اگر در بازار رسمی و غیررسمی کتاب گشتوگذاری بکنید، زیاد میبینید ترجمههای مختلف از یک کتاب عرضه شدهاند. وقتی کتابی خارجی پرفروش بشود و بازار داشته باشد، ترجمههایش یکی بعد از دیگری و قارچگونه سروکلهشان پیدا شده و مخاطب برای انتخاب ترجمه بهتر سردرگم میشود.
توصیههای وزیر ارشاد
گسترش ترجمههای غیررسمی و جعلی کار را به جایی رساند که صدای وزیر ارشاد هم درآمد. سیدعباس صالحی در نمایشگاه کتاب امسال، برای مبارزه با قاچاق کتاب و کپیبرداری، اعلام آمادگی کرد و به ناشران و مجموعه صنفهایی که در نشر کار میکنند، توصیه کرد کمیته صیانت از مالکیت فکری را تشکیل دهند و کتابهای کپیشده را از فضای نشر خارج کنند.
ضربه به ترجمه اصلی
«اگرچه ترجمههای متعدد از یک کتاب باعث میشود مخاطب جدی، ادبیات مقایسه تطبیقی بین ترجمهها داشته باشد و بهترین ترجمه را انتخاب کند، اما مشکل از آنجا پیش میآید که بخش عمدهای از این ترجمهها بیکیفیت هستند.» اینها را محسن فرجی، ناشر و نویسنده، در گفتوگو با خبرنگار ایرناپلاس میگوید و اضافه میکند: «این ترجمههای بیکیفیت به کار اصلی هم ضربه میزنند؛ چون برخی مخاطبان این قدرت تشخیص را ندارند که بدانند کدام بهتر است و ممکن است با یک ترجمه بد فکر کنند با اثر بدی روبهرو هستند؛ در صورتی که اثر اصلی میتواند یک شاهکار باشد.»
فرجی میگوید: «علت ترجمههای ضعیف و شتابزده از کتابهای پرفروش، پختهخواری است.» بیشتر ناشران پختهخوار حتی زحمت بازترجمه کتاب را هم به خودشان نمیدهند و با اندک پس و پیش کردن بعضی کلمهها و عبارتها، کتاب را به نام خودشان به بازار میفرستند. فرجی علت این پختهخواری را تضمین سرمایه و ریسک بسیار پایین این کار میداند.
آنطور که اسدالله امرایی، نویسنده و مترجم نامآشنا در گفتوگویش با روزنامه همشهری گفته، این اتفاق پدیده تازهای نیست. «این پدیده در گذشته هم به کتابهای شاهآبادی معروف بود. این روزها فقط تعدادشان زیادتر شده و ابزار کارشان دمدستتر است.» امرایی سودجویی و البته پشتوانههای پنهان قدرت و سرمایه را علتهای اصلی این پدیده در ترجمه میداند.
بنابر اطلاعات سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در سال ۱۳۹۶، شش کتاب از مترجمی به نام مونیکا سمیعزاده توسط یکی از ناشران منتشر شده است. این مترجم طبق اطلاعات فیپا متولد ۱۳۸۱ است و این یعنی در زمان ترجمه کتابها فقط ۱۵ سال داشته است! مترجم پانزدهساله هم از آلبر کامو ترجمه کرده است؛ هم از جورج اورول و هم از اوریانا فالاچی. انتظاری مدیر این انتشارات در پاسخ به درخواستی مبنی بر دریافت شماره تلفن مونیکا سمیع زاده گفته است: «قطعاً ایشان وجود خارجی ندارند»
مهدی افشار، مترجم هم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران با اشاره به زحمتهایی که یک مترجم برای ترجمه اثر میکشد گفته است: «اصلا باید پرسید مترجمی که میگوید کتاب را ترجمه کرده است، وجود خارجی دارد؟ چه بسا کسی که نامش را روی کتاب به عنوان مترجم زدهاند اصلاً وجود خارجی نداشته باشد. باید در برابر این کار محکم و سختگیرانه ایستاد. این کار تنها خیانت به قلم نیست و فردی که این کار را انجام داده تنها سرقت ادبی نکرده است؛ بلکه دزدی و خیانت به انسانیت و فرهنگ است.»
یک شبه نویسنده شوید
ترجمه و حتی نوشتن کتاب به نام دیگران پدیده چندان غریبی هم نیست. در خیابان انقلاب، دادزنهای زیادی هستند که شما را دعوت میکنند به چاپ کتابی به نام خودتان حتی در ۱۰ نسخه. بعضیهایشان هم سیاههای از نام کتابها را جلوی رویتان میگذارند و از شما میخواهند هرکدام را که میخواهید انتخاب کنید تا به اسم خودتان منتشر شود. برخی دانشجویان و حتی استادان دانشگاه، مشتریان اصلی این کتابسازان هستند و برای پربارتر کردن رزومهشان به سراغ اینها میآیند.
