لوکا بوناچیچ در دوران مربیگری بیش از ۳۰ بار شغل عوض کرده است. حاجرضایی در پاسخ این پرسش که چرا فوتبال ما عقبگرد میکند و از مربیان با کارنامه ناموفق بارها استفاده میکند در حالی که مربیان جوان کاربلد ایرانی در این عرصه به حاشیه رانده شدهاند به ایرناپلاس گفت: «بگذارید به گونهای دیگر پاسخ این سوال را بدهم. یک لیگ باید مولد باشد. یعنی داور، بازیکن، مدیر و مربی تربیت کند و بالاخره برون رفتش از یک دوره ۱۰ ماهه که گاهی به یک سال هم میکشد باید یک حاصلی داشته باشد.»
مفسر و منتقد فوتبال کشورمان در ادامه افزود: «آمار دقیق کمیته آموزش را ندارم اما یکی از دوستان میگفت حدود ۲ هزار نفر با مدرک A از کلاسهای متعدد فارغالتحصیل شدهاند. آیا بین این دو هزار نفر که روی این رقم تردید دارم، پنج نفر برای آینده فوتبال ایران تربیت نشده که بتوانند به فوتبال ایران و آینده آن کمک کنند؟ خبر دارید که قوانین تغییر کرده و باید زبان بدانند، لیسانس داشته باشند؛ اینها قوانینی است که فیفا ابلاغ کرده و باید همه فدراسیونهای تحت نظرشان آن را به درستی اجرا کنند. جای تأسف است که ما چهره جدیدی نمیبینیم. در همین ذوبآهن آقای حسینی کار کرده، فوقالعاده هم موفق بود و اکنون سرمربی مس کرمان است و شانس صعود به لیگ برتر را دارد. اما از فردی که نام بردید من به سابقه فنیاش کاری ندارم، از نظر اخلاقی نیز نامناسب است. چون پرخاشگر و بی ادب است!»
چرا به مربیان جوان فرصت نمیدهید؟
به حاجرضایی گفتیم که لوکا بوناچیچ در سالهای اخیر در همه تیمهایی که بوده برکنار شده است. وی در این زمینه گفت: «آنچه که آنطرف اتفاق افتاده میتواند نظریه شما باشد، اما در اینجا سابقه او مشخص است. من دلم میسوزد که چرا نسل جوان ما نباید بیاید در کاراز! بچههای تحصیل کردهای که زبان میدانند، با کامپیوتر آشنایی دارند و به روز هستند. مدیران باشگاهها باید اینها را وارد عرصه کنند، ابتدا دستیار باشند و بعد بیایند سرمربی شوند. اینگونه میبینیم ما در زمینه مربیگری اصلاً تولیدی نداشتهایم. فضا برایشان نیست! یعنی اینکه بازار کار برای این عده وجود ندارد و این یک ضرر بزرگ است! در زمینه مربی خارجی نیز اطلاعات من رسانهای است و آنچه که میگوییم مسئولیتش با رسانههایی است که خبرها میدهند؛ من فاصله دارم با باشگاهها، فدراسیون فوتبال و ... چند وقت پیش در خبرها آمده بود که مربی خارجی استخدام نکنید. ما از شرایط اقتصادی هم با خبر هستیم، ذوب آهن و سپاهان که دو صنعت بزرگ کشور محسوب میشوند، نیز از وضعیت اقتصادی خود ناراحت هستند.»
کارشناس برجسته فوتبال کشور در ادامه اظهار داشت: «اگر روزی در این فوتبال تصمیم گیرنده بودم، یک مربی ایرانی جوان و تحصیل کرده را انتخاب میکردم. اگر قرار بود این شخص -لوکا بوناچیچ- انتخاب شود. اگر قرار بود یک مربی صاحب نام و با کارنامه انتخاب شود، آنجا مخالفت نمیکردم و این دیدگاه را نداشتم. اما دوست دارم از این مدیران بپرسم چرا به مربیان جوان این فرصت را نمیدهید؟! من یاد یک خاطره تلخی افتادم. در آن زمانی که آن سرباز در بازی سپاهان با پرسپولیس نابینا شد. تنبیهاتی برای باشگاه سپاهان در نظر گرفتند، حتی بازیهایش را به جای اصفهان در شهرهای اطراف انجام داد، همین آقا! مربی تیم بود. مسئولیتی در آن حادثه نداشت، اما به محض اینکه سپاهان وارد بحران شد، آن تنبیهاتی که برای این تیم در نظر گرفته شد، بوناچیچ رها کرد و امارت رفت و پای تیم نایستاد! در واقع باید بگویم هیچ تعهدی به تیم ندارد، اینها میآیند و پول خود را میگیرند و میروند.»
