۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۷:۳۵
کد خبر: 83332904
T T
۰ نفر
استخوان لای زخم نشویم

تهران- ایرناپلاس- «محمدعلی نجفی، شهردار سابق تهران به قتل همسر دومش اعتراف کرد»؛ اتفاقی که سورئال بودنش، باورپذیری‌اش را سخت می‌کرد. خبری که دیروز مثل بمب فضای رسانه‌ای کشور را ترکاند و همه را در بهت فرو برد. نجفی بازداشت شده، اما چگونه باید به این ماجرا نگاه کرد در حالی که هنوز نمی‌توان با قاطعیت در مورد علل و عوامل آن سخن گفت.

عصر دیروز خبر آمد که «محمدعلی نجفی به پلیس آگاهی تهران مراجعه و خود را تسلیم مأموران کرد. وی انگیزه خود را از ارتکاب جنایت، اختلافات خانوادگی مطرح کرده است.» خبری کوتاه که به‌سرعت دست‌به‌دست شد و شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران هم آن را تأیید کرد: «بر اساس اطلاعات موجود همسر نجفی که زن جوانی بود در خانه مسکونی خود در منطقه سعادت‌آباد به قتل رسید. این زن جوان به علت اصابت گلوله در خانه‌اش به قتل رسیده است». این داستان در درجه اول تداعی‌کننده خبر مرگ همسر ناصر محمدخانی، فوتبالیست سابق است که در خردادماه سال ٨١ در خیابان گل‌نبی به قتل رسید.



از سوی دیگر، این چندمین بار است که در دو ماه اخیر قتل‌هایی با شلیک گلوله انجام می‌شود؛ مرگ حمید حاجیان، وکیل محمدرضا هدایتی، مفسد اقتصادی و قتل مصطفی قاسمی، طلبه همدانی و ترور یک استاد دانشگاه در سیستان و بلوچستان که مانند این زن هر دو به ضرب گلوله کشته شدند.



نه شرع و نه قانون اجازه ورود به حریم خصوصی را نمی‌دهد



شیرین ولی‌پوری، جرم‌شناس و جامعه‌شناس جنایی در ارتباط با این موضوع به ایرناپلاس می‌گوید: با شهردار شدن دکتر نجفی، همه منتظر همان دکتر نجفی پس از جنگ بودند. همان وزیر باهوش دوران سازندگی، همان کسی که در پست‌های مختلف مدیریتی درخشید و محبوب بود، اما متأسفانه غیر از این شد و پذیرش این تعارض رفتاری-شخصیتی برای مردمی که به‌دقت همه چیز را زیر ذره‌بین می‌کشند، دشوار بود. در ادامه ناکارآمدی و بیماری مطرح شد و در نهایت استعفا داد. اینکه برایش حرف و سخن‌ها ساختند و او را متهم به بی‌اخلاقی کردند، مباحثی نیست که به‌عنوان یک علم‌پژوه و جامعه‌شناس جنایی، مورد توجه من باشد. چرا که حریم خصوصی ایشان است و نه شرع و نه قانون اجازه نمی‌دهد به حریم خصوصی افراد وارد شویم؛ مگر به حکم قانون!



ولی‌پوری ادامه داد: از جهت آثار اجتماعی این حرف و سخن‌ها مایلم بگویم که در ادوار مختلف در این جامعه مگر چند نفر را داشته‌ایم که مانند آقای نجفی به جهت مدیریتی خردمند در مسئولیت از محبوبیت برخوردار بوده باشند؟ این‌گونه حرف و سخن‌ها به هر نیتی و با هر قصدی که مطرح شده باشد در تزلزل محبوبیت و اعتماد و پایگاه اجتماعی فرد، بی‌تأثیر نخواهد بود. همان‌گونه که امروزه با برجسته کردن صحبت‌هایی از این قبیل که «ایشان چه نوع اسراری داشته که از افشایش به‌وسیله مرحومه میترا استاد نگران بوده و افشای آنان را موجب خانه‌خرابی خود می‌دانسته؟» موجبات تزلزل بیش از پیش جایگاه اجتماعی دکتر نجفی را فراهم می‌کند.



نمی‌توان برای هیچ‌کسی بیمه‌نامه نوشت



این جامعه‌شناس جنایی افزود: یک لحظه تفکر، بر هر فردی آشکار می‌کند که آیا قتل، موجب خانه‌خرابی نمی‌شود؟! آن هم فردی مثل آقای نجفی که یقین دارد از شهرداری تا هفت خرداد، به‌اندازه‌ای بیش از طاقتش، حرف و سخن پشت سرش و چه‌بسا در مقابلش مطرح شده است. آیا دست به جنایت زدن نه‌تنها افشای اسرار موجود که چه بسا اسرار موهوم و صدها فرسنگ دورتر از واقعیت را مطرح نمی‌کند؟



اما در مورد چرایی وقوع این قتل و مبهوت ماندن جامعه در مقابل چرایی عمل آقای نجفی که اکنون در جایگاه قاتل قرار گرفته است؛ اینکه وقوع قتل استاد موجب شوک جامعه شد، بیش از هر بحثی به جایگاه شخصیت اجتماعی دکتر بازمی‌گردد. در هر گروه و محفلی چه در فضای حقیقی و چه در شبکه‌های اجتماعی گوش می‌سپاری، تأسف‌هاست که به‌خاطر سرنوشت و آخر و عاقبتی که برای آقای نجفی پیش آمده، مطرح می‌شود. نه اینکه بگوییم از او و امثال او وقوع چنین افعالی امکان ندارد، خیر! چون فاصله جرم با برائت تک تک افراد، به‌اندازه تار مویی است و نمی‌توان برای هیچ‌کسی در این زمینه، بیمه‌نامه نوشت.



