ایرنا بازار- ابوریحان محمد بیرونی در شهریور ۳۵۲ خورشیدی در نزدیکی شهر کاث خوارزم دیده به جهان گشود و به دلیل اینکه بیرون از منطقه خوارزم به دنیا آمده بود، به ابوریحان بیرونی مشهور شد. اطلاعات چندانی در ارتباط با خانواده او در دسترس نیست، گویا در کودکی یا نوجوانی، پدر خود را از دست داد و همراه مادر زندگی کرد.
ابوریحان بیرونی همچون دیگر دانشمندان برجسته و بنام آن زمان در رشته های متعددی فعالیت داشت. او در زمینه های ریاضی، نجوم، تاریخ، جغرافی، پزشکی، علوم طبیعی، سنگ شناسی، ادبیات و فلسفه؛ صاحب نظر بود و به علت کاربرد روش های علمی، تحقیقی و تجربی دقیق در آثار خود؛ دانشمندی منحصر به فرد به شمار می رفت که با وجود امکانات کم آن دوران به نتایجی دست یافت که در زمره بهترین تحقیق های انجام شده در دنیای قدیم قلمداد می شوند.
این اندیشمند بزرگ، دوره کودکی را به یادگیری درس های مقدماتی و پیشرفته همچون فارسی، صرف و نحو عربی، ستاره شناسی، حکمت، ریاضی و علوم عقلی نزد شیخ مصطفی اورگنجی و عبدالصمدبن حکیم گذراند و علم ستاره شناسی و ریاضی را در محضر ابونصر منصور بن علی عراقی از بزرگان این علوم فراگرفت.
ابوریحان بیرونی به منظور کسب دانش بیشتر به خراسان، ری، طبرستان و جرجان(نزدیکی مازندران) رفت. او مدتی در جرجان در دستگاه ابوالحسن قابوس وشمگیر از امیران سلسلسه زیاری سپری کرد و کتاب «آثارالباقیه عن القرون الخالیه» را نوشت که در آن به مطالعه مقایسه ای میان تقویمهای فرهنگها و تمدنهای گوناگون پرداخت و به سرگذشت پادشاهان آشور، بابل، کلدان، قبط و یونان اشاره داشته است که بسیاری از حقیقت های تاریخی کهن را در دل خود نهان دارد و مانع از فراموشی آنها در طول گذشت زمان شده است. در نهایت ابوریحان بیرونی به خوارزم بازگشت و با ابوعلی سینا فیلسوف برجسته به مکاتبه های فراوانی در ارتباط با ماهیت و انتقال گرما و نور پرداخت.
هنگامی که محمود غزنوی در پایان سده چهارم خورشیدی این منطقه را تصرف کرد او با پیشنهاد غزنوی راهی غزنه شد و در در سفرهای محمود غزنوی همراه او بود. بیرونی زمانی که محمود غزنوی به هندوستان لشگر کشید، به آن کشور رفت، از محضر حکیمان و دانشمندان آن دیار بهره های فراوانی برد و به یادگیری زبان سانسکریت همت گماشت و کتاب «قانون مسعودی» را به نام مسعود غزنوی به رشته تحریر در آورد.
این دانشمند بنام در این کتاب به مبانی نجوم و هیات قدیم یا گاه شماری طول روز، ماه و سال و به طور کلی تاریخ هجری و استخراج تقویم پرداخت و به مباحثی همچون مبانی رویت هلال ماه، محاسبه بین الطلوعین(فاصله زمانی از طلوع فجر و اذان صبح تا طلوع آفتاب) و طلوع شفق و فلق اشاره کرده است.
همچنین وی در این دوره، کتاب «تحقیق ماللهند» را در ارتباط با اوضاع هند از تاریخ و جغرافیا تا عادات و رسوم و طبقات اجتماعی آن نوشت و حتی به ترجمه برخی از آثار از زبان سانسکریت به عربی پرداخت. وی با سفر به منطقه های گوناگون هند، طول و عرض جغرافیایی ۱۱ شهر این کشور را تعیین کرد و با بهره گیری از آن، موقعیت هر شهر را بر روی یک کره فرضی مشخص ساخت. به دلیل فعالیت قابل توجه بیرونی در این دوره، او را به عنوان یک هند شناس نیز یاد می کنند.
