تا پیش از به وجود آمدن امکان گستردۀ دانلود آثار موسیقایی هنوز میشد تا حدی به دخل و خرج کردن آثار تولیدی جدید دلخوش بود. حتی تا حدود نیمۀ دهه ۱۳۹۰ هم برخی سیدیهای جدیدترین آلبومهای خوانندگان و موسیقیدانان مشهور در فروشگاههای آلبوم و حتی سوپرمارکتهای محلههای مسکونی به فروش میرسید.
جدا از سوپرمارکتهای محلههای شهر، فروشگاههایی به طور سنتی در برخی گذرگاههای پرتردد شهر و میدانهای مهم همچون انقلاب به کار فروش آلبومهای رسمی خوانندگان با نظارت و مجوز وزارت ارشاد مشغول بودند.
اما امروز به راستی چند فروشگاه که پیش از این به کار پررونق فروش سیدی و پیش از آن نوار کاست موسیقی اشتغال داشتند سرپا ماندهاند؟
پا را چند گام جلوتر بگذاریم و از خودمان بپرسیم که اصلاً دفترِ چند شرکت تولید و نشر که در زمینه موسیقی فعالیت میکردند همچنان باز است؟
سرنوشت نشریههایی تخصصی به مانند هنر موسیقی و گزارش موسیقی به کجا انجامید و چند آدم حرفهای که قصد انتشار نشریههای تخصصی جدید را داشتند با مشاهده سرگذشت نشریههای قبلی از ورود به این عرصه منصرف شدند؟
مؤسسهای مانند ماهور که به تنهایی و همانند یک نهاد، جور تولید، نشر و حمایت از هنرمندان موسیقی و حتی دوستداران این هنر را میکشید و برایشان خوراک لازم یا ممکن را فراهم میکرد اکنون در چه وضعیتی است و آیندهاش چه خواهد شد؟
امروز وضعیت تولید محتوا چه در قالب اثر شنیداری و تصویری و چه در شکل تئوریک یعنی سیدی، کتاب و ویدئوی تخصصی آموزشی بیش از همیشه در ابهام است.
روزگاری، اندکشمار مؤسسههایی از این راه دخلوخرج میکردند و با امیدواری به تداوم حیات خود و ارائه محصولهای جدید میاندیشیدند اما امروز در غمانگیزترین وضعیت ممکن به سر میبرند.
آخرین بار که به دفتر نشریهای تخصصی با حدود ۱۰ سال سابقه قلم زدن در آن رفتم، صاحب امتیاز و مدیر مسئول برای پاس کردن چکهایش در حال فروش دفتر نشریه بود. او این ازخودگذشتگی را کرد تا خود و نشریهاش از گزند آسیبهای پیش رو در امان بمانند. بعد هم دفتر نشریه را به زیرزمین منزل مسکونیاش منتقل کرد اما این هم چارۀ کار نبود و حالا مدتی است به شکل غیررسمی این نشریه استخواندار تعطیل شده یا به شکلی بسیار نامرتب روی پیشخوان فروش مطبوعات دیده میشود. مثالها فراواناند.
عرضۀ هر محصول و اثر فرهنگی هنری شاید آخرین و مهمترین مرحله تولید آن باشد. در واقع دیده یا شنیده شدن و به چشم آمدن اثر موسیقی شاید اصلیترین هدف سازندگان آن باشد. یعنی با به دست مخاطب رسیدن یک اثر است که تولید آن را تکمیل میکند. هیچ هنرمندی اثری را نمیآفریند تا آن را به موزه بسپارد یا روی طاقچه بایگانی کند.
از یک طرف هم هنرمندان قدیمی و نورسیده با دیدن امکان جدیدی که از طریق پلتفرمهای مجازی به دست آورده بودند به حضور در این فضا اندیشیدند. طرفداران آنها نیز چنین کردند. بروز چنین امکانی هرچند بازار قبلی و سودده آثار موسیقی را از میان برد اما به نوعی انحصار رسانهای را هم در ایران خودمان از بین برد.
تکصداییِ چنددههای در موسیقی و آواز ایرانی نخستین پدیدهای بود که ترکشهای این تغییر فضا به آن اصابت کرد. نزدیک به چهار دهه بود که بخش مهمی از گذشتۀ موسیقی و آواز ایرانی بایگانی شده بود اما این بار دوستداران موسیقی و آواز آن دوره از آثار هنرمندان محبوبشان غبارزدایی کردند. بنان، قوامی، شهیدی، گلپایگانی، ادیب خوانساری، دردشتی، ذبیحی، ایرج، وفایی، منتشری، ظلی، اقبال، طاهرزاده به همراه بسیاری از آوازخوانان دیگر و صد البته نوازندگان بزرگی همچون محجوبی، صبا، تجویدی، شریف، یاحقی، کسایی، ورزنده، بدیعی که سالها بود کمتر صدایی از آثار بجامانده از این عزیزان به گوش میرسید به یکباره از بایگانی موقت تاریخیفرهنگی بیرون آمدند و دلهای مشتاقان را بردند. امکانی خوشایند که آیندۀ بهتری را برای موسیقی و آواز ایرانی به ارمغان آورده است.
*خواننده، پژوهشگر و آموزگار آواز