هیچ انسانی را مطلق نمیکنیم
ایرنا پلاس: در مورد پاسخ به انتقادات آقای ابراهیم یزدی نسبت به شهید بهشتی اشاره کردید. مواردی را به خاطر دارید؟
مومنی: من در حال حاضر حضور ذهن ندارم و چون ایشان نیز در قید حیات نیستند، باید فکر کنم. ولی آن زمان مطالب ایشان را خوانده بودم و در مورد برخی شخصاً و مستقیماً در جریان بودم که واقعیت غیر از آن چیزی است که ایشان نقل کرده بودند و برای ایشان توضیح دادم و ایشان بهراحتی پذیرفتند و قانع شدند. در این موارد نیز اگر واقعاً در جامعه ما فرصتهای گفتوشنود سالم بهوجود بیاید، در عین حال که هیچ انسانی را مطلق نمیکنیم، ولی بهطور نسبی این را عرض میکنم، که اگر این فضا را در نظر بگیریم. باید بگویم آنقدر صداقت و درستی و حریت در آقای بهشتی بالا بود که حتی در مقام یکی از اعضای هیات حاکمه میتوانست در برنامههای مستقیم تلوزیونی با رادیکالترین منتقدان جمهوری اسلامی بنشیند و گفتوگو کند. تردید نکنید که اگر کوچکترین ضعف و نقصی در کارهای ایشان بود ایشان چنین جراتی به خود نمیداد.
کسانی شیوه روبهرو شدن بهشتی با مخالفان را نقد میکردند
شاید این برای شما جالب باشد که در میان دوستان گروههای همسو با حزب جمهوری اسلامی، کسانی بودند که شیوه روبهرو شدن شهید بهشتی با مخالفان را از موضع دموکراتیک نقد میکردند. بحث آنها این بود که شما یک نفر هستید و با پنج منتقد مینشینید و آن پنج نفر، پنج فرصت برای انتقاد از شما دارند و شما با یک فرصت میخواهید به هرپنج نفر آن مخالفان پاسخ دهید و این از عدالت به دور است. میگفتند شرط کنید به شما وقت متناسب با مجموعه آنها داده شود وشهید بهشتی آنطور که بعداً برای ما نقل کرده بودند میگفتند وقتی حساب و کتاب شخص کاملاً روشن باشد، خداوند به او عنایت میکند. من در این جلسه شرکت خواهم کرد و شما خواهید دید که برآیند آن بسیار متفاوت از انگیزه مخالفان خواهد بود.
بهشتی به آزادی، دموکراسی و گفتوگو باور داشت
ایرنا پلاس: در بخش قبلی فرمایشات خود به سیر روندها اشاره کردید، سوال من این است که مشخصاً نحوه تعامل نهضت آزادی با آقای دکتر بهشتی بعد از انقلاب چطور بود؟ مناسبات به چه شکل بود و چه نسبتی با هم برقرار می کردید؟
توسلی: من در ارتباط با دکتر بهشتی و نقاط قوتی که ایشان دارند، باور به آزادی و دموکراسی، باور به گفتوگو و همچنین تواناییهای مدیریتی ایشان، شخصیت وی را کاملاً برجسته میدانم. ما نقدهایی را که به عملکرد ایشان مطرح است مورد توجه قرار میدهیم، تا مسائل بیشتر باز شود. وگرنه آن بخشها کاملاً روشن است و ما هم در حوزه و هم بعدها در حزب جمهوری اسلامی شاهد این موضوع بودیم. بهنحوی که همه نوعی تمکین از توان مدیریتی و نقطه نظرات ایشان داشتند. قبل از انقلاب در سالهایی که ایشان آلمان بودند، همین توانایی را داشتند. نقطه قوت دکتر بهشتی علاوه بر این مسائل حضور پنجساله ایشان در خارج از کشور بود. ایشان آنجا مسئولیت داشتند و با دنیای جدید آشنا شدند. روحانیونی که پای خود را از کشور بیرون نگذاشتهاند، با این افراد قابل مقایسه نیستند. بهجز دکتر بهشتی، آقای خاتمی و آقای مجتهد شبستری را می شناسید. آنها مدتی در خارج از کشور بودند و با دنیای جدید وفرهنگ جدید آشنا شدند و زمانی که بر میگردند، توانایی ویژهای دارند و این وضعیت در رفتار و کار آنها مشهود است.
