مصطفوی ۱۸ هزار و ۵۹۰ روز پیش(حدود ۵۱ سال) در نخستین پیروزی تاج سابق مقابل رقیب سنتی خود پرسپولیس، هر سه پاس گل آن دیدار را برای احمد منشیزاده، علی جباری و کارو حقوردیان مهیا کرد تا آن بازی فراموش نشدنی ۳ بر یک به پایان برسد.
مدیرعامل اسبق باشگاه پرسپولیس که بعد از ۲ دوره دبیری، بیش از ۳ سال ریاست فوتبال را برعهده داشت و از ماجرای اساسنامهای که این روزها موجب نگرانی اهالی فوتبال شده با خبر است.
او را باید «جعبه سیاه» فوتبال ایران دانست. جعبه سیاهی که ما دربارهاش قضاوت نخواهیم کرد و آن را به منتقدان و اهالی فوتبال واگذار میکنیم. داریوش مصطفوی در بخش نخست گفتوگو، به چگونگی خروجش از فدراسیون فوتبال و آمدن صفایی فراهانی، دادن گزارشهای غیرواقعی به فیفا و ... پرداخت.
و در بخش دوم، درباره ایرادهای اساسنامه، مجمع، ماجراهای کفاشیان و چگونگی انتخاب اسکوچیچ پاسخگوی پرسشهای ایرناپلاس بود.
شما گفتید الان هر چه بگوییم «آنها» قبول نمیکنند، این «آنها» چه کسانی هستند؟!
«آنها» فیفا و ایافسی هستند. سالهاست که به مجامع بینالمللی فوتبال دروغ گفتهایم، نمونهاش صحبتهای اخیر کفاشیان در یک برنامه رادیویی، است.
چرا باید به فیفا و ایافسی دروغ بگوییم؟
در این میان منافعی موجود است. غیرقانونی رئیس شدن و شرایط فوتبال را به امروز رساندن.
نتیجه دروغ گفتنهای ما به فیفا و ایافسی چه بوده است؟ چه منافعی از دروغ گفتنها عاید فوتبال شد؟ آنها که در ۱۵ سال گذشته بخصوص در زمان کفاشیان در صحنههای داخلی و خارجی مسائل فوتبال را طوری برای فیفا و ایافسی توضیح میدادند که فقط منافع شخصی مطرح باشد!
شما میدانید که یک فرد غیر فوتبالی، غیرمتخصص، غیرمدیر، نایب رئیس کنفدراسیون آسیا، در یکی از مناطق قاره پهناور آسیا میشود. اینها برای خودشان هم منافع مادی تعریف کردهاند و هم منافع معنوی!
منظورتان از منافع معنوی چیست؟!
گرفتن پستهای حساس کنفدراسیون فوتبال آسیا. با همین دروغ گفتنها و پنهان کاریها میگویند ما سالهاست به فیفا و ایافسی دروغ گفتیم و یکی نیست جلوی آنها بایستد و نگذارد این دروغها اشاعه پیدا کند. دروغ گفتند، پست گرفتند، سفرهایی متعدد آسیایی و اروپایی رفتند، هزینه سفر گرفتند و ...، حالا چه از بودجه فیفا، چه از بودجه کنفدراسیون فوتبال آسیا و چه از بودجه فدراسیون فوتبال ایران. مجموع همه اینها، از دروغ بوجود آمد. منافع دروغ برایشان خیلی زیاد بود. اما آمدن این آدمهای سیاسی برای فوتبال ایران ضرر هنگفتی بود.
گفتند مصطفوی نباید در انتخابات ظاهر شود!
اساسنامه کمیته انتقالی چه ایرادی داشت؟!
