۲۵ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۰۴
کد خبر: 83244751
T T
۰ نفر
ضرورت صورت‌بندی جدید در مسأله‌ تعامل شیعه و سنی - محسن حسام مظاهری*

تهران- ایرناپلاس- با گذشت چهار دهه از اجرای پروژه‌ وحدت اسلامی، امروزه نه تنها مسئله‌ شیعه - سنی حل نشده، بلکه برعکس شاهد رشد اندیشه‌های تکفیری و منازعات فرقه‌ای هستیم و به موازات تهی از معنا شدن شعار وحدت و تقلیل آن، به فهرستی از تشریفات صوریِ رسانه‌ای و حکومتی، در بدنه‌ مذهبی جامعه، مناسک تازه‌ای با محوریت برجسته‌سازی افتراقات مذهبی بنیان گذاشته می‌شود.

به نظر می‌رسد حل مسأله‌ شیعه و سنی، امروز نیازمند صورت‌بندی تازه‌ای است؛ صورت‌بندیی با توجه به مجموعه‌ گزاره‌های واقعی و عینی حیات شیعیان و اهل ‌سنت اولاً در گستره‌ ملی ثانیاً در گستره‌ جهان اسلام و ثالثاً در گستره‌ نظام بین‌الملل. برای صورت‌بندی جدید، این موارد را می‌توان به‌عنوان پیشنهاد در نظر گرفت:

1. جایگزین آرمان عملیِ تعایش اهل سنت و شیعیان با شعار ایده‌آلی وحدت شیعه و سنی
مسأله‌ سنی و شیعه در میدان تاریخ و مذهب حل نمی‌شود؛ کما آنکه در این 1400 سال و در این 40 سال هم حل نشده است. این معضل اگر راه‌حلی داشته باشد باید آن را در جامعه جست. مشکلات و فاصله‌ها و شکاف‌های مذهبی تاریخی و سیاسی این دو شاخه از جهان اسلام لااقل برای بخش عظیمی از باورمندانشان جدی‌تر از آن است که قابل مذاکره باشد.

اما مشکلات اجتماعی به آن جدیت نیست. در بسیاری حوزه‌های عرفی که ربطی به مذهب ندارند، شیعیان و سنیان ایرانی منافع مشترکی دارند؛ نظیر آسیب‌های اجتماعی که گریبان‌گیر خانواده‌ ایرانی (فارغ از هر مذهب) شده است؛ یا بسیاری از مقولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دیگر که نیازمند گفت‌وگو و تبادل نظر نخبگان مختلف جامعه است. به‌جای نزاع بی‌حاصل بر سر گذشته‌ای که قابل‌تغییر نیست، باید درباره‌ امروز و آینده‌ای هم‌فکری کرد که قابل‌برنامه‌ریزی است. به‌جای تمرکز بر اشتراکات مذهبی، باید بر فرصت‌ها و تهدیدهای مشترک اجتماعی انگشت نهاد، در راستای رسیدن به هم‌زیستی مسالمت‌آمیز اجتماعی در عین به رسمیت شناختن و احترام به تفاوت‌های مذهبی.

2. گفت‌وگو و تعامل لایه‌های میانی و نخبگان غیردینی
تاکنون حاملان اصلی گفتمان تقریب، به‌صورت واقعی و نمایشی، روحانیت دو مذهب بوده‌اند. یکی از دلایل شکست پروژه‌ وحدت همین بوده است. زیرا روحانیت در هر مذهب، پاسدار مرزهای آن مذهب است؛ مرزهایی که طبعاً مستلزم تمایزگذاری با دیگران است. چه آیت‌الله‌های شیعه چه مولوی‌های سنی، منافع صنفی و طبقاتی‌شان در حفظ و صیانت از همین مرزهاست. اگر این مرزها نباشند، بودن آن‌ها هم بی‌معنا می‌شود. به نظر می‌رسد وقت آن است که روحانیون، عرصه‌ گفت‌وگو در این میدان را به دیگر نخبگان جامعه بسپارند. گفت‌وگویی بیرون از کنترل و مدیریت دولت و با هدف اولاً هم‌فهمی و شناخت دقیق یکدیگر و ثانیاً رسیدن به فهرستی از توافق‌های ضمنی آن هم در امور عرفی (و نه مذهبی).

اشتراکات مذهبی اگر قدرت آن را داشتند که مانع خشونت شوند، این تاریخِ سیاهِ دیگری‌ستیزیِ مذهبی را امروز پشت سر نداشتیم. فرجام مسیری که دو مذهب با هدایت روحانیون شیعه و سنی در پیش دارند، تکفیر است و خشونت. آخرش یا شیعه‌کشیِ سلجوقی است یا سنی‌کشیِ صفوی. آنچه ممکن است ما را از چنین فرجام تلخی دور کند، اشتراک بر سر منافعی است که ما را به هم پیوند داده است. طبعاً چنین امری وقتی ممکن است که بدواً پیوند منافعی وجود داشته باشد؛ و پیوند منافع وقتی وجود خواهد داشت که فرصت‌ها برابر باشند؛ بنابراین یکی از نخستین گام‌ها، تلاش مشترک نخبگان و فعالان اجتماعی به‌خصوص شیعیان برای مطالبه‌ همه‌ حقوق شهروندی اهل‌ سنت از حاکمیت است.

3. برجسته‌سازی دیگر وجوه هویتی اهل سنت، به‌موازات وجه مذهبی
به نظر می‌رسد یکی از موانع دستیابی اهل ‌سنت ایران به همه‌ حقوق شهروندی و قانونی خود همین تأکید بر شخصیتِ متفاوت مذهبی‌اش بوده است؛ حال یا از جانب خودش یا جامعه و حکومت. به عبارت دیگر بازنمایی اهل ‌سنت در افکارعمومی کشور همواره به‌مثابه دیگریِ مذهبیِ جامعه‌ شیعه بوده است. نمایندگان و سخنگویان جامعه‌ اهل سنت ایران ‌اغلب شخصیت‌های روحانی و نخبگان مذهبی‌شان بوده‌اند. همین امر زمینه‌ساز بروز حساسیت‌های مذهبی روحانیت شیعه شده است. حال آنکه وجه مذهبیِ شهروندان معمولیِ سنی‌مذهب درست مانند شهروندانِ شیعه، هرچند مهم، اما تنها یکی از وجوه هویتی آن‌هاست و با تمرکز بیش از اندازه بر آن، دیگر وجوه هویتی ایشان را تحت‌الشعاع قرار داده است. جامعه‌ ایران نیاز دارد به‌موازات صدای مذهبی، صداهای دیگری را هم از شهروندان اهل‌ سنت خود بشنود.

--------------------------------------------------------------------------
* نویسنده و پژوهشگر مطالعات اجتماعی تشیع
نشریه مکث، دانشگاه فردوسی مشهد
۰ نفر