تهران- ایرناپلاس- در این اوضاع کرونایی، با وجود پخش سریال‌های مختلف تلویزیونی، همچنان جای خالی مجموعه‌های کمدی که مورد استقبال اقشار جامعه قرار دارد، خالی است؛‌ آن هم در حالی که در روزهای شیوع ویروس، تکرار مجموعه‌های طنز تلویزیون، تاثیر چندانی بر روحیه‌بخشی و امیدآفرینی به مردم نداشته است.

کرونا که شیوع یافت، نشستن مردم در خانه و پای تلویزیون، یکی از برنامه‌های اصلی آنها شد. اما تلویزیون دستش خالی بود و سریال‌های تکراری و مجموعه‌های طنز نخ نما شده، در شبکه‌های مختلف پخش شد.
دیگر نه از طنزهای جدید خبری بود و نه از سریال‌های امیدآفرین. در واقع رسانه ملی حتی در روحیه‌بخشی به مردم نیز دچار ضعف شد. اما نکته جالب اینکه، هنوز برنامه‌های طنز قدیمی و تکراری تلویزیون، طرفداران بیشتری نسبت به سریال‌های جدید دارد.
چرا باید همچنان سریال‌های طنز تکراری که در سال‌های گذشته ساخته شده از کیفیتی بهتری نسبت به کارهای تازه برخوردار باشد و با گذشت سال‌ها از تولیدشان همچنان طرفدار داشته باشند؟ آیا این روند نشان‌دهنده افت آثار تلویزیون در تهیه تولید محتوای طنز جدید است؟ این مساله از کجا نشات می‌گیرد و ایراد کار کجاست؟

برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها با دکتر بهروز بهزادی استاد پیشکسوت رسانه، کریم نیکونظر منتقد و روزنامه‌نگار و امیر وفایی نویسنده برنامه «دورهمی» و سریال‌های همچون «نون خ»، «عطسه»، «دیوار به دیوار» و «شوخی کردم» و به گفت‌وگو پرداختیم.

وظایف رسانه ملی در اوضاع کرونایی
دکتر بهروز بهزادی درباره امیدآفرینی و روحیه‌بخشی تلویزیون به مردم همزمان با شیوع ویروس کرونا به خبرنگار ایرناپلاس گفت: در ابتدا باید تلویزیون را به عنوان رسانه ملی ارزیابی کرد. در بسیاری از کشورها دو نوع رسانه وجود دارد؛ دولتی و خصوصی. در کشور ما رسانه دیداری و شنیداری یعنی رادیو و تلویزیون. این رسانه‌ که رقیب بخش خصوصی ندارد، وظایف زیادی دارد؛ از جمله در دوران بحرانی مانند حال حاضر، باید بتواند در جهت بیان افرادی عمل کند که مسائل مربوط به همه‌گیری را مدیریت می‌کنند؛ در واقع باید جامعه را در حالتی  نگه دارند که بتوانند از این بحران به سلامت رهایی یابند.

این استاد روزنامه‌نگاری افزود: آنچه که در رسانه ملی می‌بینیم این است که با چنین نیروها و هزینه‌ها، نتوانسته به آن خوبی این مساله را پوشش دهد و افکار عمومی را راضی کند همه مسائل مربوط به پیشگیری و جلوگیری از این ویروس را رعایت کنند.
اکنون این سوال پیش می‌آید که چطور یک سریال خیلی خوب در هنگام پخش از یک شبکه تلویزیونی، باعث می‌شود یک شهر از رفت‌وآمد خلوت ‌شود و همه آن را ببینند؛ هرچند چنین مجموعه‌هایی اندک هستند؛ اما رسانه‌ای مانند تلویزیون باید توانایی و آمادگی داشته باشد که در این دوران نیز بتواند مانند همان تاثیرگذاری که در پخش یک سریال اتفاق می‌افتد را داشته باشد؛ بتواند افکار عمومی را فرماندهی کند.