در اساسنامهای که کمیته انتقالی در آن زمان نوشت، بحث سر این بود که صفاییفراهانی علناً گفته بود من باید یک کاری کنم که داریوش مصطفوی نتواند در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال ظاهر شود! آمدند و خلاف قانون اساسی، خلاف حقوق شهروندی، شرایطی گذاشتند گفتند ۶۰ سال به بالا کسی حق شرکت ندارد! اما سوال این است برای انتخابات نمایندههای مجلس، باید سنشان چقدر باشد؟ برای کاندیدا شدن ریاست جمهوری چه سنی را در نظر گرفتهاند؟ شما ببینید در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آیا سن میگذارند که شما چون سنتان ۶۰ سال است نیایید رأی بدهید؟! اینها جزو حقوق شهروندی است. کسی نبود و من به تنهایی در مقابل یک لشکر ایستاده بودم.
پس بقیه چه کاره بودند؟
الحمدالله افرادی که در فوتبال حضور دارند به استثناء اندکی از آنها، بقیه به نوعی در مورد مسائل کوتاه میآیند. مربی، مربیگری خودش را میکند، بازیکن هم فقط بازی خودش را انجام میدهد، داور نیز داوری خودش را میکند.
ستون فوتبال ما چه کسانی هستند؟
به سوالی خوبی اشاره کردید. همین مربیان، بازیکنان و داوران هستند.
اما همه اینها مشغول کارهای خودشان هستند و به اساسنامه کاری ندارند، در صورتی که باید کار داشته باشند!
بله! آنها باید زمانی که اساسنامه نوشته میشود نماینده در مجمع داشته باشند، اما کفاشیانها چگونه نمایندههای خود را انتخاب میکردند؟ معمولاً بازیکنی را به عنوان نماینده بازیکنان انتخاب میکردند در خط آنها باشد. داوری را میآوردند که در خطشان بود و مربیای را انتخاب میکردند که در خط آنها بود. در صورتی که اینها هرکدام یک صنف به حساب میآیند. حداقل با پیشکسوتان باید ۱۰ نماینده از فوتبال در مجمع حضور داشته باشند. شما کدام مجمعی را میبینید بدون حضور بزرگان فوتبال آن بخواهد درباره فوتبال تصمیمگیری کند؟! من هیچکس را شایسته حضور در آن مجمع ندیدم. اما با مطالعاتی که در مجمع فعلی کردیم، هیأت رئیسه کنونی سعی در این دارند، مجمعی تشکیل دهند که فارغ از این مسائل سیاسی و از پیش تعیین شده باشد. اگر کارها در این مجمع دست محمد مهدینبی باشد که من شنیدهام نبی کاندید ریاست فدراسیون هم هست و نمیتواند در مجمع حضور داشته باشد، در حال حاضر کسی را سراغ ندارم که بتواند به اندازه نبی کارکشته باشد. او شایستهترین فرد در نوشتن اساسنامههای متعدد مسابقات باشگاهها، لیگ برتر، لیگ یک و دو است. نبی و بهاروند صداقت دارند، آنها میتوانند برای اجرای انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال ترکیب خوبی باشند. البته نمایندههای استانها نیز حضور دارند، اما اگر نوک مساله یک دانش قوی و صداقت قوی وجود داشته باشد میتوان به انتخابات آینده امیدوار بود. معتقدم ترکیب نبی و بهاروند در صورتی که نبی نخواهد کاندید شود، بتوانند انتخابات را برگزار کنند، یک انتخابات بی نقصی خواهد شد.
فوتبال باید با پول تبلیغات تلویزیونی، دور زمین و روی پیراهن اداره شود
آقای مصطفوی! اگر قرار باشد شما مجمع را انتخاب کنید چه نفراتی را شایسته حضور در این مجمع میدانید؟
من اگر بخواهم چنین کاری کنم، مجلسی را باز میگذارم که حداقل ۱۲۰ نفر در آن حضور داشته باشند. آدمهایی را که با توپ سر و کار داشته باشند. من قبول ندارم یکی که هیچگاه در فوتبال نبوده بیاید در مجمع حضور پیدا کند و درباره فوتبال تصمیم بگیرد. آیا یک دکتر جراح، پنجاه جراحی انجام نداده باشد میتوانید به او یک جراحی مهم را بسپارید؟ فوتبال هم همین است و باید متخصص فوتبال بیاید بنشیند. مجمعی که مثل سیدمحمود حقیقیان، محمد خاکپور، خداداد عزیزی، امیر قلعهنوعی، محمد صادقی، پرویز مظلومی، مهدی دینورزاده، علی دایی، محمد مایلیکهن، علی کریمی، حسین فرکی، نادر فریادشیران، حمید علیدوستی، رضا قلفساز، حسین گازرانی، علی پروین، حسن روشن، ابراهیم قاسمپور، جهانگیر کوثری، منوچهر زندی، سعید مدنی، ابراهیم افشار، مهرداد فرشیدی، رضا میرزائیان، احمد میرزائیان، علی رئیسی، رضا اسماعیلی، غلامحسین شعبانی، غلامحسین زمانآبادی و ... آدمهای بزرگ فوتبال، آدمهایی که برای این فوتبال کار کردهاند، زحمت کشیدهاند، حضور نداشته باشند، مجمع نیست! من ۱۲۰ نفر از اینها را میآورم.
