تهران- ایرناپلاس- جریان اصولگرایی بعد از هشت سال دوری از راس تصمیم‌گیری اجرایی، با پیروزی سیدابراهیم رئیسی در انتخابات ۲۸ خردادماه با شرایطی متفاوت مواجه است.

از دید جمعی از ناظران سیاسی، با توجه به کارنامه دولت‌های نهم و دهم و نقش اصولگرایان در پیروزی رئیس جمهوری سابق و آوار تحریم‌های بین المللی و جبهه‌بندی علیه اقتصاد و تجارت کشورمان، کمتر کسی پیش‌بینی می‌کرد به این زودی چهره‌ای از جریان اصولگرایی بتواند به پاستور راه یابد.

به هر روی با شرایط و فضایی که در کشور شکل گرفت و با حضور سیدابراهیم رئیسی به عنوان نامزد اجماعی جریان اصولگرایی، اصولگرایان بعد از فتح کرسی‌های سبز بهارستان در اسفند ۹۸، قوه مجریه را در بازه زمانی نزدیک در اختیار خواهند گرفت.

پرسش اصلی اینجا است که اصولگرایان چه شرایطی در دوران ریاست‌جمهوری رئیسی خواهند داشت. آیا شاهد حضور تمام عیار اصولگرایان در عرصه اجرایی خواهیم بود و یا اینکه همان طور که رئیس جمهوری منتخب از کنفرانس مطبوعاتی بعد از ثبت نام رسمی برای انتخابات که بر حضور مستقل در رقابت‌ها تاکید کرده بود؛ فراجناحی عمل خواهد کرد؟

ورای هر پیش بینی آنچه محتمل به نظر می رسد این که با توجه به سکانداری اصولگرایان در ستادهای انتخاباتی منتخب مردم، احتمال حضور حداکثری اصولگرایان در کابینه دولت آینده بالا است. حال در این بستر اصولگرایان چه شرایط و سرنوشتی در عرصه سیاسی کشور و مهم تر از آن در میان پایگاه اجتماعی و افکار عمومی مردم ایران خواهند داشت؟

بسیاری می‌گویند اصولگرایان در دولت جدید در بخش پاسخگویی قرار دارند و دیگر نمی توانند مانند گذشته مدعی مطالبه گری و پرسش گری باشند. این جریان باید عملکرد و کارنامه مدیریتی موفق از خودش نزد افکار عمومی و پایگاه اجتماعی‌اش نشان دهد.

اکنون چند مساله مهم و اساسی در کشور نظیر FATF، رفع تحریم‌ها، مدیریت کرونا و موضوع بازگرداندن پول های بلوکه شده ایران در بانک های چینی، کره جنوبی، عراق و هند وجود دارد که باید جریان اصولگرایی مواضع و عملکردش را در قبال این موضوعات به نمایش بگذارد. اگر سابقا این جریان روی این محور تلاش داشتند که دولت روحانی توان مقابله با کرونا و تحریم، بازگرداندن میلیاردها دلار دارایی بلوکه شده کشور و ... را ندارد؛ فردا در موقعیت پاسخگویی و کنشگری قرار خواهد گرفت.

کوتاه سخن اینکه جریان اصولگرایی باید کارنامه عملی و اجرایی خود را نزد افکار عمومی نشان دهد و بی گمان موقعیت سیاسی این جریان بسته به تحقق شعارهای اعلامی است که عموما هم جنبه اقتصادی هم داشت.

 البته لازم به اشاره است که جریان اصولگرایی در سپهر امروز سیاست کشور، جریانی کاملا یکدست و متفق القول نیست.

در همین مناظرات تلویزیونی رگه هایی از اختلاف نظر میان نامزدهای اصولگرایی در نحوه مدیریت کلان اقتصادی و سیاسی کشور مشهود بود. اساسا این مساله هم قابل طرح است که وقتی یک جریان سیاسی به قدرت می رسد، انشعاب و اختلاف نظر بیشتر میان آن جریان بر سر مسائل کلیدی و اساسی به وجود می آید.

از این جهت، متناسب با عملکرد اقتصادی دولت سیزدهم، رویکرد گروه های اصولگرایی نسبت به دولت مشخص می شود. عملکرد قوی چه بسا زمینه ساز تقویت حمایت ها و تلاش برای نسبت دادن کارنامه مثبت به کل جریان اصولگرایی می شود.

در برابر، تداوم مشکلات ممکن است زمینه را برای اختلاف نظر و چه بسا دورگزینی طیفی از اصولگرایان از دولت سیزدهم فراهم سازد. برای همین باید به انتظار عملکرد دولت سیزدهم نشست و متناسب با کارکرد اقتصادی و البته میزان سهم جریان های اصولگرایی از دولت آینده، جهت گیری گروه های اصولگرایی و آینده سیاسی شان را مورد تحلیل و بررسی قرار داد.