بیستمین فیلم سینمایی ابراهیم حاتمیکیا در حالی ساخته شد که همزمان با رسانهای شدن خبر ساخت این اثر، حواشی بسیاری به وجود آمد. از چرایی ساخته نشدن این اثر در دولت گذشته تا شباهت ظاهری شخصیت مشاور رئیسجمهور در این فیلم به حسامالدین آشنا، مشاور حسن روحانی و از همه مهمتر، نشست خبری این فیلم در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر و صحبتهای کارگردانش.
نمایش «خروج» در جشنواره هم از همان ابتدا، انتقادهای بسیاری از جمله برخی از منتقدان و اهالی رسانه را برانگیخت. خسرو نقیبی، خروج را صاحب قهرمانی کاریزماتیک، شبیه قهرمانهای وسترن و افتتاحیهای باشکوه میداند. در مقابل جبار آذین این اثر را فیلمی کماهمیت از یک سینماگر بااهمیت و با بازیِ درجه یک فرامرز قریبیان میداند.
این انتقادها ادامه داشت، تا جایی که حاتمیکیا در نشست خبری در قبال انتقادها چنین لب به اعتراض گشود: گناه ما چیست که فیلم میسازیم؟ چرا دادگاه تشکیل میشود؟ چرا جنس نوشتهها و واکنشها دادگاهی شده است. این چه زبان بیحیایی برای من سرباز است؟ چرا بیحیا میشویم؟ به من میگویند دههات گذشته؛ جمله خودم را به خودم پس میدهید؟ روزی که علی حاتمی رفت، آیا جایش پر شد؟ ما کنار برویم؟ لذت میبرید از این رفتار؟ از این ور و آن ور این واکنشها وجود دارد.
گرچه با همه این نقدها همین فیلم هم از بسیاری از آثار سینمای ایران جلوتر است، اما طبیعی است که انتظار از حاتمی کیا متفاوت با دیگران است.
اما این انتقادها به حاتمیکیا و خروجش تا چه اندازه فنی و بیطرفانه است؟ آیا ابراهیم سینمای ایران دچار سیاسی بازی شده است؟ چرا این فیلم با آثار موفق گذشته این کارگردان فاصله دارد و سازمان اوج چقدر در این وضعیت حاتمیکیا مؤثر بوده است؟ شاهین شجریکهن منتقد سینما به این پرسشها پاسخ داده است.
خروج؛ فیلمی که سعی میکند فریاد بزند
شاهین شجریکهن منتقد سینما درباره فیلم خروج، آخرین ساخته ابراهیم حاتمیکیا به خبرنگار ایرناپلاس گفت: خروج در ادامه دغدغههای اخیر حاتمیکیا ساخته شده است. یعنی فیلمی است که سعی میکند فریاد بزند و بهجای پرورش موضوع و ایجاد زمینه منطقی، حرفش را در قالب بیانیههای سیاسی، اجتماعی با احساسگرایی در گوش مخاطب فریاد بزند.
خروج نمونه فریادهایی است که از حاتمیکیا در این سالها به یاد داریم. به نظر میرسد گاهی این فریادها بیشازحد احساساتی و فکرنشده است. در مواردی هم به نظر میرسد دردی در باطن و نهادش پنهان است. در هر صورت فیلم خروج، اثری خارج از محدودهای که از ابراهیم حاتمیکیا میشناسیم و به یاد داریم، نیست. در واقع فیلمی است در تناسب با نگاه و سلیقه سازندهاش.
برآورده نکردن انتظارات
این منتقد در ادامه درباره ویژگیهای سینمایی این اثر بیان کرد: از لحاظ سینمایی فیلم کیفیت بالایی ندارد. شتابزده ساخته شده و داستان منسجمی ندارد. با اینکه همچنان نقاط مثبتی که از کارگردان با تجربهای مثل حاتمیکیا انتظار میرود، در فیلم وجود دارد، اما این وجوه مثبت و قطعههای جذاب فیلم و تصویرهایی که گاهی چشمنواز هستند، کم است و انتظاری را که از فیلمساز سرشناس و مسلطی مثل حاتمیکیا وجود دارد، برآورده نمیکند. البته کاری ندارم که چه امکاناتی در اختیار فیلمساز بوده و چه لجستیکی را برایش بسیج کردهاند. مثلاً چه تعدادی تراکتور یا ماشین در اختیارش قرار دادهاند و... . به هر حال از این امکانات استفاده سینمایی کرده و صحنههای چشمگیری با آنها خلق کرده است. ولی اینها فیلم را جلو نمیبرند.
خروج امتیازهای مثبتی هم دارد؟
«فیلم شعاری است، قصه محکمی ندارد و شخصیتهایش شخصیتهای پروردهای نیستند، بلکه بیشتر نمایندههایی هستند که قرار است حرفهای فیلمساز را به گوش مخاطب برسانند. به همین دلیل، خروج را جزو آثار موفق کارنامه ابراهیم حاتمیکیا نمیدانم و با توجه به انتظاری که از او میرود، شاید منتظر فیلم پختهتر و منسجمتری از وی بودیم. اما در این موج منفی که علیه فیلم را افتاده، نباید فراموش شود که فیلم واجد امتیازهای مثبتی هم هست. حرفهای خوبی مطرح میکند و از لحاظ تکنیک و اجرا، وجوه برجستهای دارد. اما فیلم چهار ستاره و کاملی نیست.»
