به گزارش ایرناپلاس، مستند «رویای آجری» به دلیل پرداختن به یکی از دغدغههای مهم مردم ارزشمند است و پخش برخی فیلمها و تصاویر آرشیوی نیز سبب جذابیت آن شده؛ با این حال رویه جهتدار آن، حتی بسیاری از مخاطبان بیطرف را هم پس میزند تا نسبت به رویکرد سازندگان فیلم با تردید بنگرند. البته صرف داشتن رویکرد و جهتگیری در یک مستند فاقد ایراد است، اما مشکل اینجاست که این مستند در مواردی به تحریف تاریخ میپردازد.
از نظر اقتصادی همه پافشاری این مستند بر لزوم تصویب و اجرای قانون مالیات بر عایدی سرمایه(CGT) به عنوان داروی شفابخش مسکن در کشور است و بر تاثیر دیگر مشکلات اقتصاد کلان بر موضوع مسکن چشم بسته است؛ البته میتوان یکی دو سال منتظر ماند و تاثیر این قانون را که بهتازگی در حال تصویب است، بر حل مشکل مسکن دید.
در متنی که در ابتدای همه قسمتها پخش میشود، آمده: «این مستند سعی داشته بدون در نظر گرفتن جناحبندی و دستهبندیهای سیاسی، معضل مسکن را فقط از زاویه کارشناسی بررسی کند.» جملهای که به نظر یکی از دروغهای مکرر این مستند به شمار میرود زیرا توجه به دستهبندیهای سیاسی در آن، بر رویکرد کارشناسی غلبه دارد. به عنوان نمونه مستند در خلال پرداختن به موضوع CGT، رد صلاحیت یک سوم نمایندگان مجلس دهم را هم به تصویب نشدن این قانون ربط میدهد.
در جای دیگر، اعلام پیروزی میرحسین موسوی در خرداد ۸۸ را به اقدام او در عزل شهاب گنابادی وزیر مسکن در شهریور ۱۳۶۲ ربط میدهد و گوینده درباره وزیر معزول میگوید: «آن هم کسی که میتوانست با گذراندن قوانینی، مشکل مسکن کشور را حل کند.»
تکرار چندباره و جهتدار برخی رویدادهای سیاسی نیز به سیاسی بودن فیلم بیشتر دامن میزند.
البته این رویه از فردی که سابقه فیلمسازی گذشته او، نه موضوع علمی و اقتصادی، بلکه مستند «بعد حصر» درباره شهید فتنه است، دور از انتظار نیست.
وی در مصاحبهای با بیان اینکه «پایه پژوهشی ما آرشیو مرکزی صداوسیما شد»، گفته: ما ۱۱۶ جلسه مهمان آنها بودیم. اینکه میگویم مهمان، یعنی واقعا مهمانشان بودیم؛ ناهار و چای و شیرینی به ما میدادند و دوستانی صمیمی شده بودیم و کار به جایی رسید که خود آرشیو مرکزی صداوسیما برای ما نگاتیو تبدیل میکرد.
نویسنده متن فیلمنامه علاقه زیادی به کلمه «عجیب» دارد و در هر قسمت چند بار با این وصف، از رخدادها و تصمیمها برای جذب مخاطب استفاده میکند. نکته جالب دیگر اینکه با وجود سابقه نزدیکی عوامل فیلم به جریان احمدینژاد و دفاع جدی از مسکن مهر که پروژه رئیسجمهوری سابق برای مسکن بود، با توجه به سرنوشت او، در متن فیلم حتیالامکان نام او برده نمیشود و نوعا به جای اسم، از عنوان شهردار تهران یا رئیسجمهوری استفاده میکنند.
در این مستند، به جز میرحسین موسوی، آیتالله هاشمی رفسنجانی، علی لاریجانی، مهدی کروبی و محمد خاتمی که رئیسان دولت یا مجلس بودند، عبدالعلیزاده و آخوندی، وزیران پیشین مسکن، سعیدیکیا و نیکزاد، وزیران مسکن در دولت احمدینژاد نیز مورد انتقاد قرار میگیرند و در این میان، گویا تنها مشاور جوان وزیر حرف درست را میزند. فردی که میگوید «ما نیازسنجی سالی یک میلیون را به آقای دکتر احمدینژاد ارائه کردیم.»
ظاهرا این افراد، موضوع مسکن مهر را خارج از وزارتخانه به گردن وزارت مسکن و راه گذاشتهاند.
خواجهدلویی، معاون وزیر مسکن در دولت نهم، مشکل مسکن مهر را کمیت بیش از حد واحدهای آن دانسته و میگوید: در طرح جامع مسکن، سالی ۵۰ هزار مسکن با زمین رایگان پیشبینی شده بود و میشد آن را مدیریت کرد. وقتی ما به آقای احمدینژاد گفتیم ۵۰ هزار واحد، گفت: ۵۰ هزار تا و ۵۰۰ هزار تا چیه؟ ۱.۵ میلیون واحد در سال باید بسازید.
این مستند تلاش میکند نقدهای متعدد به پروژه مسکن مهر را هم در کنار پاسخ جوانان مشاور دولت وقت مطرح کند.
در این مستند نادرست بودن بعضی جانماییها در مجموعههای مسکن مهر پذیرفته شده است. اما جالب اینکه صاحبان ایده مسکن مهر نیز به جانمایی واحدها معترضند و با بیان اینکه جانمایی شهرهای جدید در اصل در دوره آقای آخوندی(در دولت سازندگی) انجام شده، موضوع را گردن او میاندازند.