دولت موقت، دولت امام زمان توصیف شد
نهضت آزادی در آن زمان به عنوان سازمانی برجسته که مشکلی داشته باشد، مطرح نبود. چون رهبران نهضت آزادی در دولت موقت بودند و بخش کوچکی نهضت را اداره میکردند و نگاه خاصی داشتند. بحثی که بعد از انقلاب مطرح میشود، نگاه حزب جمهوری اسلامی به دولت موقت است. این بحث اصلی است و باید مورد بررسی قرار گیرد. آنچه مشخص است، بعد از پیروزی انقلاب و استقرار دولت موقت است که بهعنوان دولت منتخب شورای انقلاب به اتفاق آرا انتخاب شده بود و دولت امام زمان توصیف شد.
حزب جمهوری نگاه خاصی به حاکمیت روحانیت داشت
شرایط اجتماعی به نحوی بود که طیف گروههای اجتماعی که به دنبال قدرت بودند، همه با دولت موقت برخورد میکردند. حزب توده مشخص است. مجاهدین خلق مشخص است. چریکهای فدایی خلق نیز مشخص است. تقابل طیف چپ با دولت موقت کاملاً مشخص بود. شخصیتهایی که بهدنبال قدرت بودند و افرادی چون آقای بنی صدر و صادق قطبزاده نیز بهنوعی نقد جدی به دولت موقت داشتند. ولی حزب جمهوری اسلامی تشکیل شده بود و نگاه خاصی به حاکمیت روحانیت در پس از انقلاب تصویر میکرد و آنها نیز در تقابل با دولت موقت بودند.
بهشتی حاضر به همکاری با دولت موقت نشد
شورای انقلاب که باید در جایگاه حقوقی و تصویب مصوبات باشد، عملاً در کارهای اجرایی مداخله میکرد و این موجب شد دولت موقت از اردیبهشت و خرداد دو سه بار استعفا دهد. گفتوگو کردند تا نوعی همکاری مشترک داشته باشند، تا دوران استقرار به خوبی طی شود. آقای هاشمی پذیرفتند و آقای مهدوی کنی و دکتر باهنر پذیرفتند تا بهنوعی با دولت موقت همکاری کنند. اما مرحوم دکتر بهشتی هرگز حاضر نشد حتی وزارت آموزش و پرورش را بپذیرد. یعنی هیچ نوع همکاری با دولت موقت توسط او پذیرفته نشد.
نقد محمد منتظری به شهید بهشتی
ایرنا پلاس: یکی از انتقاداتی که شهید محمد منتظری در آن دوره و در نشریه پیام شهید به آقای بهشتی وارد میداند، این است که ایشان شخصیتی است که میخواهد با لیبرالها و اعضای نهضت آزادی همکاری کند. یکی از انتقادات محمد منتظری همکاری با نهضت آزادی است و بعدها در جریان خط سوم و مسائل لانه منعکس شده است. ولی شما عقیده دارید ایشان با دولت موقت همکاری نکردند!
توسلی: مسئولیت نپذیرفتند و دلایل خاص خودشان را داشتند. من فقط به واقعیتهای تاریخی اشاره میکنم. مرحوم دکتر بهشتی بهعنوان دبیر کل حزب جمهوری اسلامی، بعد از فوت آیت الله طالقانی بهعنوان رییس شورای انقلاب عملاً امکانات را در اختیار شورای انقلاب قرار میدادند. بهطور مثال آیتالله خمینی از شورای انقلاب میخواستند، گارد ملی تشکیل شود. داستان مفصل است. به دولت موقت ارجاع دادند و دکتر یزدی مسئولیت این کار را داشتند و از من خواستند و ما سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را طراحی کردیم و پیشنویس اساسنامه آماده شد. اما از ۲۲ بهمن تا ۲ اردیهشت که سپاه تشکیل میشود، دورانی است که تداخل جدی و مداخله وجود دارد و در نهایت شورای انقلاب اعلام میکند سپاه باید در اختیار ما باشد، درحالیکه قرار بود بهعنوان دستگاه اجرایی کشور در اختیار دولت موقت باشد. بهلحاظ اصولی نمیتوانست در اختیار شورای انقلاب باشد. بحث بهکارگیری جوانان مطرح بود که کاری کنیم. در دولت موقت مطرح شد. آقای دکتر بنی اسدی بحث جهاد سازندگی را مطرح کردند و کارهای سازماندهی و همه کارها انجام شد، ولی بعد از مدتی جهاد سازندگی را از دولت موقت جدا کردند و زیرمجموعه آقای ناطق نوری و در زیر مجموعه شورای انقلاب قرار گرفت. در این دوره ۹ ماهه میبینیم تمام اقدامات در جهت تداخل با اختیارات دولت موقت است. مسئولیت بر عهده حزب جمهوری اسلامی و شورای انقلاب است و در حقیقت هماهنگ با گروههای چپ که بهدنبال قدرت هستند. آنها نیز بهدنبال قدرت هستند. رویدادهایی که در این دوران اتفاق میافتد، باید از نظر تاریخی بررسی شود دولت موقت به دفعات مجبور میشود، به دلیل یک شهر و چند کلانتر و مشکلاتی که وجود داشت و مداخلهها استعفا دهد.
