به گزارش ایرناپلاس، آذرماه امسال بود که خبری منتشر شد مبنی بر ضرب و شتم یک سرباز وظیفه در شهرستان بابل توسط یکی از کارکنان یک نهاد، آن هم به دلیل اجرای قانون توسط سرباز. این روزها نیز انتشار فیلم برخورد علیاصغر عنابستانی نماینده مجلس با یک سرباز وظیفه که متعهد به اجرای قانون بوده با واکنشهای مختلفی در رسانهها و فضای مجازی همراه شده است.
این نماینده پر حاشیه کیست؟
علیاصغر عنابستانی متولد سال ۱۳۵۰ در روستای عنابستان از توابع شهرستان سبزوار است. وی در وبسایت شخصیاش خود را حقوق خوانده معرفی کرده اما به نوشته روزنامه جوان پروانه وکالت او باطل شده و این عنوان خلاف واقع است.
سوابق عنابستانی با محمود احمدینژاد و حامیان او گره خورده و تا پیش از روی کار آمدن دولت نهم کسی او را نمیشناخت. او مدیرکل امور اجتماعی استانداری خراسان رضوی در دولت نهم و پس از آن معاون استانداری این استان و فرماندار شهرستان سبزوار و استاندار استان چهارمحال و بختیاری در دولت دهم بود.
عنابستانی سیاستمدار اصولگرا در سال ۱۳۸۴ مسئول ستاد احمدینژاد بود؛ در آستانه انتخابات ۱۳۸۸ از فرمانداری سبزوار استعفا کرد و مسئولیت ستاد مردمی محمود احمدینژاد در خراسان رضوی را برعهده گرفت. وی پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری به عنوان معاون امور اجتماعی دستیار ارشد رئیسجمهوری در نهاد ریاستجمهوری مشغول فعالیت و در فروردین ماه ۱۳۸۹ استاندار چهارمحال و بختیاری شد.
این نماینده مجلس در انتخابات مجلس یازدهم با ۸۰ هزار رای از حوزه انتخابیه سبزوار در غرب خراسان رضوی به خانه ملت راه یافت. حالا باید دید با وضعیت پیش آمده هیات نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس چه تصمیمی برای او خواهد گرفت.
تخلف یک قانونگذار
پرسشی مطرح میشود که چرا یک نماینده مجلس آنهم در جایگاه قانونگذاری باید اجازه چنین رفتاری را آن هم در برابر یک مامور قانون به خود بدهد؟
در ارتباط با این موضوع مجید فولادیان جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد به ایرناپلاس میگوید: اجازه دهید با این ضربالمثل شروع کنم که «هرچه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک». جامعه ایران از یک بحران عمیق معرفتی و رفتاری رنج میبرد؛ بحرانی که باعث شده افراد نتوانند میان هنجار و ناهنجار تمایز قائل شوند و آنگونه که شایسته است رفتار کنند. برای فهم بهتر شکلگیری این بحران معرفتی، نیازمند توجه به زمینههای اجتماعی این زیستجهان هستیم.
فولادیان میافزاید: این موضوع را میتوان در قالب روابط قدرت و اقتدار تبیین کرد. انسانها ذاتا قدرتطلبند و از دستوردادن و امر و نهی کردن خشنود میشوند و حس خوبی پیدا میکنند. به تعبیر «رندل کالینز» تجربههای فرماندهی و فرمانبری، تعیینکنندگان اصلی نگرشها و رفتارهای فردیاند؛ به طوری که هرچه شخص بیشتر فرمان دهد مغرورتر و به خود مطمئنتر و رسمیتر است و بهتر میتواند خود را با آرمانهای سازمانی که به نام آن فرمانهایش را توجیه میکند، منطبق سازد.
