چند سالی است که مفهوم مسئولیت اجتماعی بیش از پیش در جامعه مطرح شده و تبدیل به یکی از کلیدواژههای پرکاربرد حوزه مدیریت در کشور شده است. برداشتهای متفاوت از این مفهوم باعث شده تا سازمانها هر یک از ظن خود یار آن شوند. ایرناپلاس در این رابطه با سید شمسالدین موسوی چاشمی، گفتوگو کرده است. وی فارغالتحصیل رشته مدیریت استراتژیک در مقطع دکترا است. موسوی همچنین مدیرعامل شرکت پایندان و تحلیلگر مسائل اقتصاد انرژی است. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
چه چیزی باعث شده تا مفهوم مسئولیت اجتماعی تبدیل به یکی از مفاهیم مهم حوزه مدیریت و مسئولیتهای سازمانها شود؟
درباره این پرسش ابتدا باید یک نکته را مورد توجه قرار دهیم. اهمیت مسئولیت اجتماعی برای سازمانها، دارای سابقه تاریخی است. تبارشناسی حرفهها و مشاغل حتی در کشور خود ما نشان میدهد که جوامع همواره به مسئولیتهای دینی و اخلاقی در اداره امور توجه داشتهاند، این موضوع را میتوانید در متون مکتوب تاریخ کشورمان و فرهنگ رفتاری حکما و حتی تجار ایرانی جستجو کنید. مفهوم مسئولیت اجتماعی سالهای چندان دوری نیست که بهعنوان بخشی از وظایف سازمانها، نهادها و بنگاههای تجاری و البته حاکمیتی وارد گفتمان و ادبیات سازمانی و مدیریتی شده و بر اهمیت اخلاقی و حرفهای آن افزوده شده است.
مفهوم مسئولیت اجتماعی در کوتاهترین تعریف ممکن به نقشی که شرکتها در حوزه اجتماعی دارند از جمله در حیات گروههای مختلف اجتماعی و زیستبومی که سازمان در آن فعال است، مربوط میشود.
مفهوم مسئولیت اجتماعی در کوتاهترین تعریف ممکن به نقشی که شرکتها در حوزه اجتماعی دارند از جمله در حیات گروههای مختلف اجتماعی و زیستبومی که سازمان در آن فعال است، مربوط میشود. این مسئولیت از ملاحظات اقتصادی فراتر میرود و عموماً به ارزشهای اخلاقی و اجتماعی سازمانها وابسته است. تعریف دقیقتر این مفهوم مبتنی بر فعالیتهایی است که فراتر از منافع سازمان و قوانین مؤثر آن، پیشبرد منافع اجتماعی را الزام میکند. این مفهوم هم جنبه ایجابی و هم جنبه سلبی دارد. جنبه بایدی آن معطوف به الزامهای عملیاتی و فعالیتهایی است که سازمان برای حفظ، ارتقا و سلامت جامعه انجام میدهد؛ در واقع کارهایی که سازمان باید انجام دهد. جنبه سلبی آن به محدودیتهای عملکرد سازمانی در انجام پروژهها و فعالیتهایی مربوط است که به حیات اجتماعی و زیستبوم آسیب میزند؛ یعنی کارهایی که سازمان نباید انجام دهد. نکتههایی که عرض کردم در مجموع باعث شده تا امروزه حساسیت و توجهی که سازمان به آثار عملکردش بر جامعه و محیط زیست دارد، معطوف شود.
از نظر شما مزیت توجه به مسئولیت اجتماعی برای سازمانها همان اعتباربخشی به سازمان است؟
بخشی از مزایا همین است، اما این، همه مزایای توجه به مسئولیتهای اجتماعی نیست. مسئولیت اجتماعی سازمانها خارج از مختصات اقتصاد و سودآوری تعریف میشود. نکته مهم آن است که حفظ زیستبوم و تسهیل عملکرد سازمان در بلندمدت، مزیت بسیار مهمی است که مستلزم توجه به مسئولیتهای اجتماعی است. افزون بر این، توانایی جذب و جلب رضایت حداکثری پایدار ذینفعان، بهبود دیدگاه جامعه و رسانهها و بهبود دیدگاه حاکمیت نسبت به شرکت از مهمترین دستاوردهایی است که توجه به مسئولیت اجتماعی میتواند پیش روی سازمان بگذارد.
