۲۲ مرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۲۹
کد خبرنگار: 1892
کد خبر: 83435651
T T
۱ نفر

آیا امارات توان چرخش استراتژیک مقابل ایران را دارد؟

۲۲ مرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۲۹
کد خبر: 83435651
محمد احتشام
آیا امارات توان چرخش استراتژیک مقابل ایران را دارد؟

تهران- ایرناپلاس- بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که سیاست خارجی امارات متحده عربی تغییرات محسوسی داشته و این کشور قصد دارد سیاستی همسوتر با ایران در خاورمیانه اتخاذ کند. این مقاله سعی دارد روشن سازد «چرا این تغییر استراتژیک شدنی نیست؟» و «تغییر رفتار امارات متحده عربی، تا چه حد متأثر از انفعال سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران است؟».

شکست سیاست خارجی ترامپ در قبال ایران، این کشور را ناچار کرده یا تغییر سیاست دهد، یا اینکه به فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک بیفزاید. با وجود نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری امریکا، ترامپ سعی می­‌کند سیاست مدارا در قبال ایران در پیش گیرد. امارات -که خود واردکننده امنیت است- ناگزیر است از امریکا تبعیت کند.

نشست مشترک گارد ساحلی
ششمین نشست مشترک گارد ساحلی جمهوری اسلامی ایران و امارات متحده عربی در ۸ تیر ماه ۱۳۹۸ در تهران برگزار شد. برگزاری این جلسه همزمان با خبر خروج امارات از یمن، این تصویر را در اذهان تحلیل­گران مسائل منطقه­‌ای ایجاد کرده است که امارات متحده عربی قصد چرخش در سیاست خارجی خویش را دارد.

ورود «محمد علی مصباح ا­لاحبابی»، فرمانده گارد ساحلی امارات به تهران و دیدارش با «قاسم رضایی» فرمانده مرزبانی نیروی انتظامی، این ذهنیت را ایجاد کرده که لابد قرار است دیدار­های از این دست ادامه داشته باشد. طبق عرف دیپلماتیک که در جهان معمول است، بعد از او سطح دیدارهای دوجانبه تغییر خواهد کرد. احتمالا پس از چندی وزیر خارجه امارات و بعد از آن نخست وزیر امارات به ایران سفر کنند. سفر فرمانده گارد ساحلی امارات به این خاطر بسیار مورد توجه قرار گرفت که دیدارهایی از این دست، نزدیک به پنج سال بود که بین دو کشور برگزار نشده بود. زمان برگزاری این دیدارها، آن هم بعد از قدرت نمایی موفقیت آمیز ایران در خلیج فارس، این باور را تشدید کرد. با وجود همه این شواهد، باور به چرخش در سیاست خارجی کشورهای حوزه خلیج فارس اندکی خوش­بینانه به نظر می‌­رسد.

شکست پروژه ایالات متحده امریکا در تجزیه منطقه
نگاه ِخوش­‌بینانه به تغییر سیاست برخی از کشورهای عربی را، تحولات اخیر منطقه خاورمیانه نیز تقویت می­‌کند. به نظر می‌­رسد پروژه ایالات متحده امریکا در تجزیه منطقه خاورمیانه با شکست روبه‌رو شد. رفراندوم تجزیه طلبانه که در کردستان عراق شکل گرفت، یکی از آن موارد بود. بزرگترین تلاش امریکا برای تغییر جغرافیای منطقه خاورمیانه را می­‌توان حمایت آشکار و نهان امریکا از داعش دانست. امریکا پس از ناکامی­‌های از این دست، اقدام به خروج از برجام کرد و با در پیش گرفتن سیاست فشار حداکثری و تلاش برای ایجاد آشوب درون کشورمان سعی کرد جلوی پیروزی‌­های منطقه‌ای ایران بایستد. اما ترفندهای امریکا کارگر نیفتاد و پیروزی­های دیپلماتیک کشورمان در سطح جهانی ادامه داشت. مانور اقتدار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس این پیام را به امریکا و متحدانش فرستاد که ایران قدرت لازم برای دفاع از منافع خویش را دارد و از عزم و اراده کافی برای دفاع از تمامیت ارضی و اقتدار خود در منطقه خاورمیانه نیز برخوردار است. این تحولات نقطه عطفی در تاریخ منطقه خاورمیانه هستند. چرا که دلالت به حضور یک قدرت منطقه‌­ای جدید دارند.