گفته میشود در اساسنامه جدید بازیکنانی که بالای ۱۰۰ بازی ملی دارند میتوانند در مجمع حضور داشته باشند.
این هم اشتباه است! من بازیکنی را میآورم که با ۱۰ بازی ملی موثرتر از آن بازیکن ۱۰۰ تایی باشد، چون زبان انگلیسی بلد است و اخلاقیاتش برای جامعه شناخته شده است. من مخالف حضور ۱۰۰ تاییهای تیم ملی نیستم، قدمشان روی سر ما، ولی این حرف از کجا درآمده است؟ بطور حتم بازیکنانی که بالای ۴۰ بازی ملی دارند، میتوانند در این مجمع حضور داشته باشند.
انتخاب رئیس فدراسیون با یک مجمع مردمی شرایط خاص خود را دارد، هرچند بعضی مواقع ما هر کسی را در مجمع بگذاریم، چه آدم درست و چه آدم نادرست تحت تاثیر مجمع قرار خواهد گرفت. بنابراین ما باید کاری انجام دهیم که فیفا برای انتخاب رئیسان فدراسیونها قائل است. شاید فیفا دستورالعمل نداده باشد، اما دستورالعمل فوتبال این است که از دربان تا رئیس فدراسیون همه باید فوتبالی باشند. اگر به همین منوال پیش برویم ما میتوانیم یک رئیس فدراسیون خوب داشته باشیم. فارغ از این که ۱۰۰ بازی ملی داشته باشد یا ۱۰ بازی. مجمعی که اینها حضور نداشته باشند، اما در عوض نماینده آموزش و پرورش، نماینده وزارت کار و نماینده ... در آن حضور داشته باشند، اصلاً مقولیت ندارد! آنجایی که مثلاً میخواهند حرمت بگذارند، بگویند همه روسای فدراسیونهای بعد انقلاب بیایند و تازه آنها را نیز مطالعه کنند و ببینند اگر قلابی شده رئیس فدراسیون دعوت نکنند. مجمعی که حسین راغفر در آن نباشد، اصلاً آن مجمع، مجمع نیست چون که او یک فرد تحصیل کرده، استاد دانشگاه است. مگر چند تا مثل راغفر در فوتبال داریم. مجمعی که هادی طاووسی نباشد من اصلاً نمیپذیرم.
شما گفتید یک مجمع ۱۲۰ نفره، چگونه چنین کاری خواهید کرد؟
این ۱۲۰ نفر را با یک کارشناسی دقیق توسط خبرگان انتخاب میکنم که حقی از کسی ضایع نشود. از بعضی استانها هم آنهایی که لیگ دارند، نماینده انتخاب خواهم کرد، به عنوان اینکه گرفتاریهای خود را در مجمع بازگو کنند تا رفع شود. به نظر من این مجمع باید اول اصلاح شود. اساسنامه باید مطابق با اساسنامه فیفا باشد. دست سیاسیون باید در این اساسنامه کوتاه شود، فوتبال را براه خودش انداخت و از همه مهمتر تلویزیون باید با فوتبال همکاری کند و حق واقعی آن را بپردازد. تبلیغاتی که از پخش فوتبال به دست میآورد به یک شکل منصفانه بپردازد. در واقع فوتبال باید با پول تبلیغات تلویزیونی، دور زمین و روی پیراهن اداره شود.
