نوسانات قیمت کاغذ، بازار کتاب را دچار دگرگونی بسیار کرده است. شماری از ناشران با خطر ورشکستگی روبهرو شده و برخی اعلام ورشکستگی کرده اند. تخصیص سهمیه کاغذ با ارز دولتی یکی از اقداماتی است که مشکلات ناشران را تسکین میدهد؛ روندی که همواره با انتقادهای فراوانی همراه است.
به گفته ایوب دهقانکار، دبیر کارگروه کاغذ معاونت فرهنگی ارشاد، در سال جاری باید ۴۰ هزار تن کاغذ سهمیه فرهنگی با ارز دولتی تهیه میشد. خبرنگار ایرناپلاس درباره اینکه آیا کاغذ در نظر گرفته شده به دست ناشران رسیده است و این حجم کاغذ دولتی چه تأثیری میتواند در قیمت کتاب در بازار داشته باشد، گفتوگویی با هومان حسنپور، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران انجام داده که در ادامه میخوانید.
آیا همه ناشرانی که درخواست خود را برای دریافت کاغذ اعلام کردند، موفق به دریافت کاغذ با ارز دولتی شدند؟ چون گفته میشود برخی از ناشران به دلیل اینکه حوالههای خود را پرداخت نکردهاند، نتوانستند از این امکان، استفاده کنند.
شاید به چند ناشر که حوالههای خود را پرداخت نکردهاند، کاغذ تعلق نگرفته باشد. بهتر است در این زمینه با واحد تخصیص صحبت کنید. من نمیتوانم درباره میزان کاغذی که به ناشران تعلق گرفته است، صحبت کنم.
به نظر شما، تخصیص کاغذ به ناشران، بدون سوگیری بود؟
بدون هیچ سمتوسویی بوده و ما در حوزههای مختلف این مسئله را بررسی کردیم.
اما برخی از ناشران از این مسئله ابراز نارضایتی کردهاند که چرا به برخی ناشران، کاغذ دولتی تعلق گرفته است و به دیگر ناشران نه؟
البته هیچ قطعیتی وجود ندارد و نمیتوان گفت که حق هیچ کسی ضایع نشده است، زیرا با آمار، عدد و رقم سروکار داریم. ممکن است حق برخی ناشران ضایع شود، اما در تخصیص کاغذ بههیچوجه سوگیری مشاهده نکردم. چندین بار هم پیگیری کردم اصلاً چنین مسئلهای مطرح نیست و برای رسیدن به قطعیت میتوانید به مستندات مراجعه کنید. در سایت کاغذ گزارش حوالههایی که صادر شده، موجود است. شفافیت در تخصیص کاغذ نشان میدهد که سمتوسوگیری در کار نبود، زیرا اگر سوگیری در توزیع کاغذ وجود داشت، نمیتوانستند تا این حد شفاف باشند. برای رسیدن به قطعیت باید درخواست تکتک ناشران بررسی شود و تا زمانی که این کار انجام نشود، ممکن است اشتباهی در بیان اطلاعات رخ دهد. بدون بررسی، چیزی اعلام نمیکنم. در لیستی که در سایت کاغذ وجود دارد دسترسی به ناشرانی که به آنها کاغذ تعلق گرفته، ممکن است.
قیمت کاغذ نسبت به اوایل سال، پایین آمده، آیا ممکن است با کاهش قیمت کاغذ، شاهد کاهش قیمت کتاب باشیم؟
اینکه چقدر قیمت کاغذ پایین آمده است مهم است و باید توجه داشت کتاب مانند فرآوردههایی نیست که بهسرعت تولید و عرضه شود. شیر وارد کارخانه میشود و تا شب یا فردای آن روز در شبکه بازار توزیع میشود، اما تولید کالایی به نام کتاب فرآیند طولانی دارد. از زمانی که فرد کاغذ را میگیرد تا زمانی که کتاب منتشر میشود، برای مثال یک ماه یا بیشتر طول میکشد؛ برای همین تأثیر قیمتش آنی نیست، همانطور که بالا رفتن قیمت کتاب آنی نبود.
اما افزایش قیمت کتاب خیلی زیاد بود و میتوان گفت هفت تا ۱۰ برابر افزایش قیمت کتاب داشتیم.
باید دید ظرف چه مدت زمانی این اتفاق افتاد. فردای گرانیِ کاغذ، شاهد افزایش قیمت کتاب نبودیم. وقتی کاغذ قبلی تمام شد و کاغذ با قیمت جدید وارد پروسه چاپ شد، در درازمدت قیمت کتاب تغییر کرد. در این حالت، تأثیر افزایش قیمت کاغذ، بر افزایش قیمت کتاب حدود ۱۲ ماه طول کشید.
اما در همین فاصله زمانی شاهد افزایش قیمتِ سریع برخی کتابها بودیم.