برخی معتقدند که مسئولیتهای اجتماعی، نقطه اتصال سازمان با بدنه جامعه است و طبیعتاً ممکن است در جوامع مختلف چالش برانگیز باشد. شما چنین نظری دارید؟ چه چالشهایی ممکن است روی دهد و علت این چالشهای احتمالی چه چیزی میتواند باشد؟
برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید جزئیاتی را درباره پیوندهای میان سازمان و زیستبومی که در آن فعال است، مرور کنیم. اصل آن است که مفهوم مسئولیت اجتماعی با توجه به فرهنگ و بافت هنجاری هر جامعهای میتواند متفاوت باشد، اما با این همه قواعد و اصول کلی آن، استانداردهای بینالمللی و عمومی را شکل داده است. برای مثال «ایزو ۲۶۰۰۰» یک استاندارد و راهنمای داوطلبانه برای تعریف و تبیین مسئولیت اجتماعی در شرکتها است. این استاندارد با استفاده از رویکردی همه جانبه و با کمک متخصصانی از ۹۰ کشور و ۴۰ سازمان بینالمللی، با هدف ایجاد تأثیر مثبت برای سازمانها به موضوعات اصلی از جمله حاکمیت سازمانی، محیط سازمانی، رویههای عملیاتی منصفانه، مسائل مرتبط با مشتریان، مشارکت با جامعه و توسعه آن، رویههای کاری کارکنان و حقوق بشر پرداخته است.
قالب اصلی این استاندارد برپایه اصول هفتگانه شفافیت، پاسخگویی، رفتار اخلاقی، احترام به منافع ذینفعان، احترام به حاکمیت قانون، احترام به هنجارهای بینالمللی و احترام به حقوق بشر پایهریزی شده است. اما همانطور که گفتم کشورها و جوامع مختلف، حیات فرهنگی متفاوتی نسبت به یکدیگر داشته و از همین رو استاندارد شرکتها در مقیاس ملی، محلی و حتی سازمانی متفاوت از دیگران است. تدوین استانداردهای مربوط به مسئولیتهای اجتماعی هر سازمان مستقل، در کنار توجه به استانداردهای جهانی، مبتنی بر الگوها و ارزشهای بومی و همچنین رویکردهای ارزشی خود سازمانها انجامپذیر است.
در مجموعههای حاکمیتی و دولتی که ارتباط تنگاتنگی با بدنه جامعه دارد، مسئولیت اجتماعی چگونه و بر اساس چه الگویی تبیین میشود؟
هنگام حرکت به سمت مسئولیت اجتماعی و اجرایی نمودن آن، هدف فراگیر یک سازمان، حداکثرسازی مشارکتش در توسعه پایدار می باشد و از این رو باید هرچه بیشتر رفتار خود را بر پایه استاندارها، راهنماها و هنجارهای رفتاری پیشنهاد شده در این استاندارد منطبق نماید. اگرچه این استاندارد راهنماییهایی در رابطه با اصول اساسی مسئولیت اجتماعی ارایه میکند، ولی نمیتواند وظیفه دولت را در اقدام برای تأمین منافع عمومی، جایگزین و تفویض نماید یا به هرنحوی آن را تغییر دهد. همچنین هدف آن، پاسخ به چالشهایی نیست که تنها از طریق نهادهای حکومتی قابل رفع هستند. بهطور کلی به دلیل اینکه دولت دارای قدرتی مناسب برای وضع و اجرای قوانین است، بهگونه ای متفاوت از دیگر سازمان ها عمل میکند. برای مثال وظیفه دولت نسبت به حقوق بشر با مسئولیت سازمانها در خصوص حقوق بشر آنگونه که در این استاندارد بینالمللی اشاره شده، متفاوت است و این موضوع برای اصل احترام به هنجارهای بینالمللی نیز قابل تعمیم است. نیاز توسعه پایدار به عملکرد صحیح دولت، ضروری و اجتنابناپذیر است و نقش دولت در حصول اطمینان از اجرای اثربخش قوانین نقشی حیاتی است تا از این طریق فرهنگ رعایت و پایبندی به قانون شکل گیرد.
نقش دولت در حصول اطمینان از اجرای اثربخش قوانین نقشی حیاتی است تا از این طریق فرهنگ رعایت و پایبندی به قانون شکل گیرد.
دولت و نهادهای حکومتی با اتکا به قوانین جاری کشور و همچنین اصول، فرهنگ و موازین اسلامی و ملی به روشهای گوناگون مانند به رسمیت شناختن و ترویج مسئولیت اجتماعی، میتوانند به تمامی شرکتها در پیشرفت عملکرد مسئولانه کمک کنند. اما ترویج و ارتقای مسئولیت اجتماعی نمیتواند جایگزین انجام صحیح وظایف دولت و انجام مسئولیت آن باشد.