شما در صحبتهای خود اشاره داشتید کسی که رئیس فدارسیون میشود باید ورزشی باشد، اگر فردی مدیر قوی بود حق ندارد در فدراسیون حضور داشته باشد؟
من نگفتم ورزشی، صرفاً باید فوتبالی باشد! منظور من در مجمع بود که قرار است رئیس فدراسیون را انتخاب کند و گرنه در خیلی جاها افراد متخصص حضور پیدا میکنند. به عنوان مثال زمان ما در تیم پاس سابق یک بازیکن به نام آقایی داشتیم که دکترای حقوق ورزشی خوانده بود و حتی کتاب درباره فوتبال نوشته است. شما میتوانید دنبال این آدم هم باشید و پیدا کنید. شما میتوانید افرادی را بیاورید و بیایند هزینه کنند، پنج تا سفر بیاید و ... اما نتیجهاش میشود کیروش! چی بگویم؟ بگویم حتی یک پیت حلبی هم برای فوتبال ما نیاورد؟! در واقع هزینه الکی نکنیم. باید از افراد توانمندی بهر ببریم که کمک حال فوتبال باشند و در انتخاب سرمربی و قرارداد بستن با آن حرفهای عمل کنند.
شما مثال از کیروش زدید، آیا اسکوچیچ شایسته حضور در نیمکت تیم ملی بود؟
تا آنجایی که من فوتبال را دنبال کردم اسکوچیچ در هیچ تیم موفق نبود، اما قبل از هر چیزی باید ببینیم او چگونه به فوتبال ما راه پیدا کرد.
برسیم به ماجرای علی کفاشیان و بازگشت دوباره به فدراسیون فوتبال و صحبتهایی که اخیراً شما درباره او کردید.
من در روزهای اخیر خیلی دربارهاش صحبت کردم و خیلی بد گفتم.
اتفاقاً ما هم چرایی بد صحبت کردن شما در رابطه با کفاشیان را میخواهیم بدانیم؟
واقعیت این است که من گناه را متوجه کفاشیان نمیبینم. او روز اول گفت من این کاره نیستم، اینجا کجاست؟ همانگونه که خودش گفته ناخواسته وارد فوتبال شده است. فوتبال یک جای مطبوع و شیرینی است و هرکسی در فوتبال مطرح میشود و به شهرت و ثروت میرسد!
ناراحتی شما از کفاشیان به خاطر آن محرومیت مادامالعمر از حضور در فوتبال در زمان ریاست او در فدراسیون نبود؟
در آن زمان نه کمیته انضباطی من را خواست و نه کمیته اخلاق. این حکم تنها برای دور کردن من از فوتبال بود. کفاشیان در قطر من را دید و از او پرسیدم تو مرا میخواستی محروم کنی؟ جواب داد من غلط کردم که میخواستم شما را محروم کنم، اصلاً چنین چیزی نبود! وقتی کنفدراسیون فوتبال آسیا من را به عنوان رئیس کمیته استیناف صدور مجوز حرفهای به فدراسیون معرفی کرد، آیا کنفدراسیون تحقیق نمیکنند که محروم بودهام یا نه؟ آیا وقتی رئیس فدراسیون میگوید غلط کردم، ما باید دنبال چه باشیم؟
ماجرای محرومیت شما به خاطر چه بود؟
من از فدراسیون بابت جام جهانی با نظر آقایان فائقی و هاشمیطبا طلب داشتم اما فدراسیون نمیخواست طلبم را بدهد و من به دادگاه صالحه در جمهوری اسلامی شکایت کردم. آنها شایعه انداختند که من به فوتبال برنگردم تا آنها با خیال راحت بتوانند کار خود را انجام دهند. الحمدالله آقای فائقی در این روزها در مصاحبه با ایرانورزشی مطالب جالبی را در مورد بنده اظهار کردند که حتماً شما ملاحظه کردهاید.