حضور بینتیجه مربیان مسن در جام ملتها
او که در دوران بازیگریش در تیمهای کیان، راه آهن، برق تهران و ماشین سازی توپ زده است گفت: «میخواهم مثال دیگری بزنم؛ در همین جام ملتهای آسیا که در امارات برگزار شد. چند مربی نامدار تمام شده در تیمهای حاضر در این رقابتها حضور داشتند؛ آنها یک پیشنهادهایی داشتند و آمدند و پیش خود گفتند آخر عمری یک پولی هم میگیریم! مثلاً آقای اریکسون آمد و سرمربی فیلیپین شد؛ معتقدم اگر یک مربی بزرگتر از اریکسون هم بود، نمیتوانست برای فیلیپین کار بزرگی صورت دهد، چون نه نیروی انسانی دارد و نه استعداد آنچنانی که در جام ملتها بدرخشد. یا آلبرتو زاکهرونی که یک فراموش شده بود هدایت امارات را برعهده گرفت و بعد هم عذرش را خواستند. چند مربی مسن دیگر که نتوانستند کاری صورت دهند.
من نمیگویم پیرمردها مربیان موفقی نیستد اما اینها دیگر برای مشاغل مربیگری مناسب نیستند! این افراد میتوانند در جاهای دیگر دیدگاههای خود را منتقل کنند.»
مربی اسبق تیم ملی کشورمان با اشاره به اینکه اریکسون مربی بزرگی بوده و سرمربی تیم ملی انگلیس بود، اما چطور از فیلیپین سردرآورده؟ چنین میگوید: «برای پول رفته. اینگونه مربیان فقط میآیند یک پولی بگیرند و بروند و هیچ تعهدی برای کار خود ندارند! در واقع باید بگویم دوران مربیگریشان خیلی وقت است تمام شده. من در تصاویر تلویزیونی دیدم که رفتار این آقا -بوناچیچ- با خبرنگارها چطوری بود و به تمسخر جامعه خبرنگاری پرداخت! من میگویم یک خبرنگار سوال ناجوری کرده که نباید میکرد، اما پاسخاش آن رفتار نیست! بنابراین من موضوع را تامین دادم، موضوع خاص نکردم که چرا ایشان آمده است.»
خیلی حسرت خوردم
حاجرضایی با دفاع از مربیان جوان ایرانی اظهار داشت: «میخواهم انتقاد کنم؛ زیرا دستمزدی را که این جوانها برای گرفتن مدرک C، B و A میپردازند، نجومی هست و وقتی موفق به گرفتن مدرک میشوند به جای کار کردن میروند منزل مینشینند! آنگاه مدیران میروند دنبال مربیان خارجی که پول زیادی میگیرند، بدون آنکه نتیجهای داشته باشند!» فقط میخواهم بدانم چرا این فرصت را از این مربیان جوان و تحصیل کرده دریغ میکنید؟! اگر یک مربیای را میآوردیم که با ما تبادل فرهنگی داشت با ما مسائل فرهنگی و فنی را یاد میداد میگفتیم آن مربی ارزشش را دارد که هزینه کنیم. اما اکنون شما میبینید باشگاه کسی را آورده که به شرایط فنی سابقهاش کاملاً آشکار است، از نظر اخلاقی که خیلی روی آن تاکید دارم، واقعاً کارنامهاش خوب نیست و جای تأسف دارد. وقتی خواندم که او را آوردهاند خیلی حسرت خوردم! دلم برای فوتبال کشورم سوخت.»
