به گزارش ایرناپلاس، محمد شریفیمقدم بهتازگی اعلام کرده بیش از ۵۰ درصد کادر پرستاری کشورمان دچار اختلالهای روانی هستند؛ استناد او به آخرین پژوهش جامع کشوری است که درباره وضعیت سلامت روان پرستاران انجام شده و نه مرتبط به دوران کرونا، که مربوط به هشت سال پیش است.
دبیرکل خانه پرستار این درصد را از نتایج پژوهشی دانسته که غیرقابل انتشار توصیف شده و از آن مهمتر به اوضاع روان پرستاران «برخی بیمارستانهای دانشگاهی» اشاره کرده که «اساسا نمیتوان مسئولیت بیماران را به آنها واگذار کرد».
از آنجا که دسترسی مستندی به پژوهش یادشده وجود ندارد، نمیتوان ارزیابی کرد که دقیقا منظور از «اختلالهای روانی» چیست؛ چه تعریف و شدتی دارد و از میان متداولترین اختلالها از جمله افسردگی یا اضطراب، کدام نوع بیشترین فراوانی را دارد.
با این حال تا کنون هیچ مسئولی در وزارت بهداشت این رقم نگرانکننده را تکذیب نکرده است و حتی اگر این رقم را اندکی اغراق شده بدانیم، اکنون بعد از ماهها ورود ویروس کرونا و مشقاتی که بر دوش کادر پرستاری بوده است، میتوان تصور کرد چه فشاری بر جان و تن این قشر زحمتکش بوده و در کنار مشکلات شغلی و معیشتی، چه بار گرانی را بر دوش آنها نهاده است.
یک پژوهش معتبر و در دسترس که دیماه ۱۳۹۹ در یک مرکز دانشگاهی در شهرستان ملایر انجام و نتایج آن منتشر شده، نشان میدهد میزان شیوع سه متغیر «افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی» در پرستاران یک بیمارستان بالاست؛ به بیان دقیقتر نتایج این پژوهش نشان داد در دوران همهگیری کرونا، ۱۵.۳۸ درصد پرستاران از افسردگی متوسط تا شدید و ۴۶.۴۷ درصد از اضطراب متوسط تا شدید و همچنین ۲۷.۵۶ درصد دارای افکار خودکشی بوده و ۹.۹۴ درصد در وضعیت آمادگی برای خودکشی بودهاند.
اگر اثرات کرونایی اخیر و دیگر معضلات متعدد جامعه پرستاری را در نظر بگیریم، احتمالا به دلیل همین مشکلات و فشارهای کاری و دستمزدهای به شدت نابرابر بوده است که ۱۵ شهریورماه گذشته اعلام شد «تقاضای مهاجرت پرستاران به ۶ برابر افزایش یافته است» و اگر قبلا سالیانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر از آنان، گواهی مهاجرت از نظام پرستاری میگرفتند، اکنون بیش از ۱۵۰۰ نفر در سال اقدام به مهاجرت میکنند.
به جرات میتوان ادعا کرد بیشترین حجم کاری در دوره کرونا برعهده پرستارانی است که با امکانات محدود، وضعیت شغلی نامناسب و پرداختهای نامنظم و اندک، ماهها رنج استرس ابتلا به کرونا و دوری از خانواده را تحمل کرده و حالا تازه بعد از نزدیک به دو سال، و فروکش کردن موج پنجم، «شاید» اندکی نفس راحت بکشند، به شرط آنکه پیک ششم رخ ندهد.
اما واقعیت اوضاع زندگی و کار پرستاران کشور فراتر از این است و این قشر موثر در نظام های بهداشتی، حتی پیش از کرونا هم حال و روز چندان خوبی نداشتند؛ آمارها و بررسیهای متعددی که حداقل در ۱۰ سال اخیر منتشر شده، همگی نشان میدهد پرستاران نیازمند توجه ویژه هستند.
اظهارات یوسف رحیمی عضو شورای عالی سازمان نظام پرستاری، به تنهایی گویای شیوه رفتار نظام بهداشتی کشور با این صنف است.
