تهران- ایرناپلاس- چند روزی است آمارهای ابتلا به کرونا و مرگ‌ومیر آن در کشور پی‌درپی شکسته می‌شود و این مساله سبب نگرانی مردم و مسئولان شده است. با پدیداری موج سهمگین پنجم همه‌گیری، به نظر می‌رسد این روند تا هفته‌های آینده ادامه خواهد داشت و متاسفانه تعداد بیشتری از هموطنان را مبتلا و به کام مرگ خواهد کشاند.

اما چه شد که به این نقطه رسیدیم و چه عواملی باعث شد ۱۸ ماه پس از آغاز ورود این ویروس منحوس، کشور درگیر این بحران بهداشتی شود؟

در درجه نخست باید توجه داشت، این روند حداقل از نظر میزان مبتلایان در کشورهای دیگر نیز روندی مشابه دارد و آمارهای جهانی در این رابطه همچنان رو به افزایش است؛ سویه دلتای کروناویروس چنان قدرت سرایت و مقاومت بالایی دارد که تقریبا هیچ کشوری از همه‌گیری آن در امان نیست و از این منظر تبدیل به یک نگرانی جهانی شده است.

با این حال اگر از آمار مرگ‌ومیر در کشورهایی مانند اندونزی و روسیه بگذریم، به نظر می‌رسد در بسیاری از کشورهای ثروتمند جهان، با وجود میزان ابتلا، روند مرگ افراد رشد صعودی ندارد که عمده‌ترین دلیل آن واکسیناسیون گسترده در موج‌های قبلی بوده است.
به این ترتیب مهمترین دلایل آمار رکوردشکن در ایران را می‌توان حول دو محور تعلل در واکسیناسیون و سهل‌انگاری عمومی در رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی دانست.

ماجرای غم‌انگیز واکسن
از ابتدای کشف واکسن کرونا در جهان، روند واردات، تولید، تزریق و عملکرد مسئولان بهداشتی کشور به‌گونه‌ای تاسف‌بار و درس‌آموز مورد انتقاد طیف‌های گسترده‌ای از مردم و نهادهای مختلف بوده است.
در ابتدای بحث واردات، مشکلاتی همچون تحریم‌های ظالمانه غرب بویژه در بحث انتقال پول و تامین مالی واکسن به‌گونه‌ای جدی خودنمایی کرد. همان زمان با عدم تحقق واردات واکسن‌های وعده داده شده، بسیاری از مسئولان، دلیل آن را محدودیت‌های تبادلات مالی و بانکی و قفل منابع پولی کشور در بانک‌های خارجی بیان کردند.
موضوع اما وقتی بغرنج‌تر شد که صحبت از خلف وعده برخی کشورها مانند روسیه در تامین و اختصاص واکسن وعده داده شده به میان آمد و کشور تا چند ماه درگیر این تعلل‌ها بود و «زمان طلایی» مهمی برای واکسیتاسیون از دست رفت.

نباید فراموش کرد که برخی تولیدکنندگان داخلی نیز با وجود وعده‌های فراوان اولیه که حتی صحبت از صادرات واکسن و امکان انتخاب آن در میان مردم داشتند، نتوانستند به قول‌های خود عمل کنند و حداقل تا کنون از برنامه اعلامی عقب‌تر هستند.

با این حال مهمترین حلقه ناکامی در این فرایند را باید متعلق به عملکرد تعلل‌آمیز و مدیریت نامناسب ارگان‌های مسئول در برنامه تزریقی دانست. از بهمن سال گذشته که نخستین فاز تزریق واکسن عملیاتی شد، بارها رسانه‌ها از بی‌نظمی، بی‌برنامگی، نبود مدیریت درست و اصولی و سهل‌انگاری‌ها گزارش دادند و در مقابل گاه حتی با درشت‌گویی و الفاظ زشت برخی مسئولان بهداشتی مواجه شدند.
صف‌های شلوغ و عدم رعایت فاصله مراجعه‌کنندگان در کنار پیامک‌هایی که بدون هیچ مبنایی زمان و مکان تزریق را مشخص می‌کردند، خود باعث افزایش سرایت بیشتر ویروس شدند و هم‌وطنان زیادی را بویژه در میان کهنسالان و گروه‌های بیمار خاص مبتلا کرد. تجربه برخی کشورهایی که اکنون برخلاف گذشته، آمار مرگ‌ومیر کمتری دارند، نشان می‌دهد متاسفانه زمان طلایی تزریق همگانی واکسن در حال از دست رفتن است و به همین دلیل جولان سویه‌های جدیدتر، مجال عرض اندام بیشتری در مرگ و بستری‌ها پیدا کرده است.