تأسف‌ها و حیرت‌ها به همان اعتماد و محبوبیت اجتماعی بازمی‌گردد که از شهرداری تا هفت خرداد در سراشیبی قرار گرفت و البته شوربختانه شیب این جریان به مدد شبکه‌های اجتماعی، تندتر شد و در هفت خرداد این شیب با قتل به منتهی‌الیه خود رسید.



اجازه دهیم مراحل دادرسی عادلانه انجام شود



این جرم‌شناس یادآور شد: نکته‌ای که هست این است که با احترام به حاکمیت قانون، باید اجازه دهیم مراحل دادرسی عادلانه انجام شود و با ایجاد گفتمان‌های غیرتخصصی و احیاناً هیجانی- جناحی موجبات فکری بیش از این سیستم قضا در رسیدگی به جریان موجود را فراهم نکنیم. نجفی تک و تنها در این جامعه نمی‌زیست، بنابراین با استنتاج‌های عجولانه و غیرعالمانه، مبادا ظلمی به خانواده و بالاخص فرزندانش روا کنیم. مبادا به تمام خدمات عالی ایشان پشت پا بزنیم. نسل‌های دهه شصت و هفتاد که بعدها وارد نقش‌های اجتماعی خود شده‌اند، مبادا تنها از روی شنیده‌های ناقص یا مغرضانه این و آن موجبات تشویش‌های اجتماعی را ناخواسته و نادانسته فراهم کنند. حتی برای نجفی هم در جایگاه یک مجرم، قانون جزا واضح و روشن است. نظارت مردمی، حق همه ماست ولی ورود غیرتخصصی فقط موجب زحمت بیشترعوامل دادرسی خواهد شد.



وی افزود: از سوی دیگر، مرحومه استاد هم مادر بوده‌اند و دارای یک فرزند ذکور ۱۳ ساله که حتماً مانند همه دهه هشتادی‌ها باهوش است و الان منتظر واکنش‌های اجتماعی به قتل مادر است. همان صحنه دیدار مادر به خون غلتیده، برای پریشانی روحی تمام عمرش کافی است. استخوان لای زخم نشویم و از او منتقمی نسازیم که آینده‌اش دست‌خوش حوادث تلخ‌تر از هفت خرداد شود. امیدوارم جامعه برای این نوجوان ۱۳ ساله، مادری دلسوز و عاقل باشد.



گمانه‌ای جرم‌شناختی در مورد ارتکاب قتل میترا استاد



در این میان، کامبیز نوروزی، حقوقدان و فعال مدنی هم درباره روانشناسی کیفری ماجرا و آسیب‌شناسی لحظه وقوع قتل می‌گوید: شلیک پنج گلوله نشان از وضعیت کاملاً بحرانی ضارب در لحظه قتل است. گلوله، کشنده‌ترین ابزار قتل است. شلیک یک یا حداکثر دو گلوله برای قتل کفایت می‌کند. کافی است ضاربی که از فاصله نزدیک شلیک می‌کند، فقط کمی دقت داشته باشد. شلیک تعداد زیاد گلوله از فاصله بسیار نزدیک برای ارتکاب قتل، از نظر روانشاسی کیفری نشان دهنده آن است که ضارب در زمان ارتکاب از نظر روانی در وضعیتی بسیار ناآرام بوده است. این ناآرامی می‌تواند ناشی از شدت عصبانیت و خشم یا یک بحران روحی عمیق باشد که منجر به تصمیمی سخت و کشنده شده است.



نوروزی ادامه می‌دهد: کسانی که با نقشه قبلی و اصطلاحاً سبق تصمیم سراغ قتل می‌روند، با آرامش روحی بیشتری عمل می‌کنند به شکلی که دقت و هوشیاری بیشتری برای انجام قتل داشته و با انرژی کمتری عمل مجرمانه خود را به انجام می‌رسانند. شلیک پنج گلوله از فاصله‌ای که احتمالاً خیلی کمتر از دو سه متر بوده است بیانگر عدم تسلط روحی و جسمی قاتل بر کار خودش است. منظور من از این سخن این نیست که او در لحظه عمل الزاماً دچار جنون بوده است، بلکه شدت عصبانیت، خشم و بحران شدید روحی موجب کاهش دقت و کنترل کامل او شده است. محمدعلی نجفی در زمان ارتکاب قتل در وضعیتی بحرانی قرار داشته است. این را شلیک پنج گلوله از فاصله احتمالاً کمتر از دو سه متر به ما می‌گوید.



چیزی فعلاً مجهول



اگر بحران میان نجفی و همسر دوم از جنس بحران‌های متداول زناشویی بود، می‌شد به‌راحتی آن را با طلاق و امتیازاتی به زوجه حل‌وفصل کرد، اما بحران میان آنها شاید چیزی بوده که فقط زن و شوهر درگیر آن نبودند، دیگر یا دیگرانی بودند که رفع شر آنها خارج از قدرت نجفی بوده و او را به استیصال و انتخابی ناگهانی و شوم کشانده است. چیزی مجهول در زمانی کمتر از یک سال یکی از خوش‌نام‌ترین مردان سیاست و مدیران ارشد کشور را به‌جایی کشاند که در اوج خشم یا بحران، قتلی عجیب و تاریخی را مرتکب شد. این مجهول را در دسیسه‌های احتمالی زنانه مختصر کردن، چندان با سیر وقایع سازگار نیست؛ چیزی فعلاً مجهول.


۰ نفر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.