وجود قدرت منطقه‌ای همچون ایران که توان تغییر موازنه قدرت را در منطقه خاورمیانه دارد و می‌تواند ابرقدرت‌ها را به چالش بکشد، برای کشورهای کوچک حوزه خلیج فارس می‌تواند این انگیزه را ایجاد کند که از تنش با ایران کاسته و به ایران نزدیک شوند. به‌خصوص که اقتصاد امارات متحده عربی در صورت هرگونه تنش در منطقه خلیج فارس، از آسیب پذیری بالایی برخورد است.

آسیب پذیری امارات متحده عربی
آسیب پذیری امارات متحده عربی و نزدیکی این کشور به امریکا و اسرائیل این نگرانی را برای امارات ایجاد خواهد کرد که در صورت وقوع هرگونه درگیری­های احتمالی نظامی در این منطقه، امارات، به میدان جنگ تبدیل خواهد شد. بالاخص که ایران تهدید کرده است در صورت هرگونه تعرض نظامی به خاک خویش، تمام پایگاه‌­های نظامی امریکا را مورد هدف قرار خواهد داد. امارات هم اکنون نیز در تیررس موشک­های انصارالله قرار دارد. این به معنای آن است که تهدیدهای نظامی به اندازه کافی به این کشور نزدیک هستند

به نظر می‌­رسد امارات انگیزه تغییر در سیاست خارجی خویش را داشته باشد. جنگ دراز مدت یمن نیز امارات را در یک نبرد فرسایشی - هم به لحاظ مالی و هم نظامی - درگیر کرده­ است. نیروهای نظامی یمنی توانسته‌اند عمق خاک عربستان و امارات را با پهبادها و موشک‌های خویش هدف قرار دهند. هدف قرار گرفتن خاک امارات تهدید بزرگی برای این کشور است. چراکه این کشور به سرمایه‌گذاری خارجی وابسته است. باوجود این دلایل، موجه­ به نظر می‌­رسد که  تغییر مسیر سیاست خارجی امارات متحده عربی را باور کنیم. با وجود همه این دلایل که امارات متحده عربی برای تغییر سیاست خارجی خویش دارد، اما این تغییر سیاست با موانع جدی نیز روبه روست.

موانع امارات برای چرخش در سیاست خارجی خویش
اولین مانعی که بر سر چرخش سیاست خارجی امارات وجود دارد، تغییر موازنه قدرت در منطقه خاورمیانه است. هم‌پیمان شدن امارات متحده عربی و عربستان­ سعودی با اسرائیل در واقع ناشی از ترس از تغییر موازنه قدرت در منطقه خاورمیانه بوده است. پادشاه فقید عربستان، ملک عبدالله، نگرانی خویش را از هلال شیعی بیان کرده بود. برخی دیگر از مقامات عربی از احیاء امپراطوری پارس یا امپراطوری صفوی ابراز نگرانی کرده بودند. امارات با توجه به وجود همین نگرانی­ها تصمیم گرفت علیه جبهه مقاومت اقدام کند. بی‌گمان نمی‌توان پذیرفت که امارات متحده در یک چرخش صدوهشتاد درجه‌ای، به ناگاه نگرانی خویش را از نفوذ منطقه‌ای ایران کنار بگذارد و اتحادی که با اسرائیل برقرار ساخته است را نادیده بگیرد.