حاتمیکیا از همان ابتدا سیاسی بود
شجریکهن در پاسخ به این پرسش که آیا حاتمیکیا وارد سیاسی بازی شده است یا خیر، افزود: خیر! حاتمیکیا از همان ابتدا فردی سیاسی بود و سیاسیبازی نمیکند. بلکه انسانی است که فکر سیاسی دارد و همیشه موضعگیری سیاسی و اجتماعی داشته است. در این فیلم هم، خارج از دنیای شخصی فیلمساز، اتفاقی نمیافتد. همواره فیلمهای حاتمیکیا با وجود دراماتیزه کردن هم، محمل سیاسی و جهتگیریهای سیاسی است و این اصلاً بد نیست. به هر حال نشان میدهد که یک فیلمساز، موضعگیری آگاهانه نسبت به جامعه، تاریخ و زمانه خود دارد. مهم این است که این موضعگیری چطور در مدیوم سینما و با الزاماتی که در سینما وجود دارد، آمیخته شده و تبدیل به یک فیلم سینمایی منسجم، سر و شکلدار و قصهگویی شده که مخاطب از دیدنش لذت ببرد.
این منتقد سینما معتقد است: مثلاً آژانس شیشهای یک فیلم بهشدت سیاسی است و موضعگیری سیاسی دارد. این اثر، مفصل در مورد مسائل سیاسی جهتگیری میکند. اما قصهگو و موقعیتساز است. اول قصهاش را میگوید، موقعیتها و شخصیتهایش را تسهیل میکند، بعد مانیفست سیاسی و اجتماعی خود را بیان میکند. اتفاقاً خیلی مفصل، تند و جهتدار هم این کار را انجام میدهد. به همین دلیل، مخاطب از دیدن این میزان بیانیه و شعار سیاسی دلزده نمیشود، چون حاتمیکیا این موارد را در تار و پور قصه آژانس شیشهای تنیده است. اما او در فیلمهای متأخرش به غیر از آثاری که تولیدات بزرگ و مفصلی دارند و بیشتر جنبههای اجراییشان مهم بوده و فیلمهای بزرگ محسوب میشوند مثل بادیگارد، چ و...، به نظر میرسد بستر قصهگویی خوب پردازش نشده است. به همین دلیل، مایههای سیاسی بیرون میزند. در غیر این صورت همیشه فیلمسازی سیاسی بوده و حرفهای سیاسی زده است، اصلاً فیلم غیرسیاسی از حاتمیکیا نداریم.
اوج، توازن قوا در سینما را به هم زده است
نویسنده مجله سینما و ادبیات درباره تأثیر اوج بر فیلمهای حاتمیکیا افزود: اوج طبعاً تأثیر بسیار عمیقی در سینما گذاشته است که باید تحلیل و وجوه مختلفش بررسی شود. اوج تعادل طبیعی سینما و چرخه طبیعی تولید، اکران و سرمایهگذاری را به هم زده است و متأسفانه نتوانسته مدل جدیدی را جایگزین آن ساختار سنتی کند. دستمزدها و برآوردهای تولید را تغییر داده است. به افرادی تریبون و امکان فیملسازی داده که خیلی از آنها مسیرهای روشنی طی نکردهاند و معلوم نیست از کجا آمدهاند. به عبارت دیگر، توازن قوا در سینما را به هم زده است. اینکه در حال حاضر اوج به کارگردانی مثل حاتمیکیا سرمایه میدهد که فیلم خروج را بسازد، اتفاق بدی نیست. مشخص است که نهاد دولتی مانند اوج باید خروج را سرمایهگذاری کند و اشکالی ندارد. اصلاً شاید کارکرد اوج این باشد که به حاتمیکیا بگوید میخواهی چه فیلمی بسازی؟ من هزینه آن را میدهم. تا اینجا اشکال ندارد، اما از اینجا به بعد که وارد معادلات طبیعی سینما میشود و پول بیحساب را تزریق میکند، توازن را به هم میزند.
اگر فیلم نمیساخت تقوایی دیگری میشد
شاهین شجریکهن در پاسخ به این پرسش که چرا دیگر کمتر شاهد آثار موفق گذشته حاتمیکیا هستیم، و چه اتفاقی افتاده که فیلمهای این کارگردان مهم به این سمت و سو رفته است، تصریح کرد: فیلمهای حاتمیکیا در گذر زمان ارزیابی و داوری خواهند شد و هر کدام در جایگاهی قرار میگیرند که ممکن است با جایگاه زمان اکرانش متفاوت باشد. کما اینکه روبان قرمز زمانی که اکران شد، فیلم موفقی نبود، ولی بعدها به یکی از آثار برگزیده کارنامه حاتمیکیا تبدیل شد. حاتمیکیا فیلمسازی فعال است و دارد فیلم میسازد. شاید اگر همین چند سال پیش کارنامهاش را متوقف میکرد، بهعنوان یک اسطوره در تالار افتخارات سینما به او ارجاع داده میشد و مثلاً تقوایی دیگری میشد که همه میگفتند چرا فیلم نمیسازد. ولی فردی که حرف میزند و دیکته مینویسد، غلط هم دارد. انسانی که حرف میزند حاشیه هم دارد. حاتمیکیا حرف میزند. به همین دلیل هنوز برای جمعبندی کارنامه فیلمسازیاش زود است. باید راهش را برود، نمودار و مسیرش را کامل کند بعد ارزیابی کنیم که این فیلمساز در اوج است یا در حضیض.
گزارش از هنگامه ملکی
نظر شما