فرجی میگوید: «ظاهرا کپیکاران ترجمههای موجود، برای بازار خطری ندارند و حتی به بازار نشر رونق هم میدهند اما این رونقدادن به بازار نشرِ، ضعیف و پیش پا افتاده است. خطر اینها بیشتر برای ناشران و مترجمان حرفهای است و در حوزه بازار نشر یک بازار گستردهتر ولی کاذب ایجاد میکنند.»
یکی از موانع اصلی برخورد با این پختهخواریها و کتابسازیها، عضو نبودن ایران در کنوانسیون برن و رعایت نکردن قانون کپیرایت است. ایران همچنان از نظر قوانین داخلی آمادگی پیوستن به این کنوانسیون را ندارد و همین امر مبارزه با ترجمههای تقلبی و تکراری را تضعیف کرده است.
محسن فرجی معتقد است: «ایران چارهای ندارد جز اینکه قانون کپیرایت را بپذیرد. در آن صورت بسیاری از ترجمههای تقلبی که از روی ترجمههای اصلی با کمی تغییر صورت گرفته از بین میرود و اساساً روابط حاکم بر صنعت نشر ما حرفهای خواهد شد.»
وی با اشاره به رونق بخش ترجمه در صنعت نشر، این بخش را در حال حرکت به سمت حرفهای شدن میداند و اضافه میکند: «اما چون کپیرایت رعایت نمیشود، ترجمههای همزمان بیکیفیت وجود دارد و این باعث میشود مخاطب تکلیف خودش را با آثار خوب نداند و از طرفی هم بخشی از تخصص و توانایی مترجم و هزینههای ناشر هدر برود.»
پیمان خاکسار، مترجم کتابهایی مانند «جزء از کل» و «ریگ روان» هم در این باره به ای نسا گفته: «کتابی ۱۰ سال پیش ترجمه شده و به چاپ هفدهم رسیده است اما یکدفعه چند نمونه از آن توسط ناشران عرضه میشود که هیچ فرقی با ترجمه من ندارد. البته گاهی مترجمی نثر کتاب را عامیانه میکند، دیگری جملات کتاب را پس و پیش میکند و آن یکی هیچ کاری نکرده و کلمه به کلمه آن را رونویسی میکند. اسم این ترجمه مجدد نیست و نمیدانم به آنچه بگوییم. این کار بیاخلاقیاست و دزدی محسوب میشود.»
گلایههای دکتروف
رعایت نکردن کپیرایت در ایران صدای نویسندگان و ناشران خارجی را هم که کتابهایشان بیاجازه به فارسی ترجمه میشود، درآورده است. دکتروف، نویسنده مشهور آمریکایی، که چند سال پیش درگذشت در یکی از مصاحبههایش گفته بود: «میخواهم انتقادی کنم از دولت ایران به خاطر نپیوستن به «کنوانسیون بینالمللی حق مؤلف». میخواهم این را بپرسم از دولت ایران که میدانم دولتی مذهبی است، که قرآن درباره دزدی چه میگوید؟ این را از وزارت فرهنگی میپرسم که اجازه نشر میدهد به کتابهایی که بدون اجازه حق مؤلف منتشر میشوند. میشود یک نسخه از ترجمه کتابهایم را به فارسی برایم بفرستید؟ حاضرم پولش را هم بدهم.»
در غیاب قوانین حمایتی بینالمللی از صنعت ترجمه، وزارت ارشاد کارگروهی را با عنوان «مبارزه با قاچاق کتاب» تشکیل داده است که یکی از وظایف آن برخورد با چنین تخلفاتی است.
فرجی به عنوان ناشر و نویسنده معتقد است آسیب این کتابسازیها زیاد است و میتواند مخاطبان را به سمت سطحینگری و درک و دریافت اشتباه از متون ادبی بزرگ جهان سوق بدهد. او به توضیح این آسیب در حوزه کودک و نوجوان هم میپردازد: «کارهای بسیار سخیف و نازل برای کودکان و نوجوانان در تیراژهای بالا منتشر میشود و حتی در داروخانهها و کیوسکهای مطبوعاتی هم این کارها فروخته میشوند و کسی با این آثار کاری ندارد اما روی یک جمله خاص یا روی یک کلمه خاص به شدت حساسیت هست که آن کلمه در متن نیاید در صورتی که در جهان مدرن ما این نوع ممیزی، بنبستی بیش نیست.»
این ناشر به وزارت ارشاد و اتحادیه ناشران کتاب و نهادهای دولتی و غیردولتی دیگر پیشنهاد میکند که امتیازها و اهرمهای تشویقی برای ناشرانی تعیین کنند که برای نخستین بار دست به ترجمه و معرفی یک نویسنده خوب میزنند.
در این شرایط به نظر میرسد این مخاطبان کتاب هستند که باید در انتخاب کتابهای ترجمه شده هوشمندانهتر عمل کنند تا هم خود به دام ترجمههای دستکاریشده و بیکیفیت نیفتند و هم حداقل بیشتر از این نمک به زخمهای کتاب نزنند و حالش را از این بدتر نکنند.
گزارش از الیاس براهویی نژاد
نظر شما