نکته جالب اینجاست، در همین ۱۲ ماه کتابهایی بودند که قیمت آنها بهمحض افزایش قیمت کاغذ، در فرصت زمان یک ماه افزایش یافت. این تغییرات حاصل این بود که ناشر در مقطع زمانی افزایش قیمت، کاغذ خریده بود؛ پس با قیمت کاغذی که کتاب برایش تمام شده بود، قیمت تعیین کردند. اما در کل، قیمت کتاب با شیب آرامی بالا رفت؛ با شیبی که وابسته به قیمت کاغذ در انبار ناشرها بود. نکته بعد اینکه قیمت کاغذ در این روزها پایین آمده است. قیمت جهانی کاغذ در فصلهایی پایین میآید و باز بالا میرود. این تغییرات تأثیری بر کلیت قیمت کاغذ و در نتیجه کتاب ندارد. توزیع کاغذ دولتی است که بر قیمت کاغذ تأثیر گذاشته است و از بالا رفتن آن جلوگیری میکند، زیرا قسمت عمدهای از ناشران کتاب به سمت استفاده از کاغذ دولتی کشیده شدند، از این کاغذها استفاده کردند و از بازار آزاد استفاده نکردند.
وقتی ناشران از کاغذ دولتی استفاده کردند، قیمت کاغذ تا آستانهای که میتوانست بالا رود، نرفت. کارگروه کاغذ معاونت فرهنگی از ماه چهارم شروع به فعالیت کرد و برونده کاغذی آن، از ماه ۶ یا هفت آغاز شد. اثر فعالیتهای آن زمان را وقتی میبینم که قیمت کاغذ پایین میآید، زیرا به جای اینکه ناشر کاغذ را از بازار آزاد بخرد، از دولت میخرد. اینجا موانعی مطرح است. ممکن است کاغذ برای عرضه دولتی وارد کشور شده باشد، اما از توزیع آن جلوگیری شود. باید به همه اینها در جایگاه خود پرداخته شود و هر کدام مقطعی دارد. برای مثال، سه ماه پیش یکی از ادارات، مانند بانک مرکزی بخشنامهای صادر کرد؛ بخشنامهای که موارد مربوط به کاغذ هم شامل آن میشد. ناگهان به یک سری تجار و واردکنندهها گفتند که باید ضمانتنامه بدهید و اگر برای مثال ۶ ماه از زمان خرید تا تحویل بگذرد، باید مابهالتفاوت ارزی آن را پرداخت کنید.
واحد توزیع، کاغذی را که با ارز دولتی وارد کرده بود، با همان قیمت ارز دولتی به ناشران میفروخت. ناگهان واحد توزیع اعلام کرد تا وضعیت بخشنامه مشخص نشود، به ناشران کاغذ نخواهد داد. چراکه اگر کاغذ را بندی به قیمتی که پیش از آن میفروخت، توزیع میکرد، در صورت افزایشِ قیمتِ ارز، برای دریافت مابهالتفاوت نمیتوانست کاری کند. نتیجه این بود که ناشر ثبتنام کرده، پولش را هم ریخته بود -زیرا کاغذ در انبار بود- اما وقتی ناشر رفته بود تا کاغذ را دریافت کند، تاجر به دلیل بخشنامه به او کاغذ نداده بود، تا اینکه بخشنامه ابلاغ شد و کاغذ را تحویل دادند. در همین مقطع، افرادی بودند که میگفتند، هزینه را پرداخت کردیم، اما کاغذ را تحویل ندادهاید. گاهی وقفههای اینچنین بر کار وارد میشود، مسئله کاغذ پیچیدگیهای ریزی دارد.
مشاور اجرایی معاونت فرهنگی اعلام کرده است که فرمول واحدی برای قیمتگذاری کتاب ندارند و همچنین اتحادیه ناشران و کتابفروشان هم فرمول واحدی برای قیمتگذاری کتاب ندارند. همچنین باید توجه داشت که همه کتابها با کاغذ دولتی منتشر نمیشوند. آیا اتحادیه ناشران و کتابفروشان فرمول واحدی برای قیمتگذاری کتاب دارند؟
وقتی از قیمتگذاری کتاب صحبت میکنید، در مورد یک فرآیند صحبت میکنید. قسمتی از این فرآیند قابل کنترل و قابل قیمتگذاری است و بخشی از این فرآیند غیرقابل قیمتگذاری است. برای مثال، مترجمی کتابی را با قیمت صفحهای یا درصدی، در مدت دو ماه ترجمه میکند، اما مؤلفی کار تحقیقاتی انجام میدهد و ۶ سال روی آن وقت میگذارد. هر دو کتاب تعداد صفحه یکسانی دارند، به نظر شما به چه صورت قیمتگذاری میشوند؟ کتابها مانند انسانها شخصیت واحد ندارند و با هم فرق میکنند. اگر بتوانید آنها را در یک قالب مانند آجر دربیاورید از منظر مبانی نظری و عقلی ایراد پیدا میکند. ناشر وقتی میخواهد حقالتألیف کتابی را که یک محقق ۶ سال روی آن تحقیق کرده است، معین کند، گاهی رقم آنقدر زیاد است که در یک نوبت چاپ، نمیتواند هزینههای حقالتألیف را پرداخت کند و باید در چند نوبت هزینههای آن را تقسیم کند. تازه بعد از این دورهها، اگر کتاب مجدد چاپ شود، ناشر میتواند به سود برسد.