کاستی‌ها به دلیل نگاه سیاسی تلویزیون
بهزادی با مثالی ماجرا را اینگونه ادامه داد: همیشه این مشکل وجود داشته که وقتی چند روز تعطیل می‌شود، جاده‌های شمال شلوغ شده و همه برای مسافرت به آنجا می‌روند. رادیو و تلویزیون می‌تواند این مشکل را به راحتی و حتی از نظر زمانی هم مدیریت کند. چون در تک‌تک ماشین‌هایی که به مسافرت می‌روند یک رادیو وجود دارد که آن رادیو در اختیار صداوسیماست. این رسانه تاثیرگذاری مورد نظر مردم و کارشناسان را کمتر داشته است. حال شاید به دلیل نگاه سیاسی است که در رسانه ملی وجود دارد و بیشتر به آن سمت توجه می‌کند.

این روزنامه‌نگار پیشکسوت در پاسخ به این پرسش که آیا تلویزیون چگونه باید گم بردارد، گفت: همیشه وقت برای جبران هست و این فرصت وجود دارد که رسانه ملی ارتباطش را با مردم قوی‌تر و به گونه‌ای عمل کند که مردم حرف‌هایش را گوش دهند. یکی از مشکلات این است که نوع نگاه رسانه ملی به گونه‌ای بوده است که مردم کمتر به آن اعتماد کرده‌اند. اما همیشه این فرصت وجود دارد که رسانه بتواند این اعتماد را با نزدیک شدن به مردم ایجاد کند. به طور نمونه، در یکی دو مورد دیده‌ام که خوب عمل کردند.

سانسور نویسنده را ضعیف می‌کند
ضعف تلویزیون در اطلاع‌رسانی و آگاهی بخشی از یک سو، ضعف در برنامه‌های امیدبخش و روحیه‌دهنده مانند سریال‌ها و فیلم‌های طنز از سوی دیگر، به شدت خود را در دوران کرونا نشان داده است.
کریم نیکونظر از روزنامه‌نگاران منتقد، درباره چرایی ضعف سریال‌های طنز تلویزیون نسبت به سالیان گذشته به خبرنگار ایرناپلاس گفت: ابتدا باید مشخص کنیم که چه متری برای سنجش قوی و ضعیف بودن سریال‌ها وجود دارد؟ اما به عنوان تماشاگری که این سریال‌ها را می‌بیند، اگر فرض را بر این بگیریم که این کارها خنده‌دارند یا نه و معیار ما خنده‌دار بودن باشد، برای ضعف سریال‌های طنز سال‌های اخیر، سه دلیل عمده مطرح می‌شود. نخست، متن است. اصولا نوشتن متن طنز با توجه به محدودیت‌های موجود در جامعه ما کار سختی است. چون درباره چیزهایی باید نوشت که گاهی خط قرمز است. البته این به معنای آن نیست که اگر سانسور نباشد ما متن‌های بهتری خواهیم داشت بلکه نسبت به حال حاضر متن‌ها بهتر می‌شوند.
به دلیل آنکه یکی از جنبه‌های کمدی، نقد است و وقتی شما نمی‌توانید در مورد مسائل مهم نقد کنید و بنویسید، توهمی می‌شوید و داستان‌های ذهنی می‌نویسید. از این رو بیشتر کمدی‌های ما خانوادگی است و در این نوع کمدی، خانواده درگیر ماجراهای ساده‌ای می‌شود و این سادگی دیگر جواب نمی‌دهد. چون نمونه‌های خوبی توسط رضا عطاران در دوره‌ای ساخته شد. 

