زلزلههای اخیر ۵ ریشتری و ۴ ریشتری در تهران بار دیگر همه توجهها را به سمت این پدیده طبیعی جلب کرد، توجهی که هر از چند گاهی بهواسطه یک زمینلرزه ایجاد میشود و پس از مدت کوتاهی فراموش میشود. اما واقعیت ماجرا این است که خطر زلزله همیشگی است و کشورهایی توانستهاند خسارتهای ناشی از این پدیده طبیعی را به حداقل برسانند که از مدتها قبل دست به کار شده و اقدامات پیشگیرانه را در دستور کار خود قرار دادهاند. یکی از اقدامات پیشگیرانه، استفاده از تجهیزات اندازهگیری و ثبت زمینلرزهها است که توسط ایستگاههای مختلف قابل انجام است و میتواند تغییرات گسلها را نشان داده و حتی شرایط پیشبینی زمین لرزه و بزرگی آن را فراهم کند. کشورهای بسیاری از سالهای دور اقدام به جانمایی ایستگاههای گسترده کردهاند، اما کشور ما از این قافله عقب مانده است.
در نخستین دقایق بامداد ۱۹ اردیبهشت امسال زلزله به بزرگی ۵.۱ ریشتر در محدوده شرق تهران روی گسل مشا در حدود ۴۰ کیلومتری مرز شرقی تهران رخ داد. علی بیتاللهی رئیس بخش زلزله مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در گفتوگو با ایرناپلاس میگوید: از سال ۹۶ تا به امروز حدود ۶ تا ۷ گزارش زلزله کوچکتر از ۵ ریشتر در این محدوده وجود دارد. زلزله هفته گذشته نیز در ادامه روند زلزلهخیزی همین منطقه است. این محدوده خصوصیت مهمی دارد و آن این است که گسل شمال تهران و گسل مشا در حوالی روستایی در جنوب لواسانات با هم تلاقی میکنند.در واقع اغلب زلزلههای بزرگ دنیا در محل تلاقی گسلها اتفاق میافتد؛ به همین دلیل این محدوده خیلی مهم است. به گفته بیتاللهی به دلیل اهمیت این محدوده پیشنهاد ما این بوده که تا شعاع ۱۰۰ کیلومتری تهران گسلهای مهم و حیاتی مانیتور شوند.
تعداد ایستگاهها باید ۴ تا ۵ برابر تعداد کنونی باشد
وی میافزاید: در حال حاضر مرکز تحقیقات راه و مسکن و شهرسازی در همان محدوده تلاقی، چهار ایستگاه شتابنگاری و در محدوده شهر تهران هم حدود ۱۰۰ ایستگاه شتابنگاری دارد که البته بر روی گسلها نیستند و تقریباً حدود ۴۰ سال پیش و به دلایل مهندسی در مکانهای کنونی جانمایی شدند و تا به امروز کار میکنند. در حالی که ضرورت دارد این ایستگاهها برای مانیتورینگ گسلها و دریافت اولین موج زلزله روی گسلها این چیدمان انجام شود. به گفته بیتاللهی برآوردی که برای این کار وجود دارد این است که تعداد ایستگاهها برای محدوده شهر تهران و اطراف آن باید به ۴ تا ۵ برابر تعداد کنونی ارتقا پیدا کنند که البته مکاتبات مربوط به این پیشنهاد انجام شده و امیدواریم مسائل مالی آن حل شود.
بیتاللهی ادامه میدهد: از دیگر تجهیزات مهم، دیگر دستگاههای GPS متعلق به سازمان نقشهبرداری هستند.این دستگاهها میتوانند اختلاف ارتفاع دو طرف گسل را قبل از جابهجایی آنها و پیش از شروع بهصورت نقشه نشان دهند. در سطح کشوری این دستگاهها وجود دارد، ولی در این منطقه تعداد آنها بسیار کم است و لازم است تعداد این دستگاه در اطراف شهر تهران به ۳۰ تا ۴۰ دستگاه متمرکز روی گسلها افزایش یابد.
وی درباره ایستگاههای لرزهنگار و همان اطلاعاتی که موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران اعلام میکند، میگوید: این ایستگاههای بر اساس صحبتهایی که من با مسئولان مرکز لرزهنگاری داشتم باید به چهار برابر تعداد فعلی بهویژه با اولویت تهران و اطراف آن ارتقا پیدا کند. افزایش تعداد ایستگاه مثل این است که دستگاههای نمونهبرداری زیاد شود و در نقاط مختلف کوچکترین تغییرات ثبت شود. هزینه ساخت این ایستگاه با احتساب هزینه نگهداری و بهرهبرداری بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان برآورد میشود که برای پایتختی مثل تهران هزینه زیادی نیست.