او که جایگاه پرستاران ایرانی را از نظر کیفیت و کارآمدی در رتبهبندیهای بینالمللی، بسیار بالا و در مقام پانزدهم میداند، روایتی از مشکلات استخدامی آنان ارائه میدهد که قابل تامل است: «وقتی پرستاری از دانشگاه فارغالتحصیل میشود، پس از پایان طرح که ۲ سال طول کشیده، از او میخواهیم که ۲ سال دیگر به عنوان تمدید طرح کار کند. پس از تمدید طرح، دوباره از او میخواهیم تا ۶ ماه دیگر قراردادش را تمدید کند و در نهایت پس از ۵ سال گذراندن طرح به عنوان نیروی ۸۹ روزه از او استفاده می کنیم و ساعتی ۱۵ هزار تومان پول به او میدهیم و آن قدر این نیروها را به صورت موقت نگه میداریم که از سن استخدام آنها میگذرد».
به باور بیشتر کارشناسان بهداشتی، مهمترین مشکل پرستاری در ایران کمبود نیروی انسانی است؛ این کمبود ارتباطی به نبود نیروی انسانی تربیت یافته ندارد؛ ماجرا به سهم نابرابر تعداد استخدام پرستاران در یک واحد درمانی در مقایسه با کادرهای دیگر درمان مرتبط است.
اوضاع تناسب تعداد پرستاران با تعداد تختهای بیمارستانی، تعداد بیماران بستری و غیربستری و تعداد کادرهای دیگر درمان، به حد کافی پایین بود اما این عدم تناسب در دوره کرونا شدیدتر شد؛ بهگونهای که حمیدرضا عزیزی معاون توسعه و مدیریت منابع سازمان نظام پرستاری گفته «در برخی استانها و شهرستانها، ۲۵ بیمار را یک پرستار مدیریت میکند. حتی در پایتخت در برخی بخشها ۱۵ بیمار بدحال توسط یک پرستار رسیدگی شدهاند».
سابقه این مشکل نه تنها به دوره کرونا و یا حتی به چند سال اخیر، بلکه حداقل به دو دهه پیش بازمیگردد که با وجود اضافه شدن مراکز درمانی و بیمارستانی فراوان، همچنان سهم پرستاران اندک بوده است.
بهطور نمونه، ۱۵ سال پیش (خرداد ۱۳۸۵) گزارشی از یکی از بیمارستانهای شمال کشور منتشر شد که فرسودگی و خستگی مضاعف پرستاران را نشان میداد؛ از جمله اینکه برای یک بیمارستان ۱۲۰ تختخوابی که در کنار بیماران بستری، روزانه حداقل ۲۰۰ «مراجعهکننده و مصدوم جدید دارد»، نه تنها نسبت پرستاران مراعات نشده بود بلکه مجموع کل کادرهای پرستاری، ماما، تکنسین اتاق عمل، هوشبری، بهیار، کمک بهیار و ... به زحمت به ۱۲۰ نفر میرسید.
یکی از پیامدهای کمبود استخدام پرستار در مراکز درمانی، فشار کاری مضاعف آنها در کنار اضافهکاریهای زیاد است که برای جبران حقوق نامتناسب خود انجام میدهند. به گفته دبیرکل خانه پرستار، حجم کاری پرستاران ایرانی «بیش از دو برابر استانداردهای جهانی» است؛ ضمن آنکه برخی به دلیل مشکلات مالی، دوشیفته مشغول فعالیتاند.
در کنار این مورد، نپرداختن فوقالعاده خاص، جذب نیروهای شرکتی، تعیین تکلیف استخدامها و نیروهای طرحی غیرایثارگر پرستاری و اضافهکاریها و شیفتهای اجباری آنان، تنها بخشی دیگر از تنوع دغدغهها و نگرانیهای جامعه پرستاری است که به بررسی تفصیلی نیاز دارد؛ اما در کنار این اخبار و گزارشها، خوشبختانه مجلس شورای اسلامی به صورتی خاص مشغول بررسی این معضلات در کمیسیون بهداشت و درمان است و کارگروهی متشکل از نمایندگانی از وزارت بهداشت، سازمانهای برنامهوبودجه و امور اداری و استخدامی و نظام پرستاری و دو عضو کمیسیون بهداشت و درمان تشکیل و قرار است با بررسی موارد مطروحه، راهکارهای اجرای آنها را پیشنهاد دهند.
امید است که نتایج این جلسهها هرچه سریعتر به عمل بینجامد و در کوتاهمدت، بخشی از معضلات پرستاران را برطرف کند؛ اما با توجه به زمانبر بودن تصمیمگیریها و سیر آنها در نظام بروکراسی کشور، یک اقدام فوری میتواند سنجش دقیقی از اوضاع روانی پرستاران داشته باشد و پیش از تکرار برخی موارد آسیبرسان (مانند خودکشی) از آن پیشگیری کند.