آیتالله محمد سروشمحلاتی در جلسه شرح نامه امیرالمؤمنین (ع) به امام حسن (ع) که پنجشنبه هر هفته در تهران برگزار میشود، ذیل عنوان تفقه در دین گفت: تفقه در دین به معنای آگاهی عمیق نسبت به مجموعه آن چیزی است که اسلام مشخص کرده است. این که بدانیم کدام خط قرمز است و کدام خط قرمز نیست و میشود از آن عبور کرد. امیرالمؤمنین که به حکومت رسید خیلی از تغییرات را میخواست ایجاد کند، اما مردم اعتراض میکردند، چون این تغییرات از نظر آنها برخلاف سنت و سیره شیخین بود. مثلاً نوافل ماه رمضان را به جماعت میخواندند و امیرالمؤمنین اعلام کرد که این بدعت است. سر و صدای مردم بلند شد و گفتند این سنت عمر است و نباید به هم بخورد. امیرالمؤمنین عقبنشینی کرد. نه اینکه حکم خدا تغییر کند ولی در مقام عمل نسبت به آنچه بدعت میدانست، اعمال قدرت نکرد. جاهایی مثل این قضیه و موارد دیگر هست که برای امیرالمؤمنین خط قرمز نبود، سعی و تلاش میکرد مردم را آگاه کند و جریان را به احکام اصلی اسلام برگرداند، ولی اگر موفق نمیشد اصراری نداشت، ولی جاهایی هم خط قرمز امیرالمؤمنین بود و هرگز نادیده نمیگرفت.
ندانمکاری هزار ساله
سروش محلاتی در ادامه با طرح این سؤال که آیا این خط قرمزها را برای خودمان تفکیک کردهایم و آیا مشخص کردهایم که در چه مسائلی نمیشود عقبنشینی کرد و در چه مسائلی میشود، ادامه داد: باید این مسائل را رتبهبندی کرد تا مشخص شوند. انحطاط آنجاست که دین را بهعنوان مجمعالجزایر پراکندهای میبینیم که معلوم نیست از کجا باید شروع کرد و به کجا رسید و این ندانم کاری مربوط به امروز و جمهوری اسلامی هم نیست. به تعبیر شهید مطهری هزار سال است که در این ندانم کاری داریم دست و پا میزنیم و باید سرمایهگذاری کنیم تا این مشکل را حل و نگاه مشخص و روشنی از دین ارائه کنیم.
نهجالبلاغه راهکار عملی دارد
استاد دروس خارج فقه حوزه قم در ادامه گفت: هر زمانی به اقتضای آن زمان یک چیزهایی را برای خودمان اصل قرار میدهیم، اوضاع که عوض شد پای پرچم دیگری سینه میزنیم و در اصل مسائل اجتماعی ما را به این سو و آن سو میبرد. یک زمانی اصرار میکنیم به ایستادن و جنگیدن و یک زمانی ممکن است عکسش باشد. حالا اصول چیست و دین در چنین مواردی چه میگوید. اینجا خلأ است و باید فکری بکنیم. متون و منابعی مثل نهجالبلاغه بهترین سرمایه ما از این جهت است. این کتاب حاصل تجربه حکومت امیرالمؤمنین در همان مقطع چهار سال و نیم است و در مقام عمل اتفاق افتاده و فقط تئوری نیست. در درگیریها و صحنههای مختلف ایشان راهکار نشان دادهاند.
اگر دین باشد و سطحی باشد، خطرناک است
سروش محلاتی با تأکید بر این نکته که جامعهای که از تفقه در دین برخوردار نباشد وضعش خطرناک است، افزود: فکر میکنید مشکل خوارج چه بود؟ آیا از نظر دینداری ضعیف بودند؟ نه! خیلی هم متدین و متشرع و محکم بودند. امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه فرموده که اینها درست دین را نمیشناختند. سطح اندیشه و درک اینها ضعیف و ناقص بود و تفقه در دین نکرده بودند و مشکل دومشان هم این بود که بیادب بودند. آیا در بخشی از جامعه ما این مشکل وجود ندارد؟ آدمهای متدین ولی افراطی نداریم؟ افراطیگری از نظر امیرالمؤمنین دو ریشه دارد. اگر یک جامعهای بتواند فهم و درکش به نصاب خوبی برسد و مؤدب هم باشد، مشکل افراطیگری اتفاق نمیافتد.