با این حال، بیتاللهی میافزاید: متأسفانه رویکرد ما در کشور این شده است که مدت کوتاهی پس از یک زلزله راجع به این موضوعات صحبت میشود، اما پس از مدت کوتاهی فراموش میشود. فراموشی این مسائل توسط مردم و رسانهها طبیعی است، اما مسئولان نباید این مسائل را فراموش کنند.
آیا همه دادههای ثبت شده تا به امروز مناسب است؟
با این حال، به گفته مهدی زارع زلزلهشناس و عضو فرهنگستان علوم، وضعیت تهران و اطراف آن در حوزه تعداد ایستگاههای لرزهنگاری بهتر از سایر نقاط کشور است. زارع در گفتوگو با ایرناپلاس میگوید: تعداد ایستگاهها نسبت به ۱۵ سال اخیر افزایش خوبی پیدا کرده است، اما با این حال اگر بخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم که همه دادهها متناسب ثبت و ضبط شده است، باید بگوییم نه. دلایل این اتفاق کم بودن تعداد ایستگاههای لرزهنگاری، به روز نبودن سامانه پردازش اطلاعات ثبت شده و همچنین ارائه نشدن این اطلاعات با فرمت یکسان و استاندارد جهانی است.
به گفته وی همه اینها کارهایی است که تا سال ۲۰۰۰ در آمریکا و تا سال ۲۰۱۰ در چین و بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ در اتحادیه اروپا انجام شده است. در واقع این کشورها، پوشش کامل و جامع ایستگاههای لرزهنگاری را راهاندازی کردند. این در حالی است که ما چنین پوشش کاملی در تهران هم نداریم. به همین دلیل است که به اعتقاد زارعی ما باید در مرحله نخست، پوشش یکنواخت و استانداری از ایستگاههای لرزهنگاری در سراسر کشور ایجاد کنیم تا کوچکترین لرزه، ثبت و ضبط شود.
وی میافزاید: در این میان، دادههای ثبت شده توسط ایستگاه باید در سامانهای بهصورت برخط ثبت شود . همچنین این دادهها در سراسر کشور باید با فرمت یکسان و جهانی ثبت شده تا امکان تبادل آن وجود داشته باشد. در حال حاضر چون چنین اقداماتی در کشور انجام نشده است، اگر از متخصصان سؤال شود که مثلاً درباره وضعیت گسلهای البرز صحبت کنند، آنها با توجه به دادهای موجود که معمولاً مربوط به زلزلههایی با بزرگی ۴ ریشتر به بالا است، اظهارنظر میکنند که قطعاً اظهارنظر دقیقی نیست.
به گفته زارع، پوشش ایستگاههای لرزهنگار و سرعتنگار در ایران حدود ۱۳۰ ایستگاه است که بر اساس ارزیابی که قبلاً صورت گرفته، برای پوشش متناسب در کل کشور به چیزی حدود ۴۵۰ ایستگاه نیاز است. همچنین در کشور، ۱۱۰۰ ایستگاه شتابنگاری وجود دارد که شاید از این تعداد کمتر از ۵۰ ایستگاه بهصورت آنلاین کار میکنند. در حالی که باید همه این ایستگاهها بهصورت آنلاین کار کنند. البته علاوه بر این، تعدادی ایستگاههای لرزهنگاری نیز روی سدها مستقر شده است تا زلزلههایی را که در اطراف سدها اتفاق میافتد، رصد و پایش کند که در کشور حدود ۱۰۰ ایستگاه شتابنگاری در اطراف سدها وجود دارد.
فایده تجهیزات بیشتر چیست؟
وی بار دیگر به این نکته تأکید میکند که حتی اگر ما تعداد ایستگاههای لرزهنگاری را به تعداد استاندارد و ایده آل برسانیم تا زمانی که سامانهای جامع برای استفاده از دادهها وجود نداشته باشد، کاری از پیش نبردهایم. همه این اقدامات در کنار هم باعث میشود تا بررسیها و تحقیقات در حوزه زلزله با کیفیت بیشتری انجام شود. همچنین میتوان سامانه هشدار سریع زلزله و فعالیتهای مربوط به پیشبینی زلزله را توسعه داد و با اندازهگیری برخط تغییرات احتمال زلزلههای بعدی و بزرگی آنها را پیشبینی کرد.
به گفته وی، این اقدامات نیاز به هزینه نجومی ندارد و با هزینه کمی قابل انجام است. مدتها پیش زمانی که دلار کمی بیش از سه هزار تومان بود من در یک برنامه تلویزیونی اعلام کردم برای ساماندهی اولیه پوشش لرزهنگاری در کشور بهطور تقریبی نیاز به ۵۰ میلیارد تومان اعتبار است که با پنج برابر شدن دلار این رقم امروز به ۲۵۰ میلیارد تومان رسیده است.