فتحالله آقاسیزاده، کارشناس و صاحبنظر در حوزه اقتصاد مقاومتی در مورد ارزیابی اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی با ایرناپلاس به گفتوگو نشسته است:
موضوع گفتوگو، بررسی عملکرد و کارنامه اقتصاد مقاومتی است. اما پرسش نخست در مورد محتوای این سیاستهاست. بهنظر شما و مطابق بررسیهایی که داشتهاید، سیاستهای ابلاغی از حیث محتوا و مضامین، از چه جایگاه و اعتباری برخوردار است؟
باید ابتدا عرض کنم من به اعتبار شخصیت حقیقی و بهعنوان یک پژوهنده و صاحبنظر در حوزه اقتصاد مقاومتی با شما گفتوگو میکنم. خوشبختانه مدتی قبل، کتابی از اینجانب منشر شده است با عنوان «اقتصاد مقاومتی: مبانی، مضامین، مدل اجرایی و عملکرد»، که در این کتاب بهطور مفصل به اقتصاد مقاومتی پرداخته شده است.
اما در پاسخ به پرسش شما میتوانم ضمن ارجاع به کتاب پیشگفته، عرض کنم که یکی از کارهایی که در کتاب پژوهشی منتشر شده، آمده است، تحلیل محتوای۲۴ بند سیاستهای کلی ابلاغی است. در تحلیل محتوای صورت گرفته، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی تجزیه و به ۱۰۴ مضمون تفکیک شد. مقصود از مضمون، پارههای مفهومی واجد معنا هست که در مجموعه این ۲۴ سیاستها، وجود داشت. وقتی این ۲۴ بند را به ۱۰۴ مضمون تجزیه کردیم، با یک متدولوژی خاصی به ۹۴ مضمون غیرتکراری رسیدیم. بررسیها نشان داده است که از نظر مفهومی و محتوایی، مجموعه مضامین اقتصاد مقاومتی، از نظر محققان و اندیشمندان صاحب نام، محتوایی معتبر به نظر میآید. درواقع هیچ متنی نیافتهایم که در مورد غیرمعتبر بودن این محتوا، صحبت کرده باشد. سیاستهای ابلاغی، اقتصاد دانشبنیان را هدف قرار داده است و بر نظام نوآوری تأکید کرده است. بهرهوری در آن وجود دارد. موضوع تولید نهادهها و کالاهای اساسی در آن است. امنیت غذایی، امنیت درمان، ذخایر راهبردی، مدیریت مصرف، نظام مالی، صادرات کالا و خدمات، حوزه عمل مناطق آزاد، کاهش آسیبپذیری اقتصاد، مقابله با ضربهپذیری حاصل از نفت و گاز و ذخایر راهبردی نفت و گاز، نظام توزیع و قیمتگذاری استاندارد و... .
بررسیهای ما نشان دادهاست که این مضامین، خود مضامین معتبری هستند و مورد توجه همه کسانی است که در این حوزهها فعالیت میکنند. البته در مورد ذخایر راهبردی نفت و گاز نکاتی وجود داشت که تا اندازهای در مورد آنها نیازمند بحث بیشتر هستیم. ولی بهعنوان یک گزاره قطعی باید گفت که مجموع این مضامین، از نظر اندیشمندان، معتبر بهشمار میآیند.
به نظر من برای اینکه بتوانیم راحتتر به این سؤال پاسخ دهیم، باید ببینیم صاحبنظران در مورد اقتصاد مقاومتی چقدر همنوایی کردهاند. بررسیها نشان دادکه هیچ متخصص اقتصادی که نسبت به اتمسفر اقتصادی ایران آگاهی داشته باشد، نیست که نسبت به این سیاستها همنوایی نداشته باشد. به یاد دارم بر مبنای گفتوگویی که با یکی از رسانهها داشتم چنین تیتری انتخاب شده که از توکلی تا نیلی، اقتصاد مقاومتی را قبول دارند. به نظر من این تیتر، تیتر درست و خوبی است. البته برای اینکه از گفتوگویی علمی و منصفانه خارج نشویم و شرط حق و انصاف را به جا بیاوریم، باید گفت صاحبنظران و دانشگاهیانی را دیدهام که در مورد اقتصاد مقاومتی نکاتی را مطرح کردهاند. برخی از اقتصاددانان تعاملگرا که به تعامل حداکثری و اقتصاد باز و لیبرال علاقمند هستند، در مورد اینکه آیا این سیاستها، قابلیت ثمربخشی دارند، نکتهای داشتند و بحث کردهاند، اما در مورد نامعتبر بودن خود مضمونها، اظهارنظری ندیدهام.
چرا اقتصاد مقاومتی مطرح شد و شأن نزول اقتصاد مقاومتی چه بود؟
اقتصاد مقاومتی در اسفند ۹۲ و در زمانی که دولت دکتر روحانی بر سر کار بود ابلاغ شد، ولی بهنظر میرسد اولین جرقههای آن، قبل از دولت آقای روحانی مطرح شده بود. فهم من این است که دو زیستبوم باعث شد اقتصاد مقاومتی در ایران شکل بگیرد، یکی زیستبوم اقتصادی است. همه آگاهیم که اقتصاد ایران در سال ۹۲ و قبل از آن شرایط خوبی نداشت. البته کسانی که اقتصادی هستند و اهل تأمل بیشتر در حوزه اقتصادند، میدانند بعد از انقلاب اسلامی و قبل از انقلاب اسلامی، برنامه های توسعه ما غالباً به دنبال این بود که چالشهای اقتصادی کشور را حل و فصل کند. ما یازده برنامه توسعه داشتیم. قبل از انقلاب پنج برنامه و بعد از انقلاب تا اینجا ۶ برنامه وجود داشته که غالب آنها اهداف اقتصادی زیادی داشتند و میخواستند چالشهای اقتصادی را حل کنند. اما در مجموع، کامیابی و ناکامیهایی وجود داشت و اقتصاد ایران در اواخر دهه ۸۰ و در سالهای ۹۰ ، شرایط خوبی نداشت. در کتاب توضیح داده شده است که سرمایهگذاریهای خارجی، تولید ناخالص ملی، بهرهوری سرمایه، تورم، بیکاری و... چه داستانی داشتند و بسیاری از این متغیرها بررسی شده است. در مجموع میخواهم بگویم اقتصاد ایران در این دوره در بسیاری از حوزهها، شرایط خوبی نداشته است و زیستبوم اقتصاد باعث شد، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی سر برآورد و مطرح شود.