طنز نوشتن سخت‌تر است
وی در ادامه با بیان اینکه نویسنده‌های ما کمتر بلدند طنز بنویسند، افزود: طنز نوشتن یک فن است و حتی از نوشتن داستان‌های اجتماعی نیز سخت‌تر. باید در این زمینه تخصص داشته باشید؛ ریتم و دیالوگ را به خوبی بشناسند؛ توان بازیگر را بدانید و شوخی‌نویس باشید و توانایی این کار را داشته باشید که همه را به هم متصل کنید و زنجیره‌ای بسازید. به طور مثال وقتی می‌خواهند یک قصه‌ای با موضوع اجتماعی بسازند، ضعف‌ها را با شدت بیشتر پردازش می‌کنند. البته این شیوه درام‌نویس ایرانی است. برای نمونه اعتیاد را سخت‌تر و تلخ‌تر نشان می‌دهند و ضعف فیلمنامه را می‌پوشانند اما در کمدی‌ها این امکان وجود ندارد.

نابغه‌های سینما کمدین‌ها هستند
این منتقد درباره تاثیر بازیگران آثار طنز در بالا بردن موفقیت یک اثر کمدی در سینما و تلویزیون افزود: نکته دیگر، توجه به بازیگرهاست. کمدین چیزی متفاوت از بازیگر ساده است. کمدین‌ها در تاریخ سینما همواره متفاوت بوده‌اند. شاید در جریان نقد به آنها آنچنان بها داده نشده است اما نابغه‌های سینما، کمدین‌ها هستند. باستر کیتون، جک لمون و چارلی چاپلین نابغه‌های سینما هستند که خوب بلدند دیالوگ بگویند و حضورشان در آن اثر شیرین است. ژاله صامتی بازیگری حرفه‌ای است که در کمدی نیز بسیار خوب است. او در سریال «زیرخاکی» تمام سکانس‌ها را یک تنه می‌گرداند. یعنی حضور او دلنشین بود. او خوب دیالوگ می‌گفت و شکل بازی دقیقی داشت و حس‌ها را به خوبی به تماشاگر منتقل می‌کرد.  عصبانیت، نگرانی، شوخی و لحن را خوب در می‌آورد. به همین اندازه باعث می‌شد پژمان جمشیدی نیز در صحنه‌های مقابلش خوب بازی کند. البته جمشیدی شاید در صحنه‌های تکی خوب بازی نکند، اما حضور او دلنشین بود و آزار دهنده نبود. ما بازیگرانی که توانایی اجرایی چنین کارهایی را داشته باشند، خیلی کم داریم.

بازیگری جایگزین رضا عطاران نداریم
نیکونظر با بیان اینکه به نظر می‌رسد بازیگران کمدی زیادند اما بازیگران کمدی دلنشین بسیار کم شده‌اند، درباره دلایل ماندگاری و موفقیت برخی از چهره‌های طنز و پرطرفدار بودن تکرار کارهایشان گفت: رضا عطاران یک تنه می‌تواند کمدی‌های ما را بگرداند و ما بازیگری جایگزین او نداریم. جواد عزتی هم در لحظاتی می‌تواند این‌طور باشد، البته یک پیچیدگی‌هایی دارد. به طور مثال وقتی درباره کمدی‌هایی که جواد عزتی در آن حاضر است صحبت می‌کنیم، جنس آن کمدی‌ها، دو نفره است. کمدی‌های مهران مدیری هم همین‌طور. مثلا سریال «دردسرهای عظیم۱و۲» فیلمنامه بسیار خوبی داشت که از لحن طنز نیز برخوردار بود؛ با وجود اینکه جواد عزتی بازیگر با استعدادی بوده و کمدی را خوب بلد است، اما اگر فیلمنامه یا کارگردانی ضعیف باشند بعید می‌دانم جواد عزتی هم از پس کار بر بیاید و باید به کسی مثل عطاران رجوع کرد که به شکل ذاتی جذاب است و این کار را بلد است و خود به تنهایی راهکاری برای خنداندن شما پیدا می‌کند. 