نگاه بهشتی به جایگاه روحانیت
ایرنا پلاس: در حقیقت عنوان انحصار طلبی در آن دوره از نظر شما چنین نشانه هایی دارد.
توسلی: روحانیت بهدنبال قدرت است. من یک مثال زنده میزنم. من در دولت موقت استعفا دادم. آقای بنیصدر نپذیرفت. در دولت شهید رجایی که از دوستان قدیمی من بودند، استعفای من پذیرفته نشد و قول دادند هماهنگی شود. در دولت شهید رجایی بر نمیتافتند که عضوی از نهضت آزادی ایران در مدیریت شهری تهران باشد. مشکلات آغاز شد. از پروژه مترو با مخالفت آغاز کردند و گفتند مردم در سیستان و بلوچستان نیازمند هستند و چرا شما به دنبال مترو در شهر تهران هستید؟ گزارش کارشناسی دادیم و در این گروه که بهجز یک نفر به شهادت رسیدند، بررسی و در دولت شهید رجایی تصویب شد، ولی باز هم مخالفت کردند و این مخالفتها ادامه پیدا کرد. تا اینکه مرحوم دکتر بهشتی در ۲۲ آبان سال ۵۹ در سخنرانی خود در مسجد امام خمینی می گویند: «روحانیت آگاه و متعهد حداقل در حد نظارت همه جانبه و تمام عیار بهعنوان معتمدان ملت در جریان کارهای کشور برای همیشه نظارت خواهد کرد». این بیان، مطلق است. «کسانی در جمهوری اسلامی مسئولیتهای خرد و کلان را قبول کنند که مزاجشان با این نظارت سازگار باشد. آنهایی که نمیتوانند این نظارت را تحمل کنند، لطفاً جای خود را به کسانی بدهند که صمیمانه از این نظارت استقبال میکنند». این نگاهی است که مرحوم دکتر بهشتی به عنوان کسی که احساس مسئولیت راهبردی دارند، و تعریف نمیکنند روحانیت متعهد کیست و چگونه است، داشتند. میگویند به طور مطلق باید همین انجام بشود.
پاسخ من همان زمان در روزنامهها منتشر شده است. قسمت ابتدایی آن این است که من سوال میکنم، آیا این اظهار نظر شما بهعنوان رییس دیوان عالی کشور و رییس قوه قضاییه است و یا بهعنوان دبیر کل حزب جمهوری اسلامی است؟ اگر بهعنوان رییس قوه قضاییه است، شما چنین جایگاهی ندارید و نباید به این مقولات وارد شوید. ولی اگر بهعنوان دبیر کل حزب جمهوری اسلامی چنین مطلبی را میفرمایید و قدرت نیز در اختیار شما است، بنده چنین نگاهی را در چهارچوب قانون و در راستای منافع ملی نمیبینم. مدیریت شهر تهران باید در چهارچوب قانون باشد. ما مشکلات متعددی در رابطه با مداخلات روحانیت داشتیم. به تفصیل گفتهام و در خاطرات من خواهد آمد و میبینید چگونه روحانیت در کمیتهها و نهادهای مختلف مشکلاتی را در دو سال اول انقلاب بهوجود آوردند.
به طور خلاصه عرض می کنم که مشکلات ما فقط طیف چپ نبودند. مشکلات ما این بود که به حق و یا به ناحق، روحانیت بعد از انقلاب احساس میکرد باید قدرت را بهطور مطلقه در اختیار بگیرد و همه باید تحت نظارت آنها باشند. در حالیکه دکتر بهشتی به لحاظ باورهای اجتماعی خود اینطور فکر نمیکرد و قبل از انقلاب اینطور فکر نمیکرد.
نظر شما