وی با اشاره به خطرات ناشی از عدم تفقه در دین گفت: ما نباید مسئله تفقه را صرفاً مسئلهای فرهنگی و دینی و فردی ببینیم، بلکه باید بدانیم اگر تفقه وجود نداشته باشد جامعه هم روی خوش نخواهد دید. اگر جامعهای باشد که از نظر علمی رشد نداشته باشد، این جامعه فقط عقب افتاده علمی میشود ولی اگر در جامعهای دین باشد ولی تفقه نباشد و دینداری سطحی و ظاهری باشد، این جامعه در معرض خطر است و خطرش خیلی بیشتر از جهل است. چون این دین کج و معوج، وسیلهای میشود برای سوءاستفاده کردن. اگر در شام، معاویه نبود که از دین مردم سوءاستفاده کند مردم مشکلی نداشتند. مگر کم هستند نظامهایی که کاری به دین ندارند. اتفاق بدی نمیافتد و زندگی دنیاییشان مختل نمیشود و به کمالی که اسلام در دنیا و آخرت مشخص کرده، نمیرسند. اما اگر دین باشد و از جنس دین معاویه و خوارج باشد و مردم آگاهیشان از دین سطحی و صوری باشد، این خطرناک است و جامعه رو به انحطاط میرود. آن چیزی که جلوی سوءاستفاده را میگیرد تفقه در دین است.
مخالفت امام (ره) با دیدار با مداحان
سروش محلاتی در ادامه تبیین موضوع تفقه در دین افزود: اگر دیدید در جامعه کسانی که تفقه در دین دارند ارزش و اعتبار دارند نشان میدهد که جامعه در مسیر تفقه و شناخت دین است، اما اگر دیدید آنهایی که حقیقت دین را میشناسند و مطرح میکنند به حاشیه میروند یا صدایشان بهجایی نمیرسد و تأثیر زیادی در جامعه ندارند و در عوض کسانی که بهصورت ظاهری و شعاری از دین استفاده میکنند صدایشان بلند است و تأثیرگذار و محترم هم هستند، بدانید این جامعه در مسیر ضد تفقه پیش میرود و وضع خطرناک است.
مرحوم آیتالله توسلی که در دفتر حضرت امام (ره) بودند میفرمودند طی این ده سالی که امام (ره) در رأس بودند گروههای مختلف و اصناف مختلفی با امام دیدار کردند. دانشگاهیان، دانشجویان، کارگران و حتی ورزشکاران هم خدمت امام رسیدند، فقط یک گروه وقتی آمدند اجازه بگیرند امام (ره) اجازه نداد و به آقای توسلی گفته بودند اینها نیایند و آن گروه، مداحان بودند.
روز عاشورا مرحوم آقای کوثری از قم میآمد و ذکر روضهای میکرد. الان گروهی بالا آمدهاند که ارتباط با دین دارند ولی تفقه در دین ندارند و در جامعه مبسوط الید و تأثیرگذار هم هستند. بودجههای کلانی برای توسعه کار خودشان میگیرند و اینها ابزارهایی هستند که در مواقعی که مورد نیاز است استفادههایی از اینها صورت بگیرد. در رسانههای ما، علمای بزرگ کمترین سهم را دارند و بیشترین سهم مال کسانی است که به جنبههای ظاهری دین میپردازند.
محمد سروش محلاتی در پایان حرفهایش در شرح نامه امیرالمؤمنین به امام حسن (ع) گفت: ببینید اسلام در این زمینه چقدر دوراندیشانه نظر داده است. اسلام گفته دین، ولی بعدش گفته تفقه در دین و اکتفای به دین و دینداری نکرده و اکتفای به آگاهی دینی هم نکرده است. دین خواسته انسانها به آگاهی عمیق از دین دست پیدا کنند و در روایت است که تفقه در دین پیدا کنید و اعرابی نباشید. اعرابی به بادیهنشینهای دور از آبادی و فرهنگ میگویند. البته گاهی انسان در مرکز تمدن هم زندگی میکند ولی در عین حال بسیار عوامانه عمل میکند. برخی ممکن است رتبههای دانشگاهی هم داشته باشند، ولی فکرشان عوام باشد.
نظر شما