یک ایده مرکزی جالب که به هدر رفته
این منتقد و نویسنده در نقد سریال‌های در حال پخش از تلویزیون گفت: سریال «آخر خط» که این شب‌ها پخش می‌شود، ایده مرکزی جالبی دارد اما شما می‌بینید همه چیز هدر رفته و هیچ شوخی در آن در نیامده است. بازیگران دلنشین نیستند و یک ایده خوب به دلیل انتخاب بازی‌های اشتباه و کارگردان نابلد و عدم طراحی سکانس‌ها نابود شده است. در مورد بسیاری از فیلم‌ها وضعیت به همین صورت است؛‌ وقتی متن، کارگردانی و بازیگری را ندارید و سانسور هم وجود دارد و به طور کلی هیچ فکری برای آن اثر نشده باشد، شاهد تولیدات ضعیف هستیم. در حالی که اگر یکی از اینها ضعیف باشد و عوامل بعدی قادر به پوشش دادن آن نباشند کار ضعیف از آب در می‌آید.

طنزی که به بی‌احترامی محکوم شد
در سال‌های گذشته این موضوع ثابت شده که هرگاه مجموعه‌های طنز مانند «بزنگاه»، «متهم گریخت» و ... واقعیت‌های خانواده و اجتماع را به تصویر کشیده‌اند، مردم ارتباط بهتری با آنها برقرار می‌کنند. نیکو نظر در پاسخ به این پرسش که تا چه اندازه دور شدن آثار طنز از واقعیت‌های خانواده و جامعه، باعث عدم برقراری ارتباط مخاطب با چنین آثاری شده است، گفت: اگر تلویزیون بخواهد چنین آثاری را امروز دوباره بازپخش کند به طور حتم با دردسرهایی این کار را می‌کند. اگر به یاد بیاورید سریال «بزنگاه» در همان زمان پخش به مشکل برخورد و گفته شد این اثر به خانواده بی‌احترامی کرده است. در سریال‌ها نمی‌توانید حتی با پدر خود شوخی کنید چون به مشکل بر می‌خورید با پزشک، معلم، همسر و ... هم همین‌طور. در حالی که باید ظرفیتی برای شوخی وجود داشته باشد.

به حاشیه‌راندن کاربلدها و اتفاقات ناگوار
امیر وفایی نویسینده برنامه‌های تلویزیونی درباره دلایل ضعف سریال‌های طنز ساخته شده در این سال‌های اخیر نسبت به سال‌های گذشته به خبرنگار ایرناپلاس گفت: البته در این سال‌ها آثار خوب هم ساخته شده‌اند اما نسبت به گذشته کمتر بوده‌اند. فکر می‌کنم همه این دلایل را نمی‌توان از چشم نویسنده، کارگردان یا عواملی که در یک پروژه دخیل‌اند بدانیم. بخشی از این اتفاق‌ها به سیاست‌گذاری‌ها و کسانی برمی‌گردد که درباره اهمیت کیفی خروجی کار برای ساخت سریال، سیاست‌گذاری می‌کنند. زمانی که افراد امتحان پس داده به حاشیه رانده ‌شوند، چنین اتفاقاتی هم می‌افتد.

وی ادامه داد: به طور نمونه وقتی یک سریال طنز بعد از ۱۵ سال دوباره از یک شبکه تلویزیونی بازپخش می‌شود و همه مردم هم آن را می‌بینند، اما در تیتراژ آن، نام کسانی به عنوان عوامل تولید در آن مجموعه‌اند که حالا به هر دلیل، اثری از آنها ساخته و پخش نمی‌شود، دیگر نمی‌توان توقع کار قوی و جذاب داشت. ساختن و نوشتن یک اثر کمدی تخصص لازم دارد. وقتی یک کارگردانی ۱۰ فیلم موفق ساخته است می‌خواهد فیلم طنز هم بسازد، به طور مسلم اینجا اتفاق خوبی برایش نمی‌افتد. چون ساخت اثر کمدی یک غریزه جداگانه، شناخت و موقعیت‌پردازی می‌خواهد اما همه نمی‌توانند این کار را بکنند. وقتی کسانی که تخصص این کار را دارند از این  عرصه جدا می‌شوند همین اتفاقات می‌افتد.

گزارش از هنگامه ملکی