رعایت نکردن شیوه‌نامه‌های بهداشتی
مساله مهم دیگر در افزایش همه‌گیری، سهل‌انگاری بخش‌های بزرگی از جامعه در رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی است که نباید به راحتی از کنار آن گذشت؛ طبق آمارها اکنون میزان رعایت‌ها به زیر ۳۰ درصد رسیده و هر کس که اندک توجهی به اوضاع رهگذران و حاضران در اماکن عمومی کرده باشد، متوجه غیبت ماسک و فاصله‌گذاری اجتماعی شده است.

اگرچه بخشی از این سهل‌انگاری ناشی از خستگی و ملالت ناشی از طولانی‌شدن روند کروناست، اما نمی‌توان از سهم آحاد مختلف جامعه در این ساده‌انگاری غافل ماند. در این بحث نیز البته همچنان ضعف نهادهای متولی در نظارت، ضمانت و اجرای مقتدرانه شوه‌نامه‌های بهداشتی مشهود است. با گذشت ۱۸ ماه از آغاز همه‌گیری این ویروس، مسئولان و نهادهای متولی هرگز تجربه موفق برخی کشورها در اجرای سفت و سخت پروتکل‌ها را در پیش نگرفتند و به طور غیرمستقیم این پیام به جامعه ارسال شد که رعایت‌نکردن شیوه‌نامه‌ها، برخورد قانونی در پی نخواهد داشت.

اگر در بحث قرنطینه و محدودیت‌های ادامه مشاغل، با معیشت مردم مرتبط دانسته شد و امکان برخی تعطیلی‌ها وجود نداشت، اما می‌شد با اجرای سختگیرانه‌ترین دستورالعمل‌ها و مجازات واقعی خاطیانی که با جان خود و دیگران بازی می‌کردند (و می‌کنند)، تا حد زیادی مقابل شیوع و گسترش این ویروس ایستاد و جامعه را ملزم به رعایت شیوه‌نامه‌ها کرد.

جربه چند کشور از جمله چین و  برخی اروپایی‌ها نشان می‌دهد، لازمه مبارزه موثر با این بلیه جهانی، وضع مقررات جدی در رفت‌وآمدها و حضور در اماکن عمومی و اخذ جریمه‌های سنگین مالی و غیرمالی برای خاطیان است؛ موضوعی که در کشور ما هرگز اجرایی نشد و بازهم زمان طلایی رعایت‌ها را به ورطه اتلاف کشاند.

اکنون و با ورود روزافزون واکسن‌های خارجی که چندین محموله آن را هلال احمر وارد کرده، لازم است در یک بسیج ملی برای تزریق گسترده‌تر آن اقدام کرد و در کنار تلاش برای تامین هرچه بیشتر دُزهای مورد نیاز، یکبار برای همیشه سخت‌گیری‌ها در مراعات عمومی بویژه در بحث استفاده از ماسک را در برنامه قرار داد تا از این بیشتر شاهد مرگ‌ومیر و ابتلا نشده و اندکی از فشار فرساینده بر کادر جهادگر درمانی کشور کاسته شود.

استفاده از ظرفیت‌های مردمی مانند بسیج، نهادهای مدنی و داوطلب مانند هلال احمر و نیروهای انتظامی و حتی نظامی می‌تواند بخش مهمی از چرخه ابتلا و گردش ویروس را قطع کند و روند مراعات را به بالای ۹۰ درصد برساند؛ میزانی که همه کارشناسان بر آن توافق دارند و چشم انتظار تحقق‌اش هستند. در کنار آن لازم است از هر راه ممکن، همه ظرفیت‌های دولتی و خصوصی کشور فعال شود و با تامین واکسن مورد نیاز، جمعیت میلیونی کشور را تحت پوشش قرار داد.