برای همنسلان من آشنایی با هوشنگ پزشکنیا شاید به سال ۱۳۷۹ با نمایشگاه «بر یاد ماندگان» در موزه هنرهای معاصر تهران آغاز شد، جایی که آثار او در کنار سهراب سپهری و حسین کاظمی به نمایش درآمد. با اینحال، در آن نمایشگاه سه نفره، هوشنگ پزشکنیا (۱۳۵۱ – ۱۲۹۶) چهرهای متفاوت از دو نقاش دیگر بود؛ با اینکه مانند سپهری در جوانی درگذشت، ولی هیچگاه واجد آن سیمای رمانتیکی نشد که ویژگی سپهری بود و با وجودی که تحصیلات عالیه داشت، بر خلاف حسین کاظمی بهواسطه وجه آکادمیکش هم شناخته نمیشد.
هر چند هوشنگ پزشکنیا از نظر سن و سال به نسلی از نقاشان نزدیک است که از آنها بهعنوان نخستین نسل مدرنیست ایرانی نام برده میشود، اما در ردهبندیها هم در کنار آنها جای نمیگیرد. شاید ازآنرو که برخلاف آنها، نه به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفته بود و نه بعدتر برای ادامه تحصیل در رشته هنر به اروپا رفت. او در دانشسرای عالی، تاریخ و جغرافیا خوانده بود و بعد از آن در استانبول به سراغ تحصیل هنر رفت، پس حتی راهش نیز با راه همنسلانشان یکی نبود.
در حالیکه در نوشتههای پراکندهای که در سالهای اخیر در موردش نوشته شده، بر وجه بیانگرایانه نقاشیهایش تأکید شده و به مضامین مورد علاقهاش، نقاشی از مردمان زحمتکش اشاره میکند، با این وجود، نامش را کمتر در کنار نقاشان با دغدغه اجتماعی قرار میدهند. همه اینها به کنار، پزشکنیا کمتر به سراغ رنگ روغن رفت و بیشتر آبرنگ کار میکرد. انگار همواره در کنار جریانات هنری ایرانی حضور داشت و هیچگاه با هیچکدام همراه نشد. هوشنگ پزشکنیا در تمام زمان حیاتش در انزوا نیست و در این سالهای سلطه اقتصاد هنر، چهرهای مرموز باقی ماند که بهسختی میتوان در جریانات و رخدادهای هنر مدرنیست ایران جایش داد. از این نظر، هوشنگ پزشکنیا یک چهره یگانه در تاریخ هنر مدرنیستی ایران به حساب میآید، نقاشی که انگار شبیه هیچکس نیست، شبیه به هیچکس دیگر نقاشی نمیکند و انگار همواره در حاشیه جریانات هنری حضور دارد.
پزشکنیا در دهه ۱۳۳۰ مانند جمعی دیگر از روشنفکران همدورهاش به استخدام شرکت نفت درآمد؛ اقامت چند ساله در جنوب از یکطرف هم سبک ویژه کاریاش را شکل داد و هم به آشناییاش با ابراهیم گلستان منجر شد. عمده آثار مشهور پزشکنیا مربوط به همان دوران اقامتش در جنوب است. از طرف دیگر، نزدیکیاش به گلستان باعث میشود تا نام و آوازهاش (بر خلاف تمایلش به انزوایی خودخواسته) تا امروز ثبت شود. با اینحال و با وجود اینکه بهواسطه یادداشتهای ابراهیم گلستان، نام پزشکنیا همچنان در تاریخ هنر مدرنیستی ایران ثبت و ضبط شده، اما او بهواسطه انتخابهای عجیبش در طول حیات کوتاه ۵۵ سالهاش، هنوز چهرهای مرموز باقی مانده. هنرمندی که بهسختی میتوان جایگاهش را در تاریخ هنر مدرنیستی ایران تعریف کرد. با اینحال، در طول این سالهای اخیر و بهواسطه سلطه اقتصاد بر هنر ایران، سیمای منزوی پزشکنیا دوباره مورد توجه قرار گرفته است و آثارش دوباره دیده شده و مورد توجه قرار گرفتهاند. هوشنگ پزشکنیا چهرهای یگانه در تاریخ نقاشی مدرنیستی ایران باقی مانده تا انگار به ما نشان دهد که برای هنرمند بودن، باید دست به انتخابهای یگانه زد.
نظر شما