مفاهیم مسئولیت اجتماعی و کسبوکار مسئولانه، قابلیت استقرار در بنگاههای اقتصادی با هدف ایجاد بالندگی کسبوکارها و ایجاد دیدگاه مبتنی بر پایداری و مدیریت انسانی و اخلاقگرا در تفکر استراتژیک مدیران ارشد مجموعههای اقتصادی را دارا است، اما متأسفانه بخشهایی از این استاندارد از جمله برخی محتواهای موجود در «اصل حقوق بشر» و «اصل هنجارهای بینالمللی رفتار» در انطباق با دیدگاهها و اصول فرهنگی و ارزشی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیست.
با توجه به ماهیت کاربردی این استاندارد، به کارگیری مدل بومیسازی شده و در انطباق با چارچوبهای ارزشی جامعه اسلامی و ایرانی در کلیه بنگاههای اقتصادی تا کنون مورد توجه قرار گرفته است. هرچند نیاز به ساختارمندسازی آن نیز در برخی بخش ها احساس می گردد.
آیا میتوان صنعت نفت و گاز را بهعنوان پیشرو در زمینه تعهد به مسئولیت اجتماعی کشور معرفی کرد؟ این صنعت با چه رویکردی میتواند اقدامات جدیتر و عملیتری را به انجام رساند؟
صنعت نفت و گاز در ایران دارای یک پیشینه قابل تأمل در این زمینه است. از آنجایی که توسعه و پایهریزی جغرافیایی این صنعت در ابتدای امر در مناطق محرومی صورت گرفته و متأسفانه هماکنون نیز در همین مناطق محروم است، باید اشاره کرد علیرغم پیشتازی نسبی تعهد به مسئولیت اجتماعی این صنعت در کشور، اثرات ملموس توسعه همزمان و پایدار آن و جوامع پیرامونی چندان مشاهده نمیشود.
به عبارت دیگر علاوه بر بحث تولید بهعنوان محور اصلی برای هر صنعت، خدماترسانی به جوامع بومی، حفظ محیط زیست، توسعه آموزش و بهداشت، اشتغالزایی و موارد دیگر باید مورد توجه جدی قرار گیرد. قدم اول در این راستا تغییر نگرش کلیه مشارکتکنندگان در این صنعت شامل بخشهای کارفرمایی وابسته به وزارت نفت، پیمانکاران، تأمینکنندگان و مشاوران نسبت به مسئولیت پذیری اجتماعی و در گام بعد ساماندهی کلیه فعالیتهای صورت پذیرفته در قالب الزام به ارایه گزارش سالیانه توسعه پایدار (عملکرد سازمان در قبال مسئولیت اجتماعی) است.
علاوه بر بحث تولید بهعنوان محور اصلی برای هر صنعت، خدماترسانی به جوامع بومی، حفظ محیط زیست، توسعه آموزش و بهداشت، اشتغالزایی و موارد دیگر باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
بدیهی است ارائه گزارشهایی از این دست بهتنهایی و بدون در نظر گرفتن فواید اقتصادی آن در توسعه برند شرکتها، ارتقای امتیاز فنی آنها در مناقصات و اعطای گواهینامهها جهت توسعه فرهنگ مسئولیتپذیری اجتماعی کاری بیثمر است. لازم به ذکر است که مفهوم مسئولیت اجتماعی، در معنای عام، در کشورهای پیشرفته در مقطع پایین و شروع تحصیل آموزش داده شده و نهادینه میشود. از این رو به نظر میرسد عدم تحقق دستاوردهای کلیدی در این زمینه، علیرغم تلاشهای مجدانه صورت پذیرفته طی چند سال اخیر، بیارتباط با این موضوع نباشد و از این منظر نیاز به کار و توجه بنیادین احساس میشود.
توسعه پایدار و کسب رضایت کلیه ذینفعان تنها با «پاسخ گویی شفاف به ذینفعان» و «رعایت اخلاق حرفه ای و اصول HSE» محقق خواهد شد. حضور اثرگذار در توسعه پایدار و همه جانبه جامعه در کنار افزایش سهم شرکت از بازارهای مرتبط، افزایش سطح رضایت کارفرمایان، بهبود مستمر فرآیندهای انجام کار منطبق بر دیدگاه سیستمی و فرآیندگرا، از برنامههایی است که می تواند برای تحقق اهداف استراتژیک شرکتها مؤثر باشد.
نظر شما