تهران- ایرنابازار- صدای غرش جمعیت، سالن المپیک پاریس را لرزاند. ناهید کیانی ایستاده بود، آماده، مصمم، پر از اشتیاق. او به پاریس، المپیک ۲۰۲۴ رسیده بود، به پله آخر از جنگی که سال‌ها برای آن آماده شده بود. اما این بار، چیزی بیشتر در خطر بود؛ نه فقط یک مدال، بلکه شرافت، افتخار و رویاهای یک ملت.

ایرنابازار- روبروی او، کیمیا علیزاده با پرچم بلغارستان ایستاده بود. کسی که زمانی هم‌تیمی‌اش بود، حالا به بزرگ‌ترین رقیبش تبدیل شده.

سوت داور زده شد. ناهید با سرعت و قاطعیت به جلو حرکت کرد. او ضرباتی را که در تمرینات هزاران بار تکرار کرده بود، حالا با قدرتی تمام به کار گرفت. اما کیمیا هم دست روی دست نگذاشته بود؛ هر ضربه‌ای که ناهید می‌زد، با دفاعی محکم و ضدحمله‌ای سریع پاسخ داده می‌شد.

تلاش‌ها بی‌وقفه ادامه داشت. ناهید با تمام وجودش می‌جنگید؛ گویی که هر ضربه، داستان تمام تلاش‌ها، اشک‌ها و فداکاری‌های او را بازگو می‌کرد. او تمام لحظاتی از درد و خستگی را که در تمرینات گذرانده بود، به یاد می‌آورد. اما این‌جا، در این میدان، همه چیز به این لحظه بستگی داشت.

در آخر راند اول، امتیاز به نفع کیمیا بود. قلب ناهید فشرده شد. نه به خاطر شکست، بلکه به خاطر تمام تلاش‌هایی که به نظر می‌آمد نتیجه نداده بود. اما او تسلیم نشد. از همان لحظه، تصمیم گرفت که این پایان داستان او در المپیک پاریس نخواهد بود.

ناهید کیانی در راندهای بعدی‌ به شکلی خیره‌کننده عمل کرد. او از هر لحظه برای یادگیری، بهبود و بازسازی خود استفاده کرد. راند دوم این ورزشکار ایرانی، این غرور ایرانی پیروز شد. راند سوم ۱۴ امتیاز جا به جا شد، امتیاز آخر ناهید که اعداد روی تابلو را به تساوی کشید، در ۴ ثانیه آخر بازی اتفاق افتاد.

در انتهای راند سوم هر دو ورزشکار ۷ امتیاز را کسب کردند، اما داوری باید تعیین می‌کرد که ارزش کدام یک از آن ۷ امتیاز بالاتر بود؛ همانطور که می‌دانید ناهید کیانی پیروز و مقتدر به عنوان اولین زن فینالیست تاریخ المپیک از تشک خارج شد. به هر حال ضربات او سریع و قاطع بود. ناهید با هر حمله‌ای که می‌کرد، نشان می‌داد که هیچ چیز نمی‌تواند او را متوقف کند.

بازگشت به ایران با استقبال گرم مردم و تجلیل جناب آقای مجتبی مختاری، مدیرعامل شرکت آهن وان همراه بود. در مراسمی که برای او ترتیب داده شد، ناهید با چشمانی پر از غرور و اشتیاق گفت: «این مدال نه فقط یک پیروزی شخصی، بلکه نمادی از اراده یک ملت است. ما از هر شکست قوی‌تر برمی‌خیزیم و هر بار بیشتر از قبل برای رویاهایمان می‌جنگیم.»

این داستان ناهید است؛ داستان دختری که از خاکستر شکست‌ها برخاست و با قدرتی دوچندان به سوی آینده‌ای درخشان قدم برداشت. این، تازه آغاز ماجراجویی اوست.