برتر ایران به باشگاه روبین کازان روسیه پیوست. شایعههای زیادی پیرامون سردار آزمون مطرح شده، از جمله قرارداد ۱۰ ساله داخلی با قربان بردیف، کاشف استعدادش و مربی او در فوتبال روسیه. ادعایی که به اثبات نرسیده اما آن را مانع پیوستنش به تیمهای بزرگ اروپایی دانستهاند.
اشتباه بزرگ سردار
از نظر کارشناسان فوتبال، بزرگترین اشتباه سردار آزمون، توافق با «عبدالغفار فالی رمضانی» مدیر برنامه مقدونیهای و شرکت کارگزاری «لیان اسپرت» است. رمضانی که به دلیل پولشویی در اسپانیا تحت تعقیب قرار گرفته بود، با توجه به رسانههایی که در اختیار دارد بازار گرمی میکند، اما کار او چیزی جز ستارهسوزی ملیپوش ایرانی نیست.
تیمهای ایرانی هیچ نشانی از فوتبال روز دنیا ندارند و از سرمایههای ارزشمند تیم خود خبر ندارند؛ به طوری که امروز هیچ فوتبالیستی از کشور ما در تیمهای بزرگ اروپا توپ نمیزند. سردار آزمون میکوشد به سقف آرزوهایش یعنی بازی در رئال مادرید برسد. اما او این روزها اسیر حاشیهها شده است.
برای واکاوی این مساله، ابتدا به چند موضوع اساسی در نقلوانتقالها میپردازیم.
نقلوانتقالات از نظر اقتصادی
در حالی که شایعههای زیادی از پیوستن سردار به سایر تیمها بر سر زبانها افتاده و مذاکرات در جریان است، اما سوالی که پیش میآید اینکه نقلوانتقالات برای تیمها و خود بازیکن از جنبه اقتصادی چگونه اتفاق میافتد؟
برای آگاهی از این موضوع، نقطه نظرات «جیک کوهن» وکیل ورزشی که با بزرگان فوتبال همکاری داشته و روی تعدادی از معاملات سطح بالای دنیای فوتبال کار کرده و تعدادی از تصورات رایج و غلط در مورد نقلوانتقالها را افشا کرده است را مرور میکنیم.
برای انجام گرفتن یک انتقال، غالباً سه مذاکره کلیدی در آن واحد انجام میشود. مذاکره بین باشگاه خریدار و باشگاه فروشنده در مورد قیمت انتقال، مذاکره بین باشگاه خریدار و مدیربرنامههای بازیکن در مورد شرطهای بازیکن و مذاکره بین باشگاه خریدار و مدیر برنامهها در مورد سهم مدیر برنامهها از این انتقال.
مذاکرات از طریق واتساپ
از نظر تکنیکی، باشگاه فروشنده باید به باشگاه خریدار اجازه دهد در مورد انتقال احتمالی بازیکن با او صحبت کند، اما در واقعیت، اکثراً واسطههایی وجود دارند که بین باشگاه خریدار و بازیکن ارتباط برقرار میکنند تا پیش از گرفتن اجازهنامه رسمی از باشگاه فروشنده، از میزان تمایل بازیکن برای پیوستن به تیمشان مطلع شوند.
این کار ممکن است حرکتی غیرحرفهای تلقی شود و حتی ممکن است باشگاه خریدار به مذاکرات پنهانی با بازیکن متهم شود. این دقیقاً همان اتفاقی است که در مورد باشگاه لیورپول و ویرجیل فندایک مدافع باشگاه ساوتهمپتون رخ داد. به همین دلیل بیشتر مذاکرات از طریق واتساپ و به صورت تلفنی انجام میشود. برخی از توافقها به دلیل طولانی شدن مذاکرات بین باشگاهها در مورد جزئیات انتقال و یا بین باشگاه خریدار و بازیکن ممکن است مدتها به طول بیانجامد.
فروش پیراهن بازیکن
باشگاهی که یک ستاره را به خدمت گرفته میتواند مبلغ خرج شده را با فروش پیراهن بازیکن جبران کند. در حقیقت این موضوع با واقعیت فاصله زیادی دارد. قرارداد پیراهنها به مانند قدیم، سنتی بسته نمیشود و امروزه این قراردادها تحت لیسانس هستند.
