به گزارش ایرناپلاس، براساس آمارها، تا کنون نزدیک به ۹۲ میلیون دوز واکسن در ایران تزریق شده است. طبق اعلام رسمی وزارت بهداشت، تا جمعه (۱۴ آبانماه) در مجموع ۵۴ میلیون و ۷۶۴ هزار و ۵۱ نفر دُز اول واکسن و ۳۷ میلیون و ۷۸۴ هزار و ۵۸۲ نفر دُز دوم و ۱۲۹ هزار و ۱۲۴ نفر نیز دُز سوم واکسن کرونا را دریافت کردهاند.
اگر تا چندماه پیش مشکل اساسی واکسیناسیون در کشور، کمبود یا شلوغی و محدودیت مراکز تزریق بود، شتاب فراوان و همه شمول این طرح در دو سه ماه گذشته، سبب رفع بسیاری از نگرانیها شده، اما مدتی است که معضل دیگری به نام تردید یا امتناع از تزریق نیز بروز کرده است.
در یکی از نخستین دادههای مستند از میزان کسانی که عامدانه واکسن نمیزنند، رقم تقریبی حدود ۱۵ درصد اعلام شده بود؛ این درصد مربوط به نتایج نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) بود که هفته نخست مهرماه اعلام شد و نشان داد ۱۴.۲ درصد شهروندان (شامل حدود ۱۷ درصد مردان و ۱۱ درصد زنان) تمایلی به تزریق واکسن کرونا از هر نوعی ندارند.
معاون بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران بهتازگی این رقم را حدود دوبرابر برآورد قبلی، یعنی نزدیک به ۲۵ درصد افراد جامعه بیان کرده است.
هفته گذشته علیرضا اولیاییمنش با یادآوری برنامه واکسیناسیون کرونا، آمار تقریبی امتناعکنندگان از واکسن کرونا را حدود ۲۵ درصد مردم اعلام کرد و گفت: حدود ۸۰ درصد از مردم، دُز اول و نزدیک به ۵۰ درصد نیز دُز دوم واکسن کرونا را تزریق کردهاند. سختی کار ما ۲۵ درصد از مردمی است که واکسن تزریق نکرده و مقاومت میکنند.
به این ترتیب به نظر میرسد در موضوع کرونا، جدا از سویههای جدید و پیکهای احتمالی بعدی، بزرگترین معضل پیشرو، مربوط به کسانی باشد که عامدانه واکسن نمیزنند و با این رفتار، سلامتی خود و دیگران را به خطر میاندازند.
باید توجه داشت که طبق نظر توافقی بیشتر متخصصان، تا زمانی که حداقل ۸۰ تا ۹۰ درصد جامعه هر دو دُز واکسن را دریافت نکرده باشند، نمیتوان از ایمنی جمعی مطمئن بود و تا آن زمان، خطر موجهای بعدی و پیامدهای مرگبار آن همچنان در کمین جامعه است.
با آمار کنونی تزریق، این ۲۵ درصد نقش مهم و موثری در ایمنی یا ناایمنی کشور در مقابل ویروس کرونا دارند و لازم است هرچه سریعتر چارهای اندیشید زیرا خطر رفتار این حجم بزرگ از جمعیت کشور، تنها متوجه شخص خودشان نبوده و هرگونه بیماری یا مرگ میتواند علاوه بر آسیب به خانوادههایشان، ضربههای زیادی به جامعه وارد کند و بخش مهمی از توان سرمایهای و روانی جامعه را بکاهد؛ بهویژه که طبق گفته وزیر بهداشت، متاسفانه بیش از ۸۵ درصد از بیمارانی که جان خود را از دست میدهند، واکسن کرونا تزریق نکردهاند و نگرانی موج ششم بهدلیل افرادی است که واکسینه نشدهاند.
درباره شیوه برخورد با «واکسن نزنندگان»، دو سرفصل کلی اقناع و اجبار وجود دارد. در همه جوامع، در موارد مشابه، ترکیبی از روشهای قانعکننده و اجبارکننده به کارگرفته میشود تا حداقل بخشی از مشکل برطرف شود.