وقتی به حاجرضایی گفتیم پیش از این نیز ما از این اشتباهها داشتهایم و مربیان یا بازیکنان خارجی امتحان پس داده را آورده و کلی هزینه کردیم، نتیجهای حاصل نشد و اینک دوباره تکرار شده است، پاسخ داد: «بعضی موقعها واژه اشتباه راست نیست! بعضی موقعها براساس آگاهی انجام میشود! در هرحال باشگاه ذوبآهن سازمان دارد با وضعیت اقتصادی خوب؛ مجمع و مدیرعامل دارد و اینها باید تصمیم بگیرند و چگونه تصمیم گرفتند آن را خدا میداند! ای کاش یکی از این تصمیم گیرندهها جواب میداد؛ شاید حرف و دلیلی داشته باشند؛ نمیدانم اما فکر میکنم هر چقدر دلایل آنها قوی باشد، این شخص مناسب فوتبال ایران نیست!»
علاقهای به بافت این فوتبال ندارم
وی که سالهاست بهعنوان کارشناس فوتبال، حضور پررنگی در این رشته داشته و بارها تاکید کرده که فوتبال را مانند زندگیاش میبیند اما بهطور عجیبی از فوتبال کنارهگیری کرده ادامه داد: «... اصلاً علاقهای به بافت این فوتبال ندارم! به فوتبال علاقهداشته و دوست دارم؛ عمرم را با آن گذراندهام. ۶۵ سال در فوتبال زندگی کردهام، فوتبال را دوست دارم اما واقعاً این شرایطی که بر فوتبال کشور حاکم است را دوست ندارم. به هیچ وجه! ممکن است یک جاهای آن درست باشد، اما بیشتر جاهایش درست نیست! و سالیان طولانی بنده و سایر همکارانم، جامعه رسانهای کشور، آنهایی که نیت پاک داشتند و برای فوتبال مملکت و سربلندی کشورشان دلنگرانند، گفتند اما روند ادامه یافت، کار خودشان را انجام دادند و بیشتر اوقات نیز از آنها حمایت شد.»
چرا ۱۰ سال کسی از ابوطالب سراغی نگرفت؟!
حاج رضایی افزود: «حقیقت این است وقتی به اطرافم که نگاه میکنم میبینم همدورهایهایم یکی یکی میروند. چرا ۱۰ سال از آقای پرویز ابوطالب هیچکس سراغی نگرفت؟! او که در دوره خودش این همه خدمت کرد، این همه بازیکن تربیت کرد؛ حالا نه ایشان، دیگرانی هم که رفتن و به دیگرانی که اکنون مریض هستند، شرایط مالیشان بد است توجهی نمیشود. آنها همه دنبال کارهای خود هستند. اهمیتی به این مسائل نمیدهند. نمیدانم! خب آدم نمیتواند امید را از خود قطع کند و امیدوارم که واقعاً شرایط تغییر کند. شما ببینید چند نفر از یک اقلیت پاک در فوتبال ما هستند و همه آنها خانهنشیناند. همه خانهنشین هستند! آنهایی که در واقع خاک فوتبال را خوردهاند، فوتبال را میفهمند، دلشان برای این فوتبال میسوزد و تواقعی از این فوتبال ندارند.»
در فوتبال ما خوبها در اقلیت هستند
او که به شدت از فضای حاکم در ورزش کشور بویژه فوتبال ناراحت است، ادامه داد: «خدای ناکرده منظورم این نیست آنهایی که درون فوتبال هستند، مشکل دارند! نه، در هر جامعهای به هر حال خوب و بد هست. اما در فوتبال ما خوبها در اقلیتند. بنابراین به شما میخواهم بگویم حتی معترضترینشان، پاکترینشان رفتهاند در خانه نشستهاند، خسته شدهاند، تازه در مقابلش انگ هم خوردند! در مقابل اینکه از حقیقت دفاع میکردند. به هر حال امیدوارم شرایط تغییر کند، چون کشور ما ظرفیت و پتانسیل آن را دارد اما یک شوک است وقتی اینگونه یک مربی را انتخاب میکنند! آدم تکان میخورد که حالا چرا یک مربی کروات را عوض کردند، یک مربی کروات را آوردند؟! یکی را آوردهاند که در این کشور سابقه خوبی ندارد.»