این نوع قرارداد، تولیدکنندگان لباس را قادر میسازد از برند باشگاه استفاده کنند و پوشاک تولیدی با برند باشگاه را بفروشند. علاوه بر این، خرید یک ستاره جدید آن طور که مردم فکر میکنند سبب فروش بیشتر پیراهنهای باشگاه نمیشود. اگرچه معمولاً فروش پیراهنها در کشوری که بازیکن تازه خریداری شده از آنجا آمده، اندکی افزایش پیدا میکند، اما افرادی که تصمیم داشتند پیراهن باشگاه را بخرند، تصمیم میگیرند لباسی با نام بازیکن جدید را بگیرند و دیگر پیراهن بازیکنان سابق باشگاه را نمیخرند.
بیشترین درآمد باشگاهها
قرارداد پیراهن باشگاهها معمولاً محل تامین بیشترین درآمد باشگاهها به حساب میآید. تولیدکنندگان به باشگاهها پول نمیدهند تا آرم کوچکی از آنها روی لباس باشگاه چاپ شود، بلکه آنها در حال سرمایهگذاری هستند که سودآوری خوبی داشته باشد.
شاید این سوال در ذهن شما نقش ببندد چرا باشگاهها، شخصا دست به تولید پیراهنهاییشان نمیزنند و همه سود را برای خودشان برنمیدارند؟
جواب ساده برای این پرسش این است که آنها باشگاههای فوتبال هستند و نه تولیدی پوشاک. آنها شبکههای لازم توزیع اجناس در سرتاسر جهان برای فروش صدها، هزاران و در برخی موارد میلیونها پیراهن در سال را در اختیار ندارند. باشگاههای فوتبال به چنین منابعی دسترسی ندارند؛ حتی بزرگترین باشگاههای جهان نیز در مقایسه با تولیدکنندگانی مثل نایک و آدیداس بسیار کوچک هستند.
مبلغ خالص خرج شده
تاکنون عبارت مبلغ خالص خرج شده توسط باشگاه به گوشتان خورده؟ این یعنی مبلغی که باشگاه در آن پنجره نقلوانتقالات صرف خریدوفروش بازیکن میکند.
وقتی صحبت از تجارت و اقتصاد باشگاه باشد، هیچ کدام از باشگاهها مبلغ خالص خرج شده را وارد حسابهای خود نمیکنند. یکی دیگر از باورهای غلط این است که باشگاهها فقط روی مبالغ نقلوانتقالها تکیه دارند و حقوق بازیکنان را وارد حساب و کتابهای باشگاه نمیکنند؛ اما واقعیت این است که باشگاهها پول بیشتری را روی حقوقها و پرداخت غرامتها صرف میکنند تا مبالغ نقلوانتقالها.
به ندرت پیش میآید یک مربی روی جزئیات کلیدی قراردادها دست داشته باشد. علاوه بر این، مبالغ قراردادها در دوران قرارداد بازیکن به صورت تدریجی پرداخت میشود.
محاسبه مبلغ هزینه
اگر باشگاهی یک بازیکن را به مبلغ ۵۳ میلیون پوند و با قراردادی ۵ ساله به خدمت بگیرد، مبلغ انتقال آن بازیکن ۱۰.۶ میلیون پوند به ازای هر سال ثبت خواهد شد و نه ۵۳ میلیون پوند در این فصل. در واقع باشگاه همه ۵۳ میلیون پوند را در دفاتر هزینه امسال خود ثبت نخواهد کرد. بلکه مبلغ سالیانه، در دفاتر هزینه ثبت میشود. هنگام محاسبه مبلغ هزینه شده، به جز مبلغ انتقال این بازیکن باید حقوق دریافتی او را نیز مورد محاسبه قرار داد. همچنین مبالغی مانند حق تصویر، پاداشها، غرامت فسخ قرارداد و ... را باید نیز حساب کرد که باعث میشود هزینههای این بازیکن از ۲۰۰ هزار پوند در هفته هم فراتر رود.