امارات، کشوری که امنیت را می‌خرد
نکته دوم متحدین منطقه ای امارات هستند. امارات کشور کوچکی در جنوب خلیج فارس است که اقتصادی تجاری و وابسته به سرمایه گذاری­های خارجی دارد. این کشور به دلیل جمعیت خویش و نداشتن عمق استراتژیک نمی‌­تواند به تنهایی امنیت خویش را تامین کند. امارات هم محتاج به سرمایه‌­گذاری خارجی است و هم نیازمند به متحدانی که امنیت خویش را تامین کند. به این دلیل چرخش آشکار در سیاست خارجی امارات متحده عربی، تقریبا محال است. چراکه متحدین خویش را از دست خواهد داد. از یاد نبریم که امارات متحده عربی وارد کننده امنیت است. این واقعیت که امارات امنیت را می­‌خرد، امارات را ناگزیر خواهد کرد که منافع خویش را با منافع صادر کنندگان امنیت هماهنگ کند.

نکته سوم طمع ترامپ است. ترامپ بارها در سخنرانی‌­های خویش کشورهای ثروتمند منطقه خاورمیانه را به «گاو شیرده» تشبیه کرده است. امریکا از فروش اسلحه به امارات و عربستان درآمد زیادی داشته ‌است. به نظر نمی‌­رسد ترامپ اجازه یک تغییر آشکار در سیاست خارجی امارات را بدهد. چنانکه همه می‌­دانیم امارات از آن اندازه از استقلال نیز برخوردار نیست که در مقابل امریکا و زورگویی آن توان مقاومت داشته باشد.

چرخش تاکتیکی امارات و انتخابات در ایالات متحده امریکا
اگر این تحلیل را بپذیریم، آن گاه این سوال پیش خواهد آمد که تغییرات در سیاست خارجی امارات متحده عربی را چگونه باید تفسیر کرد؟ برای پاسخ به این پرسش نیازمند آن هستیم که تحلیلی از کنش امارات و متحدانش در منطقه داشته باشیم.
امارات متحده که به گفته وزیر خارجی کشورمان «امنیت را وارد می‌کند» نمی­‌تواند به شکل مستقل سیاست‌گذاری کند. سیاست خارجی در این کشور وابسته به سایر کشورهایی است که امنیت را از آنها وارد می­کند. در نیتجه اگر بخواهیم رفتار امارات در سیاست خارجی را درک کنیم، باید تحولات ایالات متحده امریکا را به‌عنوان مهم‌ترین متحد امارات بفهمیم.

سیاست خارجی دولت امریکا در قبال کشورمان مبتنی بر فشار حداکثری است. امریکا سعی دارد با اعمال تحریم­های فلج‌کننده ایران را به پای میز مذاکره بکشاند تا به تعبیر رهبر انقلاب «محصول فشار حداکثری خویش را در مذاکرات برداشت کند». ایران اما  اعلام کرده است که تسلیم سیاست خارجی امریکا نخواهد شد و در قبال «سیاست فشار حداکثری»، راهبرد «مقاومت حداکثری» را در پیش گرفته است. به تعبیری که رییس جمهور کشورمان بیان کرد «تعهدات در مقابل تعهدات» و «امنیت در مقابل امنیت» و «صلح در مقابل صلح». با این رویکرد ایران، بلندپروازی ایالات متحده امریکا در قبال ایران با مشکل روبه رو شده است. ایران آن اندازه که ترامپ تصور می‌­کرد حریفی دست بسته و ناتوان نیست. امریکا یا فشار بر ایران را باید افزایش دهد، که خطر جنگ با ایران  وجود خواهد داشت یا تغییراتی در سیاست خارجی خویش اعمال نماید که به معنای اشتباه بودن سیاست پیشینش خواهد بود. هر دو گزینه برای ترامپ، گزینه‌­ای خوشایند نیست. دولت امریکا در یک بن‌بست در قبال ایران قرار گرفته است.

