به گزارش ایرنا پلاس؛ سوم خرداد ماه هر سال، یادآور پیروزی عظیمی است که ایران پس از نزدیک به دو سال جنگ، به آن دست یافت. در تاریخ هشت ساله دفاع مقدس بازپس گیری خرمشهر در روز سوم خرداد ماه سال ۶۱ نقطه عطفی به شمار می رود که شرایط جنگ را به پیش و پس از این پیروزی تقسیم کرد. پس از باز پس گیری خرمشهر برخی ها از جمله حزب نهضت آزادی بر اتمام جنگ و توافق با عراق اصرار می کردند. با این حال گرچه طی عملیات بیت المقدس شهرهای خرمشهر، هویزه و بخشهای وسیعی از جنوب خوزستان و برخی ارتفاعات و مناطق در غرب کشور آزاد شد، اما هنوز نزدیک به ۲ هزار کیلومتر از خاک کشور در اشغال حکومت بعث عراق بود.
هیئتهای میانجیگری هم که پس از حماسه سوم خرداد خود را به آب و آتش میزدند تا نوار پیروزی های ایران را به نفع صدام قطع کنند، با اینکه دو طرف را به آتشبس فرا توصیه می کردند، اما سخنی از شناسایی متجاوز و پرداخت غرامت به میان نمیآوردند.
در هر حال با توجه به درخواستهای مکرر هیئتهای میانجی و عقبنشینی صدام از مواضع قبلی و پیشنهاد صلح به ایران، مسئولین کشور با دو سوال مواجه بودند؛ آیا پس از فتح خرمشهر جنگ باید ادامه پیدا کند یا متوقف شود؟ چگونه باید ادامه یا توقف پیدا کند؟
از همینرو پس از آزاد سازی خرمشهر، جلسهای با حضور فرماندهان نیروهای مسلح و روسای قوا با حضور امام خمینی برگزار شد تا در مورد آینده جنگ تصمیم مناسبی اتخاذ شود.
البته باید گفت که موضوع اصلی برگزاری جلسه مذکور، نه خاتمه دادن به دفاع مقدس که چگونگی ادامه دادن آن بود. چرا که با وجود تحت اشغال بودن قسمتی از خاک کشور و مشخص نشدن متجاوز، دلیلی نداشت که ایران به جنگ پایان دهد. چنانچه مرحوم هاشمی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در این باره میگوید: «در اینباره که جنگ باید ادامه پیدا کند، بحث زیادی نبود. اولاً خاک ما در اختیار آنها بود. ثانیاً در آن مقطع، ایران خیلی با ابهت و قدرت پیش رفته بود؛ خیلی از توانمندیهای نظامی عراق منهدم شده بود و بسیاری از نیروهایش در لشکرها و تیپها آسیب جدی دیده بودند. هیچکس در اینکه باید به محاکمه صدام برسیم و غرامت بگیریم، شک نداشت و در این زمینه بحثی نبود. بحث اصلی این بود که حالا دشمن را در خاکش تعقیب کنیم یا نه؟»
به هر حال، پس از فتح خرمشهر هیچ پیشنهاد صلحی که به همراه شناسایی متجاوز و همین طور بازگشت به مرزهای پیش از ۳۱ شهریور ۵۹ باشد، به ایران ارائه نشد.
چرا که شورای امنیت سازمان ملل و هیئتهای میانجیگر صرفاً آتشبس و شرایط نه جنگ و نه صلح را توصیه کردند و به دور از منطق و عقلانیت بود اگر ایران بدون هیچ پیششرطی جنگ را خاتمه دهد. آنهم زمانی که ارتش بعثی آسیبپذیر تر از همیشه بود.
ایران به دنبال تنبیه متجاوز، آزاد سازی بقیه سرزمین های تحت اشغال و مهمتر از همه جلوگیری از تجاوز مجدد عراق به کشورمان بود و این امر جز با ادامه جنگ با رژیم بعث ممکن نبود.
چنانچه رهبر انقلاب اسلامی نیز در شهریور ماه ۱۳۶۲ درباره این موضوع می فرمایند: «روزی که ما خرمشهر را گرفته بودیم، آن روز نه امام و نه احدی از مردم فکر نمی کردند که اینجا جایی است که باید ما توقف کنیم. حقیقتا شاید آن روز، قبول صلح ضررهایی داشت که امروز آن ضررها وجود ندارد. همان طور که من در ضمن صحبتها هم گفتم یکی از فواید ادامه جنگ تا این وقت، این بود که عراق به طور قهری و به معنای حقیقی کلمه از شروع این تجاوز پشیمان شد. یعنی فشار و زحمت جنگ را تحمل کرد در حالی که اگر آن روز این قبول می شد، معلوم نبود چنین احساسی برای عراقی ها به وجود آمده باشد. یک سال و خرده ای جنگیده بودند، مقداری کشته داده بودند، و قدری کشته بودند؛ خب این انگیزه ممکن بود در آنها باقی بماند. الان چنین چیزی وجود ندارد.»