اقساط از پیش تعیین شده
باشگاههایی که توانایی مالی کافی دارند معمولاً همه مبلغ انتقال را در همان ابتدای عقد قرارداد پرداخت میکنند. زیرا این کار به سود باشگاه فروشنده است و برای باشگاه خریدار نیز میتواند به صرفهتر باشد؛ اما برای انتقالهایی با مبالغ بالا، معمولاً پول در اقساطی از پیش تعیین شده در یک یا دو سال پرداخت میشود. این کارها از اصول حسابداری محسوب میشود و همه باشگاهها در لیگهای برتر اروپا و بسیاری دیگر از باشگاههای جهان انجام میدهند و انجام این محاسبات به خصوص برای تجاوز نکردن از قوانین جوانمردانه مالی فیفا بسیار ضروری است.
بند آزادسازی بازیکن
احتمال دارد این پرسش مطرح شود که اگر باشگاهی برای آزادسازی بازیکنش، بندی در قراردادش ثبت کرده باشد، چگونه عمل میکند؟
گاهی یک بازیکن بند آزادسازی در قرارداد خود دارد و باشگاهی پیشنهادی به اندازه همان پول ثبت شده در بند آزادسازی، به باشگاه پیشنهاد میدهد؛ اما معمولاً آن بازیکن هیچ وقت به باشگاهی که مبلغ آزادسازی را پیشنهاد داده نمیرود. آن هم به این دلیل که دو نوع بند آزادسازی داریم؛ بند آزادسازی واقعی که به آن بند آزادسازی «با حسن نیت» میگویند. در بند آزادسازی واقعی، صاحب بازیکن را مجبور میکنند او را به باشگاهی بفروشد که به شرایط ذکر شده در بند آزادسازی عمل میکند. این شرایط میتوانند در هر قرارداد متفاوت باشند.
بند آزادسازی با حسن نیت
معمولاً باشگاهها سعی میکنند این بند را طوری تنظیم کنند که باشگاه رقیب نتواند آن را فعال کند. به طور نمونه شاید یک باشگاه لیگ برتری شرطی تعیین کند که دیگر باشگاههای لیگ برتری، مجاز به فعال کردن بند آزادسازی بازیکن نباشند. به طور نمونه باشگاههای پرتغالی برای فروش بازیکن خود به دیگر باشگاههای پرتغالی، سه تا چهار برابر مبلغی که برای فروش آن بازیکن از باشگاههای خارج از کشور میگیرند را طلب میکنند. بند آزادسازی با «حسن نیت» در حقیقت بیمعناست زیرا فقط باشگاه صاحب بازیکن را مجبور میکند تا پیشنهاد باشگاه پیشنهاد دهنده را در نظر بگیرد و با باشگاه خریدار برای فروش احتمالی بازیکن وارد مذاکره شود.
با این توضیحات متوجه خواهید شد سردار آزمون آیا میتواند شرایط فوق را داشته باشد تا در تیمهای بزرگ بازی کند یا خیر.
در واقع ایران همانند کشورهای شرق آسیا نیست که با انتقال آزمون به یک باشگاه دیگر، پیراهن او مشتاقانه خریداری شود. از طرفی سردار تحت تعهدی است باید به آن پایبند باشد؛ در واقع به این مساله باید بند آزادسازی باشگاه زنیت سنپترزبورگ که ۳۵ تا ۵۰ میلیون یورو است نیز اضافه شود. آزمون در پنج و نیم فصل حضور در لیگ روسیه، در ۱۵۴ مسابقه ۴۲ گل به ثمر رسانده است.
او با زدن ۱۷ گل به صورت مشترک به همراه آرتم زیوبا، هم تیمی خود علاوه بر کسب عنوان قهرمانی، آقای گل لیگ روسیه شد تا پس از علیرضا جهانبخش به دومین بازیکن ایرانی تبدیل شود که در یک لیگ خارجی به این مهم رسیده است.
آزمون با قراردادی به مدت سه فصل و نیم و ۱۲ میلیون یورویی راهی زنیت سنپترزبورگ شد. او برای هر سال رقمی در حدود ۳ میلیون یورو دستمزد خالص و یک میلیون یورو پاداش بر اساس بردها، قهرمانیها و گلزنیها میگیرد.
نظر شما