دو کتاب ترجمه را در نظر بگیرید که هر دو را یک مترجم چاپ کرده و تعداد صفحات برابر دارند، یکی را ناشر میفرستد ویراستار و یکی را نشر به هر دلیل برای ویراستاری نمیفرستد. برای ویراستاری هر صفحه مبلغی در نظر گرفته شده و به هزینه کتاب اضافه میشود، اینجا بحث کیفی است. آیا هر دو این کتابها یک قیمت دارند؟ همه اینها نکات مهم این مسئلهاند.
یعنی برای اتحادیه ناشران اصلاً فرمولگذاری مطرح نیست و شما در پی تعیین فرمول واحد نیستید.
هستیم! این فرمول در یکسری کتابها مرسوم است. در کتابهایی که شخصیت آنها شبیه هم است، قیمتگذاری آنها از یک فرمول تبعیت میکند. ناشر چندکار همزمان انجام میدهد؛ یکی اینکه برای کتابهای مختلف هزینههای مختلف در نظر میگیرد. برای اینکه برونرفت ثابت باشد و مخاطب خود را از دست ندهد، هزینهها را روی هم سرشکن میکند. ممکن است از ۱۰ کتابی که منتشر میشود، برای انتشار دو یا سه کتاب سودی در نظر نگیرند، اما در تنظیم قیمت هفت کتاب دیگر بهصورتی برنامهریزی میکنند که بتوانند از پس هزینههای هر ۱۰ کتاب برآیند؛ یعنی میانگینی اقتصادی برای خود در نظر میگیرند که بتوانند این کار را انجام دهند، زیرا کتاب کالایی نیست که هر چقدر قیمتش بالا برود مردم بتوانند آن را بخرند. کشش بازارش ضعیف است. اگر قیمت کتاب از آستانهای بالاتر رود، کتاب در دست ناشر باقی میماند. بنابراین دست ناشر باز نیست که بتواند قیمت را هر اندازه که دوست دارد، بالا ببرد، بلکه باید قیمت را به اندازهای بالا ببرد که مردم میپذیرند و حاضرند که برای کتاب پول دهند.
عملاً میتوان فرمول واحدی برای قیمتگذاری کتاب بهدست آورد که از معادله چند مجهولی درست میشود. باید در نظر داشت ورود به این قضایا، کیفیت کتاب را از بین میبرد، زیرا میگوییم که عددی بهعنوان قیمت کتاب تعیین شده است. در این صورت باید از کیفیت کتاب چشمپوشی کنند. مثلاً ویرایش نکنند یا نمونهخوانی کمتر کنند. پیش از این اوزالید کتاب داشتیم یعنی پیش از اینکه کتاب چاپ شود، یک نمونه از آن چاپ میشد، به مرور هزینههای این کار باعث شد که اوزالید از روند چاپ کتاب حذف شود، زیرا روی قیمت تأثیر زیادی میگذاشت. اینها همه نکات ریز و درشتی هستند که برای هر کتاب به دلیل شخصیت واحدی که دارند، در نظر گرفته میشود. بنابراین نمیگویم قیمتگذاری واحد برای کتاب غیرممکن است، اما هر کتاب را میتوان بهصورت جداگانه قیمتگذاری و اعلام کرد که قیمت کتاب بنابر عرف اعلام شده است یا خارج از عرف. اینها را با شرایط خودش محاسبه میکنیم.
نکته ظریفی که وزارت فرهنگ و ارشاد دقت کرده و اتحادیه ناشران و کتابفروشان هم سعی میکند به آن دقت کند این است که اگر به این سیستم فشار زیاد وارد کنیم، باعث افت شدید کیفی در کتاب میشویم و از طرفی، بحث تحقیقاتی را از بین میبریم، زیرا فردی که میخواهد ۶ سال برای یک کتاب زمان بگذارد، آن زمان را صرف کار دیگری میکند. برای مثال، در آن زمان حتی اگر بهعنوان راننده تاکسی مشغول کار شود، میتواند خیلی بیشتر از نوشتن کتاب تحقیقاتی، درآمد داشته باشد؛ پس عملاً قلمش را زمین میگذارد در صورتی که کشور نیاز دارد که او کارش را انجام دهد تا تولید محتوای داخلی داشته باشیم.
گفتوگو از آیدین پورخامنه
نظر شما