البته ایراد مکانیابی اشتباه، به پروژهای مسکن مهری است که در بیابانهای بدون زیرساخت ساخته شدهاند، نه شهرهای جدید و ارتباط دادن آنها به شهرهای جدید نوعی خلط مبحث است. البته شهرهای جدید طراحیشده نیز هر یک ظرفیتی داشتهاند اما در برخی از آنها بارگذاری معادل ۲.۵ تا ۳ برابر ظرفیت طراحی، طبعا مشکل ایجاد کرده است.
متصدیان مسکن مهر همچنین معترفند، بلندمرتبهسازی از دیگر اشتباههای مسکن مهر بوده، اما بلندمرتبهسازی نیز به گردن سعیدیکیا و معاونش خواجه دلویی افتاده و گفته میشود متاسفانه انبوهسازی، از زمان آقای آخوندی بعد عبدالعلی زاده و بعد سعیدی کیا شکل گرفت. در حالیکه بعید است هیچ یک از نسخههای انبوهسازی، به اندازه این پروژه انبوه بوده باشد!
حتی این هم پذیرفته شده که بعضی واحدها کیفیت نداشت، اما گفته میشود: «دولت نهم و دهم ۱۰۰ واحد خطا کرده و ۱۰ درصد اشتباه داشته، درصد خطای دولت نهم و دهم، به اندازه کل کار دولت ۷ و ۸ و ۱۱ و ۱۲ است. معلوم است که خیلی دیده میشود. بعد ما عرضه و هنر نشان دادن ۱۰۰ تایی که کار کردهایم را نداریم.»
این در حالی است که دولت روحانی با وجود انتقادهای کارشناسی به پروژه مسکن مهر، به دلیل تعهدی که دولت به مردم داشته، پروژههای آغازشده را تکمیل کرد و از این رو آمار ساختوساز مسکن مهر در دولتهای ۱۱ و ۱۲، بیشتر از دوره احمدینژاد بوده است.
براساس گزارشهای رسمی، از ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار واحد مسکن مهر تاکنون بیش از ۲ میلیون و ۳۰ هزار واحد به متقاضیان تحویل داده شده که یک میلیون و ۳۳۰ هزار خانه معادل ۶۱.۴ درصد توسط دولت روحانی انجام شده است. به گفته وزیر راه و شهرسازی، امسال پرونده مسکن مهر بسته میشود.
اما جدا از رویکرد جهتدار سیاسی و غیرعلمی، تحریفهای تاریخی، مهمترین ایراد این مستند به شمار میرود. به عنوان نمونه، در مستند ادعا میشود فشار نمایندگان برای دور دوم، میرحسین موسوی را بر کرسی نخست وزیری مینشاند و همزمان با این جمله، تصویر هاشمی رفسنجانی نشان داده میشود. در حالی که گفته میشود دلیل نخستوزیری موسوی برای دور دوم این بود که محسن رضایی فرمانده وقت سپاه به امام(ره) گفته بود رزمندگان به ادامه حضور موسوی راغبترند و این سبب پیغام امام خمینی(ره) به مجلس و رای مثبت آنها به میرحسین موسوی شد. اتفاقا بحث نامه ۹۹ نفر در آن مجلس به امام، تصویری متناقض با فشار نمایندگان دارد.
همچنین در قسمت ۷ مستند، ادعا میشود شهاب گنابادی وزیر وقت مسکن و آیتالله موسوی اردبیلی رئیس وقت دیوان عالی کشور میخواستند با یک قانون، جلوی داشتن خانه دوم را بگیرند؛ اما به دلیل مبارزه با باند فاسد شهرداری تهران، ناگهان شبانه! میرحسین موسوی گنابادی را عزل میکند. اما واقعیت چیز دیگری است.
عزل شهاب گنابادی ناشی از یک مشکل در دولت موسوی بود که حضور چند وزیر طیف راست (شامل آقایان عسکراولادی، ناطق، توکلی و مرتضی نبوی) باعث بروز اختلافهایی در دولت شده بود و در نهایت به جدایی احمد توکلی و حبیبالله عسگراولادی از دولت میانجامد، اما برای حفظ توازن سیاسی، مقرر میشود دو وزیر منتسب به جناح چپ نیز از وزارت استعفا دهند که محمد سلامتی وزیر وقت کشاورزی استعفا میدهد، اما گنابادی که نخستین وزیر استیضاحشده در جمهوری اسلامی است و پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۶۱ با ۱۰۱ رای در مقابل ۷۵ رای به کارش ادامه میدهد، حاضر به اجرای فرمان نخستوزیر مبنی بر استعفا نمیشود و در نهایت اول شهریورماه ۱۳۶۲ از سوی میرحسین موسوی عزل میشود.
در عین حال، موضوع مبارزه با باندهای فاسد شهرداری تهران به عنوان علت عزل وزیر مسکن، در حالی مطرح میشود که در سالهای ۶۱ و ۶۲ ، اساسا شهرداری تهران قدرت چندانی نداشت و با آنچه امروز از شهرداری پایتخت میشناسیم، بسیار متفاوت بود.
واقعیت آنکه، رسانهها به ویژه صداوسیما در صورت رویکرد حرفهای میتوانند نقش جدی در واکاوی معضلات بزرگ کشور همانند مسکن ایفا کنند، اما شرط آن داشتن رویکرد کارشناسی به جای گرایش سیاسی و انعکاس دیدگاه کارشناسان با رویکردهای مختلف است.