اما این همه مطلب نیست. چون فقط اقتصاد نبود که باعث شد موضوع اقتصاد مقاومتی مطرح شود. من اعتقاد دارم باید برای این موضوع یک شأن سیاسی نیز قائل شویم. فکر میکنم زیستبوم سیاست جمهوری اسلامی ایران نیز موجب شده است اقتصاد مقاومتی مطرح شود. جمهوری اسلامی ایران از اول انقلاب، سیاست خاصی را دنبال کرده است که البته به اتکای قانون اساسی، سیاستهای کلی جمهوری اسلامی ایران توسط رهبری تعیین میشود. بهعنوان مثال یکی از مؤلفههای سیاسی جمهوری اسلامی در سیاست خارجی، آمریکاستیزی و دفاع از طیف همسو با استکبارستیزی و پاسداشت محور مقاومت در دنیا است. این نوع سیاست ها، آسیب پذیری اقتصاد ایران را افزایش داده است. طبیعی است که اقتصاد مقاومتی برای کاهش این آسیب پذیری مطرح شده است. بهعبارت دیگر زیستبوم سیاست، منجر به این شده است که رهبر جمهوری اسلامی ایران محتوایی را تنظیم و ابلاغ نمایند. محتوایی که بتواند جمهوری اسلامی ایران و اقتصادش را مستحکم سازد.
تجربه نشان داده بسیاری از سیاستهای خوب بهدرستی اجرا نمیشود. شما نیز به برنامههای توسعه اشاره کردید شاید بخشی بهدلیل ماهیت سیاستگذاری باشد و بخشی به ناکارآمدیهایی در حوزه اجرا برگردد. اما آیا این سیاستها در زمان اجرا بهدرستی ترجمه اجرایی شد؟
سیاست مطابق تعاریف دیکشنریها، اساساً راهبردی و استراتژیک هستند. سیاست در ترجمه فارسی، به خطمشی ترجمه میشود. تعریفی در دیکشنری آمده است که سیاست، فرمولبندی یا ساخت ایدهها یا طرحهایی است که توسط دولتها، یا سازمانها بهعنوان اساسی برای تصمیمگیری استفاده میشود. ترجمههای دیگری نیز وجود دارد. این تعاریف نشان میدهند که سیاستها در حد بیانی از نیت، قصد و خطمشیهاست. بنابراین سیاستها به تنهایی قابلیت اجرایی ندارند، چون در فضا هستند و باید زمینی شوند و باید به اجرا ترجمه شوند. من عبارتی شخصی دارم و به این مرحله «مدلایز شدن به اجرا» میگویم. یعنی حرفی میزنید که باید به اجرا ترجمه و مدل سازی شود. گامی که در مورد اقتصاد مقاومتی طی شد، این ترجمه به اجرا بود.
در واقع چیزی که از خود سیاستهای کلی مهمتر است، ترجمه به اجراست. در اقتصاد مقاومتی ترجمه به اجرا نسبتاً خوب بود. دقیقتر این است که بگوییم در مقایسه با دیگر سیاستها و مطابق اتمسفر موجود، ترجمهای نسبتا خوب شکل گرفت. ترجمهای پروژهای از اقتصاد مقاومتی روی میز قرار گرفت و اجرا شد. یعنی مجموعهای از پروژهها طراحی شد که فرض بر این بود با طراحی این پروژهها، سیاستها نیز بهخوبی محقق میشوند. کار با چنین فهمی پیش رفت. فهم قابل قبولی بود که همانطور که گفته شد، به لحاظ شرایط و در اتمسفر جاری، قابل فهم و قابل درک است.
اما من فکر میکنم یک گزینه آرمانی دیگر، ترجمه حداکثری است. البته ترجمه حداکثری در مورد اقتصاد مقاومتی، امر سهل و آسانی نیست. اگر بخواهیم فارغ از این دولت و آن دولت سخن بگوییم و منصفانه و فراکاوانه تحلیل کنیم، باید بگوییم هر ترجمهای برای اجرا، به الزامات و شرایطی نیازمند است که فقدان هر یک از شرایط و الزامات، تاثیر عمیق خود را برجای خواهد گذاشت.
باید انصاف به خرج داد و کل گرایانه نگریست که این سیاستهای ارزشمند و معتبر، در مقایسه با سایر سیاستها، در ترجمه و اجرا، وضعیت بهتری را بهخود دید. من عقیده دارم در سطح یک دولت، برخورد نسبتاً خوبی با اقتصاد مقاومتی شکل گرفت، هرچند که حداکثری نبود. چند و چون عالمانه کارکرد حداکثری،تحلیل مستقل خود را دارد.
ادامه دارد...
نظر شما