فعالیت های نجومی این منجم در رصدخانه خوارزمی آغاز شد و بعدها برای مدتی مسوولیت این مکان را عهده دار بود. او در این رصدخانه به محاسبه ماه و خورشید گرفتگی های آن دوره پرداخت. وی در مقاله «لمعات» به پژوهشی کاربردی درباره دانش نورشناسی و ساختار نور پرداخت و در کانون های مختلف، برابری و ترازمندی خط روی دریاها و آب های زیرزمینی را بررسی کرد. همچنین او به منظور مشخص کردن وزن اجسام، چگال سنج را که ابزاری برای سنجش وزن مخصوص در فیزیک است، اختراع کرد.
ابوریحان بیرونی به زبان های فارسی، عربی و سانسکریت تسلط کامل داشت و گویا با زبانهای یونانی و سریانی هم به اندازه ای آشنا بوده است. افزون بر این وی در زمینه پژوهشهای ژرف در تاریخ به ویژه تاریخ علوم بسیار توانمند بوده و بر نظریههای علمی زمان خود تسلط شگرفی داشته است.
او تلاش می کرد تا به جای توجه به شنیدهها و استناد صرف به دیدگاههای مشهور منسوب به اندیشمندان پیش از خود تا جایی که تواناییش اجازه می داد، به ارزیابی درستی یا نادرستی گزارهها بپردازد و بدین گونه بسیاری از باورهای به ظاهر علمی را با آزمودن کنار گذاشت و به خلق نظریه های تازه پرداخت.
ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین طوسی در نوشته های خود به مرکزیت خورشید و چرخش زمین به دور آن اشاره کرده اما با قاطعیت به آن نپرداخته اند، به همین دلیل گمان می رود که این موضوع به صورت حدس و گمان بوده باشد. عبدالرحمان صوفی، ابوریحان بیرونی و غیاثالدین جمشید کاشانی را می توان در زمره ستاره شناسان روزگار گذشته دانست. با آن که دانش آنان به شکل کامل با کشفیات امروزی یکسان نیست اما فعالیت های گسترده علمی آنان مسیر بسیاری از فعالان این عرصه را روشن ساخت.
ابوریحان بیرونی در کتاب «الجماهر فی معرفة الجواهر» که درباره معرفی مواد معدنی به ویژه جواهرات گوناگون است، به بررسی فلزات پرداخته و نظریه های اندیشمندان مختلف را در ارتباط با بیش از ۳۰۰ نوع ماده معدنی مطرح کرده است. وی در کتاب «الاسطرلاب» روشی برای محاسبه شعاع زمین ارایه داد و در «قانون مسعودی» عملی کردن این روش را بیان کرد. او با استفاده از ابزار اسطرلاب شعاع زمین را به طور علمی محاسبه کرده و عددی را به دست آورده که به اندازه امروزی نزدیک است.
ابوریحان بیرونی فهرست آثار خود را تا ۴۲۷ هجری تهیه کرده بود که در آن از ۱۰۳ کتاب نام برده است. این فهرست نشان می دهد که آثارالباقیه در ۳۹۱ قمری نگاشته شده و تا ۴۲۷ هجری همچنان در حال تکمیل شدن بوده است.
قانون مسعودی، التفهیم لاوایل صناعت التنجیم، آثار الباقیه عن القرون الخالیه، الجماهر فی معرفه الجواهر، اسطرلاب، سدس، تحدید، چگالی ها، سایه ها، وترها، پاتنجلی، قره الزیجات، قانون، ممرها و صیدنه در زمره آثار این اندیشمند فرزانه محسوب می شوند.
ابوریحان بیرونی در پایان عمر، نابینا و ناشنوا شد و سرانجام در پایان سده ۴۲۹ یا اوایل سده ۴۳۰ خورشیدی درگذشت. در مورد محل درگذشت این دانشمند فرهیخته اختلاف است و محل آن مشخص نیست. سوم شهریور به به منظور قدردانی از یک عمر تلاش و کوشش این انسان بزرگ، روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی نامگذاری شده است.