تحلیل روابط قدرت و اقتدار
این جامعهشناس اضافه میکند: ماجرای درگیری نماینده مجلس با سرباز وظیفه را میتوان ناشی از روابط قدرت و اقتدار دانست؛ اقتداری که به این شخص اجازه میدهد خود را محق بداند و آن طوری که دلش میخواهد با افراد دیگر در روابط روزمره خود برخورد کند. وقتی یک مامور قانون، با یک سرباز وظیفهشناس در اجرای قانون اینگونه برخورد میکند شما از یک شهروند عادی چه انتظاری دارید؟
فردا اگر یک شهروند عادی در مسیر خط ویژه رانندگی کرد به شما خواهد گفت: «زورتان فقط به من میرسد؟ چرا جلوی نماینده مجلس را نمیگیرید؟» شما چه پاسخی دارید؟
فولادیان میافزاید: شخصیت شهروندان در بسترهای اجتماعی تکامل یافته و رفتارهایشان تعیین میشود. بر این اساس میتوان گفت انسانها به میزان حقارتی که تجربه کردهاند توهین میکنند، به میزان تجربه زیستهشان از عشق به همدیگر عشق میورزند و به میزان کمبودشان، دیگران را آزار میدهند. هرچه حقیرتر باشند بیشتر توهین میکنند تا عقدهشان را جبران کنند. هرچه در زمینه اجتماعی که فرد در آن رشد کرده ارزشهایی چون نوعدوستی، همدلی، هیجانات مثبت و نظایر آن بیشتر رواج داشته باشد، شخصیتشان بهنجار و اجتماعی بار میآید و محترمانهتر و انسانیتر رفتار میکنند.
به نظر میرسد افرادی که در محیطهای آغشته به عقدهها و حقارتهای قدرت و اقتدار و انواع محرومیتهای اجتماعی رشد کرده باشند، پرخاشگر، ستیزهجو، وقیح و غیرقابل مهار خواهند بود و فاصله بیشتری با الگوی زیست بهنجار خواهند داشت.
وی اضافه میکند: در هر شغل و سمتی که هستیم، درست اجتماعی نشدهایم؛ به همین دلیل است که مسئولیتهای اجتماعی مربوط به آن شغل را به درستی انجام نمیدهیم. به همین سیاق، آن نماینده مجلس یا فلان مقام مسئول، فرآیند اجتماعیشدن را بهدرستی طی نکرده و تشخیص نمیدهند که در چه جایگاهی قرار دارند و باید طبق هنجارهای معمول و براساس انتظارات رفتار کنند.
اجتماعیشدن فرآیندی است که شیوههای زندگی در جامعه را به انسان میآموزد، به او شخصیت میدهد و برای انجام وظایف فردی و به عنوان عضو جامعه، ظرفیتهای او را توسعه میبخشد. در واقع اجتماعیشدن را میتوان لازمه ورود به جامعه و موقعیتهای اجتماعی دانست. هر شخصی در کنار مسئولیتهای شغلی، مسئولیتهای اجتماعی نیز بردوش دارد اما بسیاری از افراد از این مسئولیت غافلند و این امر باعث میشود مشکلاتی برای خودشان و دیگران به وجود آورند.»
تریبون، پرستیژ، قدرت و اقتدار
این عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد توضیح میدهد: بسیاری از ما که دارای مسئولیت مهم، تریبون، پرستیژ، قدرت و اقتداریم، گاهی حد و اندازه خود را نمیدانیم؛ از حدود و چارچوب خود خارج میشویم و هیچ معیاری برای کنشهایمان متصور نیستیم.
در چنین وضعیتی، اخلاق رنگ میبازد و با جامعهای خشن با رفتارهای غیرمدنی و از هم گسیخته مواجه خواهیم بود. لذا جهت پیشگیری از وقوع چنین رخدادهایی که جامعه را به بحران و فروپاشی اجتماعی میکشاند و یأس و ناامیدی و احساس بیقدرتی را تزریق میکند باید بهشدت و در کوتاهترین زمان با اینگونه افراد نابهنجار برخورد شود تا جامعه احساس آرامش کند وگرنه سهلانگاری و به اصطلاح «ماستمالیکردن» قضیه، پیامدهای جبرانناپذیری را برای جامعه به دنبال خواهد داشت.