انفعال ناامیدکننده امریکا
اوج استیصال امریکا را در مقابل ایران می‌­توان در سرنگونی پهباد امریکایی ترسیم کرد. زمانی که پهباد امریکا وارد آب‌های سرزمینی ایران شد، نیروی دریایی کشورمان پهباد امریکا را مورد هدف قرار داد و آن را سرنگون کرد. واکنش ترامپ در قبال این واقعه بسیار قابل تامل بود. ترامپ به‌خاطر سرنگون نکردن هواپیمای دیگر امریکایی که سی و سه نفر سرنشین داشت، از ایران تشکر کرد و مدعی شد احتمالا «افسری در ایران اشتباه کرده است». این واکنش برای کشورهای عربی حیرت انگیز بود. چرا که کشورهای عربی امنیت خویش را درگرو نمایش قدرت امریکا می‌بینند و به همین دلیل متحد او هستند. انفعال امریکا بی‌گمان برای کشورهای عربی که امنیت خود را به این کشور گره زده اند، ناامید کننده است.

انفعال امریکا در منطقه خلیج فارس و در مقابل ایران تحقیرآمیز است. هرچند ترامپ با کارهای نمایشی مثل ادعای واهی سرنگونی پهباد ایرانی که به ناو امریکایی نزدیک شده است، سعی کرد حداقل در رسانه‌­های عمومی چهره قدرتمندی از کشورش  به نمایش بگذارد یا با تحریم وزیر خارجه کشورمان سعی کند مانور اقتدار دهد. هرچه که هست ترامپ نمی‌­خواهد رودرروی ایران قرار بگیرد. امریکا در مقابل کشورمان تنها به مانور رسانه‌ای بسنده کرده‌است.

بی‌گمان انفعال امریکا در مقابل کشورمان ناشی از قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران است. ایران توانسته است به شکل کارآمدی از اقتدار خویش دفاع کند. اما نباید این پیروزی­ها را به معنای پایان حضور امریکا در منطقه خاور میانه تصور کرد. به نظر می‌­رسد ترامپ نمی‌­خواهد برای خود دردسر تازه‌ای تولید کند تا انتخابات سال آینده امریکا را به موفقیت پشت سر بگذارد.

دوره گذار یک ساله
شکست سیاست خارجی ترامپ بخصوص در قبال ایران یکی از نکاتی خواهد بود که دیگر رقبای ترامپ، او را به خاطرش سرزنش خواهند کرد. ترامپ نمی‌­­خواهد سلسله شکست­های خویش در منطقه خاورمیانه را ادامه دهد و با ریسک‌کردن مقابل کشور توانمندی مثل ایران انتخابات ۲۰۲۰ را ببازد. اینکه ترامپ بعد از پیروزی احتمالی خویش در انتخابات سال آینده از شکست‌های خویش عبرت خواهد گرفت یا نه موضوعی جداگانه است . اما به نظر می­رسد که تا پایان انتخابات ترامپ از ایجاد تنش با ایران دوری خواهد کرد.

اجتناب از رویارویی با ایران، سیاست جدید ترامپ است. معنای این سیاست برای متحدین ترامپ در منطقه این است که تا انتخابات سال آینده امریکا ناتوان از حمایت شماست. به بیان دیگر امریکا شریک خوب و همیشه حاضری برای کسانی که امنیت خود را از امریکا می خرند، نیست. تا انتخابات سال آینده، امریکا نمی‌­تواند در قبال تنش­های احتمالی در خلیج فارس از دوستان خویش حمایت کنند. 

امارات می‌­داند تا زمان انتخابات امریکا مهم‌ترین متحدش توان حمایت از او را نخواهد داشت. این واقعیت برای امارت یعنی رها شدن توسط امریکا، آن هم در روزهای پر تنش خلیج فارس. طبیعی می­‌نماید که امارات سعی کند سطح تنش با ایران را کاهش دهد. امارات کشوری نیست که بتواند بدون متحد نزدیک خویش، یعنی امریکا، در تنشی وارد شود یا آن را مدیریت کند. به نظر می‌رسد ریشه تغییرتاکتیکی سیاست خارجی امارات را باید در تحولات داخلی امریکا جست‌وجو کرد.              

۱ نفر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.