با توجه به اینکه غایبان فهرستهای واکسیناسیون را سه گروه عمده غیرعمدیها، مرددها و امتناعکنندگان عمدی تشکیل میدهند، سه روش مجزا و ترکیبی برای مواجهه با آنان وجود دارد.
درباره کسانی که واقعا دسترسی به واکسن ندارند، مانند کمتوانان و برخی سالخوردگانی که در منازل نگهداری میشوند، راهحل ساده آن است که در یک طرح سراسری، همه امکانات کشور از بهزیستی و کمیته امداد تا بسیج محلات و خود خانوادهها، همت کرده و حتی با مراجعه حضوری در محل زندگی آنان، اقدام به تزریق واکسن کنند.
درباره دو دسته بعدی یعنی کسانی که تردید دارند یا تصمیم قطعی به عدم تزریق گرفتهاند، به نظر میرسد دو شیوه اقناعی و اجباری باید اعمال شود؛ حداقل تا زمانی که ایمنی جمعی حاصل شده و دیگر نیازی به بالابردن میزان جمعیت دریافت کننده واکسن نباشد.
یکی از مهمترین راهها توجه به دلایل این افراد است؛ در بررسیهای انجام شده، ترکیبی از «جهل و ناآگاهی»، «کمبود اطلاعات از میزان خطرات ویروس کرونا»، «عذر و بهانههای شرعی»، «عدم باور به بیماریزایی کرونا»، «ترس از عواقب واکسن»، «تردید به اثرگذاری آن»، «توهم درباره سلامتزایی یا بیماریزایی واکسن»، «تنبلی و بیمسئولیتی اجتماعی» و ... وجود دارد.
به این ترتیب یکی از مهمترین روشهای اقناعی، آگاهیرسانی گسترده در جامعه و افزودن به دانش بهداشتی افراد است. در این مورد لازم است از همه ظرفیتهای رسانهها بویژه رسانه ملی، منابر و مجالس مذهبی، تریبونهای عمومی مانند نمازجمعهها و مساجد، دانشگاهها، فضای مجازی، مدارس و حتی مهدکودکها و خانههای بهداشت سراسر کشور استفاده کرد و هرگونه توهم یا جهل را از میان برد یا بهگونه موثری از میزان و شدت گستردگی آن کاست.
خوشبختانه در دو سه روز گذشته، علاوه بر آنچه رهبر معظم انقلاب پیش از این اعلام کرده بودند، سه تن از مراجع تقلید، نظر صریح خود را در این باره اعلام کرده و «مومنان» را از اظهارنظر در کاری که تخصص ندارند و ترساندن دیگران از واکسن، منع کردند.
همزمان لازم است برای کسانی که به هردلیلی تصمیم به مقاومت دربرابر واکسیناسیون گرفتهاند، مجموعهای از شرایط محیطی اجبارکننده اعمال کرد؛ از محدودیت در دسترسی به امکانات عمومی، دولتی، خصوصی و همگانی مانند دسترسی به بانکها، مسافرتها، مدارس، دانشگاهها و فروشگاهها و حتی پارکها تا رصد اطلاعات «بانک دادههای واکسیناسیون کشور».
در مواقعی همچنین لازم است مانند ایالات متحده، برخی مقررات شغلی و درآمدی خاص تصویب و اعمال کرد تا زمانی که آمارهای کشوری به رقم اطمینان بخش برسد.
در این میان، قدرت گفتوگوهای خانوداگی و فامیلی را نباید دست کم گرفت؛ اگر هر کدام از ما با اطلاع از واکسیناسیون اقوام و آشناهای خود، غایبان را تشویق، اقناع و آگاه به فواید تزریق کرده و حتی ادامه ارتباط را منوط به آن کنیم، به زودی آمار مقاومتکنندگان در برابر واکسن کاهش خواهد یافت و حداقل میتوان در آیندهای نزدیک، شاهد کاهش محسوس تلفات و بستریهای کرونایی شویم؛ تا آن زمان همه مردم و مسئولان لازم است واکسیناسیون را یک وظیفه ملی و میهنی و حتی شرعی و اخلاقی بدانند و تا نجات جامعه از این ویروس منحوس «مجاهدت» کنند.